به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا، بدون شک برای هر ورزشکار از لحظهای که به صورت آماتوری رشته مورد علاقه خود را انتخاب میکند تا زمانی که به صورت حرفهای در آن رشته پرورش مییابد مهمترین نکتهای که میتواند جوابگوی زحمات و تلاشهای آن فرد باشد این است که با دعوت شدن به تیم ملی بتواند شایستگیهای خود را اثبات کند و برای کشورش افتخار به دست آورد. تیم ملی جایی است که هر ورزشکار باید بدون غرور و خودخواهی پای در آن بگذارد چون تلاش کردن برای عزت و شرافت یک کشور وظیفه هر ملیپوش است. به طور قطع وقتی از هر ورزشکاری که تازه در مسیر رشد و شکوفایی قرار گرفته بپرسیم که آمال و آرزوی تو چیست، دعوت شدن به تیم ملی بزرگترین هدف او محسوب میشود.
اتفاق تلخی که در دهه اخیر بعضا شاهد آن هستیم مسئله بازیکن سالاری است و کار تا جایی پیش میرود که برخی از سوپراستارهای ورزش برای تیم ملی و کادر فنی تصمیمگیری میکنند و دعوت از بازیکنان باید با سلیقه و منویات آنها باشد. همانطور که از زحمات و تلاشهای ملیپوشان کهنهکار نباید چشمپوشی کرد و قدردان تلاشهای آنها بود به همان اندازه نیز باید این حق را به فدراسیون و تیم ملی مربوطه بدهیم که در راستای اهداف خود تصمیمگیری درست را انجام دهند و ملیپوشان را انتخاب کنند. بعد از اتفاقاتی که در تیم ملی والیبال ما افتاد و برخی از بازیکنان فراتر از حد و وظایف خود برای تیم ملی برنامهریزی میکردند حالا این بار نوبت به بسکتبال رسیده که برخی از چهرههای منطقه رنگی برای کادر فنی شاخ و شانه بکشند و ادعای مالکیت تیم ملی را داشته باشند.
بسکتبال ایران در هفتهای که در آن بودیم آزمون سختی را پشتسر گذاشت و با پیروزی مقابل فیلیپین توانست صعود خود را به جام جهانی چین قطعی کند. شاید تا قبل از بازی ملیپوشان ایران با فیلیپین خیلیها از جمله حامد حدادی و صمد نیکخواه بهرامی که در این مسیر دشوار با تیم ملی همراه نبودند انتظار این را نداشتند که شاگردان شاهینطبع بتوانند کار بزرگی را در خانه حریف رقم بزنند و جواز حضور در جام جهانی را بگیرند ولی برخلاف عقیده آنها این اتفاق بزرگ برای ایران افتاد تا دیگر ستارههای بیادعای بسکتبال نشان دهند که در سختترین لحظات نیز میتوان دست به کارهای بزرگ زد. وقتی فدراسیون مهران شاهینطبع را به عنوان سرمربی تیم انتخاب کرد این حق را در اختیار او گذاشت که با توجه به شرایط تیم و بازیهایی که در پیش داشت نفرات برگزیده خود را به تیم ملی دعوت کند. قطعا همینطور که الان باید کار سرمربی را مورد ستایش قرار داد که تیم ملی را به جام جهانی برده در صورت عدم راهیابی تیم ملی به جام جهانی نیز میتوانستیم شاهینطبع را مورد نقد قرار دهیم.
بازیکن ملیپوش این حق را ندارد که هر وقت دلش خواست به تیم ملی بیاید و هروقت که دلش نخواست در اردوها و لحظات سخت تیم را تنها بگذارد. همانطور که باشگاهها همیشه خواستار نظم و انضباط بازیکنان هستند در تیم ملی نیز قاعدتا باید به شکل بهتری این رعایت شود و بازیکنان تحت امر کادر فنی باشند، حالا میخواهد این بازیکن حامد حدادی باشد و یا صمد نیکخواه بهرامی. شاید یکی از مشکلات شاهینطبع از زمانی که هدایت تیم ملی را برعهده گرفت این بود که بیش از اندازه به برخی از بازیکنان باج داد. زمانی که نیکخواه بهرامی یک ماه قبل از بازیهای آسیایی جاکارتا به خاطر مسائل شخصی به آمریکا رفت همان موقع باید سرمربی به این موضوع واکنش نشان میداد و به هر قیمتی بازیکنان را به تیم ملی راه نمیداد. متاسفانه مسئله بازیکن سالاری در برخی از رشتههای ما به مشکل بسیار حادی تبدیل شده است و زمانی که درک باورمن در زمان حضورش به عنوان سرمربی ایران خواست با مسئله بازیکنسالاری مقابله کند به خاطر عدم حمایت مسئولان وقت فدراسیون بسکتبال مجبور شد که ایران را ترک کند. ولی شاهد بودیم زمانی که باورمن در تیم ملی آلمان حضور داشت بازیکن بزرگی همچون درک نویتسکی در هر شرایطی تحت فرمان او بود و به تصمیمات باورمن احترام میگذاشت.
بازیکنان باید این را قبول کنند که شاهینطبع با هر خصوصیت فنی و اخلاقی در حال حاضر سرمربی تیم ملی بسکتبال است و توانسته تیم ملی را در بازیهای جاکارتا نایب قهرمان کند و همچنین به جام جهانی بفرستد. هرگونه نقد و اظهارنظر به عملکرد و تصمیمات این مربی نیز باید به صورت حرفهای و منطقی باشد و نباید برخی از دوستان خبرنگار و مطبوعاتی به دلایل شخصی بخواهند صرفا فردی را مورد تاخت و تاز قرار دهند. فرصت برای خدمت به تیم ملی برای بسکتبالیستهای شاکی فراهم بود ولی به هر دلیلی که سرباز زدند و تیم را تنها گذاشند الان دیگر نباید با مصاحبههای جنجالی بخواهند در این شرایط که تیم ملی در آرامش باید به فکر موفقیت در جام جهانی باشد آن را وارد حاشیه کنند.