گذری بر خاستگاه و آیین های جشن سده

|
۱۳۹۷/۱۱/۱۰
|
۱۲:۰۰:۵۷
| کد خبر: ۸۰۶۴۷۹
گذری بر خاستگاه و آیین های جشن سده
جشن سده بزرگترین جشن آتش و یکی از کهن‌ترین آیین‌های گروهی و اشتراکی مردم ایران زمین است. در میان عناصر چهارگانه (آتش- آب- خاک- باد) آتش از دیرباز در میان آریاییان اعتبار دیگری داشته است.
به گزارش خبرگزاری برنا ؛ دکتر بابک صدرنوری: جشن سده بزرگترین جشن آتش و یکی از کهن‌ترین آیین‌های گروهی و اشتراکی مردم ایران زمین است. در میان عناصر چهارگانه (آتش- آب- خاک- باد) آتش از دیرباز در میان آریاییان اعتبار دیگری داشته است. در باور ایرانیان آتش فرزند اهورامزدا و سپندارمذ (= زمین) است از این رو ایرانیان باستان آن را همیشه فروزان داشته و جلوه اهورا می‌دانستند. شعله‌اش نماد فروغ ازلی و آتشکده‌های همیشه روشن، هستی‌بخش زندگی‌شان بود. در ستایش و بزرگداشت آتش به هر شیوه و راهی اقدام می‌کردند. در اوستا سروده‌های ستایش آمیز دربارة آتش و خورشید در شمار نمازهای معمول و مهم آمده است. آتش میان همه تیره‌ها و اقوام آریایی از احترام و ستایش ویژه برخوردار بود و امروزه اثرات آن در همه ادیان و مذاهب و سنن قومی و جشن‌های ویژة مردم سراسر زمین آشکار است. از دیدگاه‌های مختلف پیدایش جشن سده قابل بررسی است:
 
سده واژه‌ای فارسی است در پهلوی به اشکال سَت (sat) یا سَتَگ (satag ) و یا سَزَک (Sadhag ) بوده است. در فارسی میانه و فارسی باستان و اوستا واژه سَتَ ‌‌Sata به معنی سد یا عدد سد می‌باشد. چنانکه در فارسی سَدَه به معنی قرن به کار می‌رود. در ایران باستان سال را به دو فصل تقسیم می‌کردند، تابستان بزرگ = هَمَه hama که هفت ماه بود ( از آغاز فروردین تا پایان مهرماه )  و زمستان بزرگ = زَیَنَه Zayana که از اول آبان شروع و در پایان اسفند به انتها می‌رسید.
گویند چون سد روز از زمستان بزرگ سپری می‌شد «آبان ـ آذر ـ دی و 10 روز از بهمن» در ایران در روز دهم بهمن جشن سده برپا می‌گشت. اوج شدت سرما که از کردار اهریمن است، در این روز قرار دارد. پس همگان در دشت و صحرا گرد آمده و تلی بزرگ از خار و خاشاک و هیزم فراهم کرده و با فرا رسیدن شب می‌افروختند و معتقد بودند که این جلوه‌گاه و فروغ اهورایی، بازمانده‌های سرما را نابود می‌سازد. از ویژگی‌های جشن سده تعاون و همکاری مردم بود. گردآوری هیزم و خار و خاشاک کرداری درست به حساب می‌آمد و هر کس به اندازة توانایی‌اش هیزم و چوب گرد می‌آورد. این همدلی و نیروی همگانی باعث نابودی و ضعف اهریمن می‌گشت. ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم یاد کرده است «و اما سبب نامش چنان است که از آن (=جشن سده) تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب» یعنی بیست روز از بهمن و سی روز از اسفند که پنجاه شبانه‌روز و یک سده‌گاه است.
 
از دیدگاه اسطوره‌شناسی پیدایش آتش به هوشنگ شاه از شاهان پیشدادی ایران زمین منسوب می‌شود. فردوسی در داستانی پرمعنی دو عمل اساسی و متضاد از جهت فکری ایرانیان را به روشنی تصویر کرده است. مار سیاه مظهر مرگ و نیستی و جلوه‌گاه اهریمن است و پیدایش آتش که فروغ ایزدی و هدیه‌ای اهورایی است. هوشنگ در هنگام شکار با گروهی همراه بود، مار سیاه بزرگی بر سر راه می‌بیند. سنگی با شدت به سویش پرتاب می‌کند در اثر اصابت سنگ بر سنگ جرقه‌ می‌جهد و خار و خاشاک اطراف آن به آتش کشیده می‌شود مار می‌گریزد و شاه و همراهان به گرد آتش به جشن و سرور پرداخته و از خاموش شدن آن جلوگیری می‌کنند.
 
آن‌گاه آن جشن را سده نام نهاده و هر سال به پاس حرمت آتش و یادگار آن برپایش می‌کنند. در این داستان لطیف و پرمعنی، به نظر می‌آید که روشنی و آتش والاترین مظهر وجود و هستی و عمق دانش و خرد و کمال است و هر جایی که به وجود آید خرد و سلامت فراگیر می‌گردد. به همین جهت ایرانیان در دعاهای خود و سرود آتش مرتب تکرار می‌کنند «افروخته باد آتش» . شادی و شادمانی و روشنی از خواست‌های خداوند و تاریکی و سوگ و اندوه از مظاهر اهریمن است و تنها با آتش و نور می‌توان به مبارزه با اهریمن جهل و نادانی پرداخت.
 
اما از منظر انگیزه‌های داستانی همچون بسیاری از حوادث بزرگ تاریخ داستانی‌ ما جشن سده به کیومرث و فریدون و جمشید منسوب شده است. کیومرث «انسان اول» چون شمار فرزندانش به سد رسید جشن ساخت و آن را سده نام نهاد.
 
و در کتاب گردیزی آمده است: چون فرزندان مَشَیه و مشیانه «نخستین زوج بشری» به سه رسیدند جشن ساخته آن را سده نامیدند.
 
اما دلیل دیگر برای برپایی جشن سده داستانی است مربوط به فریدون و پیکارش با ضحاک.
 
ارمائیل وزیر ضحاک مردی پاک سرشت بود. دژخیمیان ضحاک هر روز دو مرد را گرفتار کرده تا از مغزشان برای ضحاک و مارهای شانه‌اش غذا بسازند. ارمائیل برای جلوگیری از کشتن مردم هر روز یکی از دو تن را رها ساخته و در کوه دماوند پناه می‌داد. چون فریدون بر ضحاک چیره گشت این مردم به سد تن رسیدند. ارمائیل نزد فریدون رفت اما فریدون به او روی خوش نشان نداد و او را شریک ضحاک دانست. ارمائیل واقعیت را بیان کرد و برای اثبات گفته‌هایش برای پناهندگان دماوند پیغام فرستاد. شب هنگام هر یک جداگانه آتش افروخته و آن شب یک سد شعله آتش دماوند را فروزان کرد و فریدون به راستی ماجرا آگاه گشت.
 
ضحاک در دماوند به بند کشیده می‌شود و زنده نگهداشتن آتش در دماوند همیشه او را دربند نگه می‌دارد.
 
در روایتی دیگر بنا بر باور ایرانیان باستان ، خورشید در شب یلدا متولد می‌شود. به همین مناسبت ایرانیان روز دهم بهمن‌ماه «سده» را که این نوزاد چهل روزه می‌شود جشن می‌گیرند، چنانکه آنان روز دهم دی ماه یعنی دهمین روز تولد خورشید نیز جشنی کم و بیش مشابه با سده داشته‌اند. می‌دانیم که در میان ایرانیان رسم بوده که برای نوزاد ده روزه و چهل روزه جشن می‌گیرند و هنوز هم در بسیاری از شهرهای ایران این رسم ادامه دارد.
 
جشن سده از جمله آیین های رسمی ایران باستان نبود و در اوستا و نوشته های پهلوی نیز ذکری از آن نرفته است اما می توان باور نمود که خود آیینی بس کهن بوده است.
 
پیش از اسلام اگرچه فردوسی آن را به هوشنگ و ابوریحان بیرونی به فریدون نسبت می‌دهد اما رسمی شدن جشن سده به زمان اردشیر بابکان برمی‌گردد. ولی به طور کلی در هیچ یک از اسناد تاریخی به چگونگی آن اشاره نشده است.
 
بعد از اسلام مورخانی چون بیرونی و بیهقی و گردیزی و مسکویه از شیوة جشن در دوران پادشاهی غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان و آل زیار تا دوران مغول بسیار نوشته‌اند.
 
مرد آویچ از امیران زیاری بود و به فرهنگ ایرانی بسیار باورمند. اندیشه رهایی از تسلط اعراب و تشکیل ایران واحد همیشه با او همراه بود.  نخست بار در ایران نو جشن سده را باشکوه بسیار در اصفهان برپا داشت اما در یکی از جشن‌ها با تحریک خلیفه عباسی و  اختلاف‌نظر و درگیری با عده‌ای از سران لشکر خود  چهار روز بعد از پایان جشن توسط آنها به قتل رسید.
 
سلطان محمود غزنوی نیز جشن سده را برگزار کرده و در شکوه آن نقل است که فروغ آتش سده از دو فرسخی دیده می‌شد. در مراسم  جشن سده علاوه بر آتش افروزی‌های عظیم، برپایی مجالس سرور و شادمانی چون همیشه با نوای ساز و آواز ایرانی همراه بوده و مردم با صورتک‌هایی بر چهره به شادمانی می‌پرداختند.
 
در زمینه برگزاری جشن اخبار عموماً مربوط به دربار شاهان است و از آیین‌های عامه مردم گزارشی نمانده است.
 
اما در دوران کنونی جشن سده یا سده‌سوزی به صورت پراکنده در بعضی شهرها و روستاهای ایران در دهم بهمن برگزار می‌شود. در گیلان - مازندران ـ لرستان ـ سیستان و... کشاورزان و روستائیان و چوپان‌ها نزدیک غروب به روی پشت‌بام‌ها ـ دامنة کوه‌ یا کنار کشتزارها آتش می‌افروزند و بنا بر سنتی دیرین پیرامون آن گرد می‌آیند.
 
پس از ساعت ها که شعله ها فروکش می کند مردم به ویژه جوان ترها از روی بوته های آتش می پرند. در آخرین ساعات پایانی جشن که آتش به خاکستر می نشیند کشاورزان مقداری از خاکستر سده را به نشانه پایان گرفتن سرمای زمستان به کشتزارهای خود می برند.
 
در باور ایرانیان تقدس خورشید و آتش با نیروی حیات‌بخش آن در ارتباط است. آتش نماد باروری است. این گونه از اندیشه باروری را در عمل پراکندن خاکستر بر خاک یا زمین زراعی در می‌یابیم از آنجا که خاکستر نماد رستاخیز است، خواست رویش دوباره غلات و گیاهان در این عمل دور از ذهن نیست.
 
از آداب دیگر جشن سده، چون نوروز و مهرگان ساختن قصیده و اشعاری بوده که در نشستن و بار عام شاهان و بزرگان به وسیله شاعران در توصیف و بزرگداشت جشن سروده می‌شده است. در آثاری چون شاهنامه جشن سده در رابطه با تقدس آتش است اما رسوم کهن را نیز به اشاره در خود دارد.
 

در داستان کشف آتش توسط هوشنگ:

 

یکی جشن کرد آن شب و باده خورد         سده نام آن جشن فرخنده کرد

 

در پادشاهی لهراسب :

 

 به هر برزنی جای جشن سده             همه گِـــرد بر گِرد آتشکده

 

 

در پادشاهی هما    :    

 

به جایی که دانست آتشکده است            وگر زند و اِستا و جشن سده است

 

در وصیت دارابه اسکندر:

 

نگهدارد این فال و جشن سده               همان فرّ نوروز و آتشکده

 

در نبرد اردشیر و اردوان:

 

برآورد بر چشمه آتشکده        بر او تازه شد مهر و جشن سده

 

 

و در زادن هرمزد شاپور:

به دیبا بیاراست آتشکده          هم ایوان نوروز و کاخ سده

از پی تهنیت روز نو آمد بر شاه          سدة فرخ روز دهم بهمن‌ماه    - فرخی

 

سده آمد که ترا مژده دهد از نوروز            مژده بپذیر و بده خلعت کارش بطراز  - فرخی

 

سده جشن ملوک نامدار است             زا فریدون و از جم یادگار است    - عنصری

 

سده بهر نوید فصل بهار               باز عهد استوار خواهد کرد    - سنایی

 

 

آن شب که شب سده بود در کویت        آتش دل من باد و چلیپا مویت    - خاقانی

 

چون دیدمش که عید سده داشت چون مغان    آتش زلاله برگ و چلیپا ز عنبرش    - خاقانی

 

تو خود همه ساله سدة خوش داری            تا زلف چلیپا و رخ آتش داری    - خاقانی

 

 

آن رسم کز او مانده بجاوید بپا داشت            و آن جشن که آن را سده خوانند بیاراست - ادیب‌الممالک

 

 

فرخنده کرد خسرو مشرق به فر تو            نوروز فرخ و سده و مهرگان خویش   -  امیرمعزی

 

 

فرخنده باد بر تو سده تا چنین سده          ماهی هزار جشن بگزاری و بگذری    فرخی

 

 

به نوروز جمشید و جشن سده          که نو گشتی آیین آتشکده    - نظامی

 

 

شب سده است بیا ای چراغ رودنواز            از آتش می، غم را بسوز و چنگ نواز    - مختاری

 

آتش جشن سده، آتش مهر وطن است      کاندرین ملک نخواهد که شب تار بود - دبیرسیاقی

 

در گذشته جشن سده در گسترة پهناوری از آسیا‌ی کوچک (آناتولی) تا استان سین‌کیانگ چین یعنی سرتاسر ایران بزرگ در بین همة مردمان ، فارغ از هر قومیت یا گرایش دینی رواج داشته و به مانند نوروز در روایت‌های مکتوب تاریخی به آن اشاره شده است.
 
جشن سده هیچگاه با هیچ یک از اقوام یا ادیان باستان ارتباط نداشته و همواره جشنی ملی و برگرفته از شرایط اقلیمی و رویدادهای کیهانی بوده است. خوشبختانه در دوران معاصر این مراسم در میان ایرانیان آزاده با هر مذهب و عقیده‌ای به ویژه هم‌میهنان زرتشتی رواج دارد.
 
جشن سده میان زرتشتیان کرمان از حدود یک سد سال پیش تاکنون برگزار می‌شود. اینک حدود 50 سال است که در محلی به نام باغچة بداغ‌آباد جشن سده با‌شکوه برپا می‌گردد. مقارن با غروب آفتاب، موبدان با لباس ویژه سپید لاله به دست و زمزمه‌کنان با سرود آتش نیایش، گِرد پشته هیمه سه بار می‌گردند و آنگاه با آتشی که در لاله‌ها می‌سوزد از اطراف آتش می‌افروزند و تا هنگامی که آتش خاموش شود به جشن و پایکوبی می‌پردازند.
 

خانواده‌هایی که به محل عمومی جشن نمی‌روند بر بام خانه‌ها آتش افروخته و آن را سده‌سوزی می‌گویند و معتقدند که از این شب به بعد شدت سرما کاهش یافته و هوا رو به گرمی می‌رود و این نشانه‌ای از پیروزی اهورا بر اهریمن می‌باشد.

 

 

و در پایان نیایشی اوستایی:

 

درود و ستایش به تو ای آتش اهورامزدا. می ستاییم این روشنی پاک و درخشان را ، اینک که به ما آشکاری ، توان و نیرویمان بخشای تا بهترین اندیشه و گفتار و کردار را داشته باشیم ، یاریمان ده که با بدی و زشتی و دروغ پیکار کنیم،  روان ما را پالوده و پاک گردان از بدی و راه بی فرجام تا شایسته پرستش اهورای بزرگ باشیم.

 

 

مراجع:

1 – جشن های آتش – هاشم رضی

2- زرتشت در گاتاها – هاشم رضی

3 – تاریخ نوروز – عبدالعظیم رضایی

4 – نوروزنامه – رضا مرادی غیاث آبادی

5 – شاهنامه – فردوسی

6 – آیین زرتشت – مری بویس

7- فرهنگ ایرانی – هاشم رضی

8-آیین مغان – هاشم رضی

9-گاهشماری و جشن های ایران باستان – هاشم رضی

10-نیایش های اوستایی – هاشم رضی

 

نظر شما