مروری بر فیلمهای نمایشدادهشده در چهارمینروز از جشنوارهی فیلم:
زهرِ مار: جواد رضویان
فیلمنامهای که «پیمان عبّاسی» برای «جواد رضویان» نوشته، از دیدِ طرحِ داستانی، یک فیلمنامۀ الگومند است که میکوشد قاعدهها و اصلهای ژانرِ کمدیدرامهای ایرانی را رعایت کند. برای تماشاگرِ آشنا به اینگونه از فیلمها روشن است که همراهیِ «لیلی» یا همان «مریم» (شبنم مقدّمی) با حاجحشمت طهرانی (سیامک انصاری) برای یافتنِ «رهی عبّاسپور» (سیامک صفری) در ادامه به تأثیرپذیریِ «لیلی» از «حاجحشمت» و دورشدن از شمایلِ یک زنِ ولگرد و نیز تأثیرپذیریِ قهرمانِ داستان از این زن (که در فیلمِ «جواد رضویان»، مردِ اوّل که مدّاح است و عاقد و قصدِ نامزدی برای انتخاباتِ شورای شهر را دارد، با بازشدنِ چشماناش به فقر و فلاکتِ حاکم بر جامعه به خودش میآید و حتّی از کاندیداتوری استعفا میدهد) خواهد انجامید.
امّا این را هم از یاد نبریم که طرّاحیِ این مسیرِ الگومند، نیازمندِ خلقِ موقعیتها، رویدادها و پیچشهای داستانی و نیز رویاروییِ دو کاراکترِ اصلی با آدمهاییست که آنها را به دلِ کِشمَکشهایی بکشانَد و در عینِ تضادهای روحی و شخصیتی به یکدیگر نزدیکشان کند تا بهتدریج بر یکدیگر تأثیرِ روحی و عاطفی بگذارند.
فیلمنامۀ «پیمان عبّاسی» و فیلمِ «جواد رضویان» در طرّاحی و روایتِ این مسیرِ الگوپذیر بسیار ناتوان است. «زهرِ مار» پُر است از رویدادها و موقعیتهایی ایستا و نَه پیشبرنده، کاراکترهایی با پرداختِ بسیار بد و کنشها و دیالوگهای لوس، و نیز صحنههایی طولانی و ملالآور.
برای اثباتِ این ادّعاها میتوان به صحنۀ دوسهدقیقهای، بیکارکرد و شبهتلویزیونیِ آمادهسازیِ شام از سوی «حاجحشمت» برای «رهی» و «لیلی»، و یا صحنۀ بسیار خُنَک مدّاحیِ «حاجحشمت» بر بالای مزارِ «ابوالحسنخان» و با حضورِ «لیلی» و نیشوکنایههای او (که بارها در فیلمهایی از این دست دیدهایم) اشاره کرد؛ یا میتوان از نگاهِ بسیار عقبافتاده و تیپیکالِ فیلمنامهنویس و کارگردان نسبت به جوانان و بچّههای نسلهای تازه در صحنۀ کلوبِ ورزشی و کافیشاپ یاد کرد؛ و یا از دیالوگهای شعاریِ «لیلی» دربارۀ فقر و نداریِ مردمِ جامعه گفت که در ادامه کلیپی، شبیه به کلیپهای ماهوارهای و با شعری بهاصطلاح اعتراضی امّا خندهدار، آن را همراهی میکند. حتّی میتوان پای کاراکترهایی همانندِ «یحیی» (برزو ارجمند) و «محدّثه» (شقایق فراهانی) با آن شکلِ رفتار و گفتارِ بهشدّت اغراقشدهشان را به میان کشید.
پردۀ سوّمِ داستانِ فیلم نیز همراه است با قهرمانبازیِ باورنکردنیِ «حاجحشمت» (اینکه بیمقدّمه میبینیم او رفته و دزدانِ فرزندِ «لیلی» را لتوپار کرده) و نیز تحوّلِ پیشبینیپذیر و بسیار سادهانگارانۀ «لیلی» که در قالبِ پیامی شعاری برای «حاجحشمت» خود را نشان میدهد و آه را از نهادِ مخاطب درمیآوَرَد
بهعنوانِ یک کمدیدرامِ ایرانیِ گیشهپسند هم «زهرِ مار» فیلمِ خوبی نیست! امّا در پوششِ یک تلهفیلمِ اخلاقی و خانوادهپسند (که البته مؤلّفهها و دستمایههای روایی و دراماتیکاش بسیار کهنه و دِمُدهاند) میتوان به آن نگریست و حتّی دربارهاش ادّعا کرد که تودههای مخاطبان را میتواند در بهترین حالت برای یکبار سرگرم کند. امّا در این میان، پرسشی بزرگ که به ذهنِ مخاطبِ جشنوارهرو میرسد، این است که چرا فیلمی همچون «زهرِ مار» باید در یک فستیوالِ سینمایی- که رسالتاش بهاصطلاح هنریست- یکّهتازی کند؟!
امتیازِ «زهرِ مار»، برپایهی سیستمِ امتیازدهی از پنجستاره:
0 (بیارزش)