جشنواره فیلم فجر به پایان رسید و قبل از هر چیز باید گفت به جز چند فیلم که دلیل حضورشان در جشنواره هنوز مشخص نیست و بی شک از بیشتر آثار با فاصله ضعیف تر بودند، بسیاری از فیلم ها از کیفیت قابل دفاعی برخوردار بودند و در واقع می توان گفت جشنواره امسال، جزء معدود جشنواره هایی بود که بیش از چند فیلم در رقابت سیمرغ قرار داشتند و در رشته های دیگر نیز رقابت تا حدود زیادی تنگاتنگ بود و عملا کار هیات داوری در این شرایط راحت نیست.
اصولا در جشنواره های سالهای گذشته داوران کار چندان سختی برای انتخاب بهترین ها نداشتند چرا که معمولا دو سه فیلم با جایگاه بهتری نسبت به دیگر فیلم ها خودشان را از دیگر آثار جدا می کردند و عملا دست داوران در انتخاب باز بود اما در جشنواره فجر سی و هفتم مشخصا تیم داوری نه تنها در انتخاب صاحبان سیمرغ که در انتخاب نامزدها نیز کار سختی پیش رو داشتند.
انتخاب پنج بازیگر نقش اول مرد، نقش اول زن و حتی مکمل ها شاید یکی از سخترین مراحل قضاوت داوران امسال بود و قطعا تیم داوری در انتخاب بهترین فیلم هم با چلنج روبرو شده است و از سوی دیگر بی شک انتخاب بهترین کارگردان هم کار راحتی نبوده است .
جشنواره امسال در بحث فیلم نامه، انتخاب موضوع ، سوژه و محتوا یک سرو گردن از سالهای گذشته بالاتر بوده است و بی تردید در جشنواره سی و هفتم شاهد چند فیلم با ساختاری متفاوت بوده ایم که نشان از ارتقاء سطح فنی و محتوائی تولیدات سینمایی در کشور دارد .
با نگاهی به فیلم های «آشفتگی»، «سرخ پوست» و «مسخره باز» به سرعت در خواهید یافت که امسال (سالی که گذشت) شرایط به نحوی بود که سرمایه گذاران در شرایط نامساعد مالی حاضر شدند تن به سرمایه گذاری در ساخت آثاری بدهند که بازگشت سرمایه در آن بیشتر شبیه یک ریسک فرهنگی بود. تا یک اقدام فرهنگی، با این حال باید گفت سینما در جشنواره ای که گذشت اگر چه از چند جنبه قابل نقد و تحلیل است اما دور از انصاف است اگر واقعیت های رشد کیفی سینما را با نگاهی جزئی تر نادیده بگیریم. ادامه دارد...