تعیین مزاج شخصیت های نمایشی وهدایت بازیگران برپایه ی علم مزاج شناسی

|
۱۳۹۷/۱۲/۱۱
|
۱۴:۳۶:۲۶
| کد خبر: ۸۱۷۸۰۰
تعیین مزاج شخصیت های نمایشی وهدایت بازیگران برپایه ی علم مزاج شناسی
به دلیل اهمیت نظریه ی تازه ای که ارتباط میان علم "مزاج شناسی" و شناخت شخصیت ها و هدایت بازیگران یک نمایشنامه و فیلم را به خوبی تبیین می کند و می تواند برای کارگردانان تئاتر و سینما و بازیگران نقش های مختلف کاربردهای عملی سودمندی داشته باشد، برآن شدیم تا با "نسرین سیدابوالقاسم خان" ، کارشناس ارشد رشته ی کارگردانی نمایش، با سابقه ی بیش از یک دهه کارگردانی و بازیگری چندین نمایشنامه و دارنده ی گواهینامه ی معتبر در گذراندن برخی دوره های آموزشی در طب سنتی، در خصوص طرح : تعیین مزاج شخصیت های نمایشی وهدایت بازیگران برپایه ی علم مزاج شناسی ،گفت وگویی داشته باشیم.

در ادامه گفت‌وگوی نسرین سیدابوالقاسم‌خان را با خبرگزاری برنا، می‌خوانید.

موضوع اصلی این طرح چیست و ایده ی اولیه ی این طرح چگونه شکل گرفت؟ 

با توجه به حضورم در فضای کارهای نمایشی ( چه در مقام کارگردان نمایش وچه در جایگاه بازیگر) همیشه ازخودم می پرسیدم که  چرا یک کارگردان ( چه در تئاتر و چه در سینما) با تاکید زیاد از بازیگرش می خواهد که مثلا در هنگام حضور در یک صحنه ، خودش راجمع وجور و خمیده و کز کرده نشان دهد تا  جای کم تری اشغال کند؟ یا کمی آرام تر حرف بزند و  خود را پژمرده و دلمرده نشان دهد و... یا برعکس ، بکوشد تا با صدای بلند تر و پر حجم تر حرف بزند و فضای بیش تری اشغال کند ، خود را باز تر ، کشیده قامت تر، و رهاتر از دیگران نشان دهد؟ با توجه به مطالعات و آشنایی ام در حوزه ی مباحث طب سنتی و مزاج شناسی، متوجه این موضوع شدم که هر انسان زنده یی دارای مزاج است  و یک شخصیت نمایشی نیز به عنوان یک شخصیت برگرفته از درون  جامعه ، دارای مزاج خواهد بود .پس به کمک مزاج شناسی می توان به خلق و خوی این شخصیت ها نزدیک شد و در هدایت بازیگر برای ایفای نقش یک  شخصیت ، دقیق تر و سنجیده تر عمل کرد. درواقع اصلی ترین هدف این طرح  پی بردن به رابطه ی میان رفتار بیرونی ونیز کنش و واکنش درونی یک شخصیت نمایشی با خصوصیات مزاجی وی می باشد. با تاکید بر این نکته که از دیدگاه روانشناسی شخصیت ،بتوانیم به دستاوردی تازه برسیم تا درامر تحلیل شخصیت های نمایشی و همچنین هدایت بازیگران ، راهنما و مدد رسان کاردانان و بازیگران باشیم.

 در این مسیر با استفاده از برخی حقایق مسلم وموجود در علم پزشکی و روانشناسی و همچنین دیدگاه های طب سنتی ، راه میانبری برای ایجاد پیوند با هنر تئاتر پیدا کردم تا با استفاده از ویژگی های رفتاری  و کنش ها و واکنش های شخصیت های نمایشی بتوانم به تحلیل این شخصیت ها بپردازم. در همین راستا ، بازخوانی برخی از نمایشنامه های کلاسیک ، ازجمله آثار شکسپیر و انطباق این نظریه یعنی شناخت و واکاوی شخصیت های نمایشی ( به ویژه شخصیت های چند ساحتی  و اصلی ) در نمایشنامه های شکسپیر برپایه ی ویژگی های مزاج شناختی ، برایم تجربه ی سودمندی بو د که باعث شد تا برای برداشتن قدم های بعدی، مصمم تر شوم.

برپایه ی کدام پیشینه ی تحقیقاتی به فکر تبیین چنین نظریهای افتادید؟

----------------------------------------------------------------------------

همچنان که اشاره شد، در نخستین گام ، برخلاف انتظار ، جدا از حوزه ی هنر ، به سراغ علم طب و نظریه های پزشکی و روانشناختی رفتم و با مراجعه به پیشینه ی مطالعات علمی در طب سنتی ، برپایه ی مستندات موجود ، دریافتم که از گذشته های دور، بزرگان حاذقی چون: بقراط ، جالینوس، ابوعلی سینا و جرجاجی ، با اصل قرار دادن "ارکان اربعه" و بنیاد هستی بر عناصر چهارگانه ی : آب ، باد ، خاک و آتش ، دریافته بودند که در همه ی افراد، طبع ومزاج یکسان وهمگونی وجود ندارد و خلق وخوی آدمیان برپایه ی طبایع و سرشت متفاوت آن ها تعیین و شناسایی می شود. به گونه یی که گاه با دیدن چهره و ظاهر یک فرد می توان به مزاج او پی برد و او را در دسته بندی های مختلف مزاج شناختی جای داد.

در مطالعات و بررسی های انجام شده ، در کنار علم طب و طب سنتی به برخی مباحث مربوط به فلسفه و حکمت نظری نیز نظری افکندم و با رده بندی علم محسوسات و علم طب به عنوان یکی از شاخه های مهم آن در عرصه ی واکاوی تئوری بدن ، ازمیان ارکان هفتگانه، به سه رکنِ  : ارکان ، اخلاط و امزجه ( مزاج ها) تاکید بیش تری داشتم . چرا که بیش ترین نزدیکی میان علم طب با مباحث مزاج شناختی  را درهمین حوزه پیدا کردم.

در حوزه ی علم روانشناسی  به خصوص با تکیه بر شخصیت شناسی ، هدف مان این بود که نشان دهیم در تیپ شناسی شخصیت ها، همچنان که بزرگانی چون: " ارنست کرچمر" و" ویلیام شلدون" و " هانس آیزنک" اعتقاد داشتند، می توان خلق وخوی و کنش ها و واکنش های مربوط به هر شخصیت نمایشی را برپایه ی مزاج وسرشت آن شخصیت ها شناسایی و تجزیه وتحلیل کرد. یعنی مزاج شناسی می تواند به مدد روانشناسی بیاید و در تعاملی پرشگفت، علم پزشکی ، طب سنتی و شخصیت شناسی از دیدگاه روانشناسی  با مقوله ی مزاج شناسی   برای شناخت وتبیین شخصیت های نمایشی به کار گرفته شود.

3 - در این مسیر چه منابع ومآخذ  معتبری از گذشته و امروز در اختیار داشتید؟

---------------------------------------------------------------------------------------  با توجه به پیشگامی بزرگانی چون : بقراط ، جالینوس ، ابن سینا  و جرجانی ، طبیعی است که ترجمه ی رساله ها و آثار باقی مانده از این شخصیت های ایرانی و یونانی ، اصلی ترین منابع برای شروع تحقیقات  من بود و با مراجعه به ده ها کتاب و پایان نامه و تحقیقات مکتوب در حوزه ی مزاج شناسی ، گام های بلندی در این مسیر برداشته شد.

به لحاظ مقایسه یی و انطباق این مباحث با نظریه یی که مطرح کرده بودم ، باید برای مثال با دوباره خوانی نمایش "هملت "( از آثار برجسته ی شکسپیر) برای رفتارها و واکنش های این شخصیت محمل مناسبی که توجیه کننده ی کنش ها و واکنش های هملت باشد ، پیدا می کردم تا از منظر مزاج شناسی قابل اثبات باشد.برای نمونه ، دریافتم که مثلا هملت با توجه به مجموعه ی ویژگی های ظاهری و خلق وخوی و رفتارهایش، مزاج سرد و خشک دارد! بعدها وقتی در کتاب شخصیت شناسی جناب  دکتر ایرج افشاری اصل نیز خواندم که هملت دارای مزاج سرد و خشک است ، پیگیری این نظریه و اثبات آن  برایم به راستی جدی تر شد.  از طریق همین بررسی ها دریافتم که این گونه نگرش ها از همان عصر شکسپیر ( در قرن 16) در اروپا مطرح بوده  است. هرچند که در  میان حکما و اطبای ایران قدیم ، این مباحث بسیار جدی تر و عمیق تر مطرح بود. 

برای طرح چنین موضوع جالبی چه گونه به فکر تهیه و تدوین یک پایان نامه ی تحصیلی افتادید؟

------------------------------------------------------------------------------

به عنوان دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش ، با توجه به پیشینه ی تجربی و عملی کارگردانی و بازیگری در حوزه ی تئاتر ، جای چنین موضوع جالبی را در میان پایان نامه های دانشجویی در دانشکده ی هنر ومعماری ( گروه نمایش ) خالی دیدم . به همین روی ، با تهیه ی  پیشنهاد مستدلی ، موضوع  را به گروه مربوطه ارایه دادم. دراین پایان نامه ، با هدف کشف رابطه ی میان رفتار و کنش و واکنش یک شخصیت نمایشی با خصوصیات مزاجی وی، بر این نکته تاکید داشتم که از دیدگاه روانشناسی شخصیت ، شخصیت در درام و سایکودرام به  دستاوردی تازه برسم تا در امر تحلیل شخصیت های نمایشی و همچنین هدایت بازیگران مدد رسان ما باشد. 

واقعیت این است که در برخوردهای اول ، هم در گروه و هم در مشورت با چند تن از استادان ، با واکنش های متفاوتی رو به رو شدم که نشان می داد ، تا آن روز کسی به پیوند میان مقوله مزاج شناسی و انطباق آن با شخصیت شناسی و پیدا کردن رهیافت های عملی در ایفای نقش های نمایشی ، فکر نکرده و تصور این رابطه برای آن ها بسیار بعید به نظر می رسید. با این حال خوشبختانه موفق شدم پیش از همه با ارایه مدارک و شواهد کافی، جناب آقای دکتر مصطفی مختاباد را به عنوان استاد راهنما قانع نمایم و پس از آن نیز موضوع پایان نامه ام را با عنوان : " خوانش سایکودراماتیکی مزاج شناسی چند شخصیت  شاخص در آثار یوجین اونیل"،  با تکیه بر شناخت و هدایت  شخصیت های نمایشی برپایه ی مزاج شناسی ،  در گروه نمایش به تصویب برسانم و کار م را  آغاز نمایم. 

جدی ترین چالش من در هنگام جست وجو در منابع ، رسیدن به یک جمع بندی جامع و مانع از دیدگاه های متنوع اما همسو و منطبق با نظریه ی پیشنهادی من در پایان نامه بود که به راستی کار چندان آسانی به نظر نمی رسید. 

6-روند کارهای پژوهشی و نگارش و تنظیم مطالب پایان نامه به چه شکل صورت گرفت؟

---------------------------------------------------------------------------

با توجه به پژوهش هایی که پیش از تصویب مو ضوع پایان نامه ام داشتم ،  از لحظه ی تصویب در ادامه ی تحقیقات قبلی ام ، به مدارک ومنابع معتبر فراوانی رجوع نمودم و در این مسیر کم تر کتابب چاپ شده یا مقاله ی معتبری بود که به سراغ آن ها نرفته باشم. به همین دلیل نزدیک به یک سال و نیم ، کار مطالعاتی و تحقیقاتی و جست وجو در منابع برای برگه نویسی و یاد داشت برداری های لازم به طول انجامید و بلافاصله کار نگارش و تنظیم مطالب آغاز شد تا بتوانم در دهه ی اول بهمن ماه جاری ، برای دفاع از پایان نامه ی خود ( در بخش های نظری و عملی ) آماده شوم.

برای تبیین چنین نظریه ای به سراغ کدام آثار نمایشی رفتید و آیا فکر می کنید که انتخاب شما توانسته است از زوایای پنهان چنین نظریه ای پرده بردارد؟

---------------------------------------------------------------------------

راستش را بخواهید انتخاب نمایش یا نمایشنامه های مناسبی که بتواند از طریق آن ها زوایای پنهان چنین نظریه یی را تشرح نمایم ،برایم کار بسیار دشواری بود. پس از مدتی بررسی ، به این نتیجه رسیدم که نمایشنامه های" یوجین اونیل" می تواند به من در تبیین این نظریه بسیار کمک نماید. به همین روی با انتخاب نمایشنامه های: "سیر طولانی روز در شب" و "گوریل پشمالو" و تمرکز بر واکاوی رفتارشناختی شخصیت های محوری این نمایشنامه ها (مری و ادموند/ در سیر روز  ..... و ینک در گوریل..... )در این مسیر گام مثبتی بردارم. پاسخ دادن به برخی از پرسش ها ی مهم ، از جمله این که : چه روابطی میان الگوی علمی و  کاربردی (مزاج شناسی) و رفتار شخصیت های" مری" و" ادموند" در دو  نمایشنامه ی فوق وجود دارد و  شخصیت های نمایشی یوجین اونیل تا چه میزان نشانه های مزاجی و ارکان چهار گانه را در خود دارند  و.... اصلی ترین  دغدغه ها ی این پژوهش برای اثبات فرضیه ی اولیه و نتیجه گیری های حاصل از این بررسی های دقیق بوده است.

    اهمیت این نمایشنامه ها در این بود که اونیل شخصیت های اصلی خود را از دل جامعه و از میان آدم های اطراف خود انتخاب می کرده و تبیین این شخصیت های نمایشی براساس ویژگی های مزاج شناختی می توانست الگوی مناسبی باشد تا در سایر نمایشنامه ها نیز بتوانیم به چنین کاری دست بزنیم.به ویژه که اونیل در سبک های مختلف  "واقع گرایانه" و "اکسپرسیونیستی" ( گزاره گرایی)  نمایشنامه نوشته  است. 

خوشبختانه علیرغم همه ی دقت نظرها و سختگیری استادان گرانقدری که هریک از آن ها در سمت های مختلفی چون : استاد راهنما (جناب آقای دکتر مصطفی مختاباد ) و  استاد مشاور (جناب آقای دکتر سید مهدی میر غضنفزی ) و استاد داور ( جناب آقای دکتر مهرداد رایانی مخصوص ) در تایید نهایی کارهای نظری و عملی من نقش داشتند ، به یاری خدا موفق به جلب نظر مساعد و مثبت یکایک این عزیزان شدم و در پایان جلسه ی دفاع از این پایان نامه ، ضمن تایید همه جانبه از این رساله ، مرا به تهیه مقاله ی تکمیلی و انتشار کتاب ، به عنوان نوعی پیشگامی در طرح این نظریه ، تشویق نمودند. 

به طور معمول در کنار بخش نظری  چنین پایان نامهای باید یک کار عملی مرتبط با همان موضوع نیز کار می کردید، برای این بخش از کار چه کردید؟ در اجرای نمایش انتخابی خود از چه بازیگرانی کمک گرفتید و نظر اساتید راهنما ، مشاور و داور درباره ی اجرای نمایش ، در روز دفاع از پایان نامه تان چه بوده است ؟

------------------------------------------------------------------------------

برای انتخاب کار عملی ام گزینه های متنوعی را در نظر گرفته بودم. اما در نهایت مناسب ترین کار برای اجرا ، با در نظر گرفتن همه ی ظرایفی که به شخصیت پردازی  برمبنای مزاج شناسی و خلق وخو و غلبه ی مزاج یک شخصیت مربوط می شد ، سرانجام نمایشنامه ی معروف " ملکه ی زیبایی لی نین " ( نوشته ی مارتین مک دونا- ترجمه ی حمید احیاء) را برگزیدم  که با استفاده از بازیگران مجربی چون: " زهرا شایان فر" (مگ) ، " شراره پور خراسانی"( مورین) ،" علی رضا کیانی" (پاتو)  و "آرمان کارخانه" (ری ) بازی های خود را  با تمام وجود  بر اساس راهنمایی های من در مقام کارگردان نمایش ، برپایه ی ویژگی مزاج شناختی شخصیت های نمایش تنظیم کرده بودند  و به گواهی همه ی استادان و شاهدان حاضر در جلسه دفاع ، اجرای کم نقص و مناسبی را علیرغم محدودیت ها صحنه و نور و .... داشته اند. امید که اجرای عمومی همین نمایش در فضایی مناسب  و با ساز و کارهای حرفه یی ، بتواند آغازگر راهی تازه در استفاده ی عملی و کاربردی از چنین نظریه یی  برای نزدیک شدن با زیگران با نقش های طراحی شده در نمایش باشد و بتوانیم تجلی نظریات طب سنتی را درهنر نمایش شاهد باشیم. 

فکر می کنید که آیا کارگردان های تئاتر ویا سینما می توانند براساس نظریات و دیدگاه ی مطرح شده در پایان نامه ی شما ، در انتخاب بازیگران مناسب با شخصیت های یک نمایشنامه  یا یک فیلمنامه، دقیق تر عمل نمایند؟

------------------------------------------------------------------------------

اگر بپذیریم که افرادمجرب  آشنا با علم مزاج شناسی ، حتی قادرهستند با دیدن چهره و ظاهر یک فرد با کم ترین خطایی به تشخیص مزاج او بپد بپر دازند و با دقت در رفتار و کنش و واکنش همان فرد به غلبه ی مزاج وی نیز پی ببرند ، باور این موضوع برای ما ساده تر خواهد شد که یک کارگردان تئاتر و یا بازیگر یک نقش محوری در یک نمایشنامه یا فیلمنامه نیز می تواند براساس مزاج شناسی ، بازی متفاوت و طبیعی تری ارایه دهد. برای مثال ، بازیگر با هدایت کارگردان باید بداند که علت خشم همیشگی شخصیتی که اوی نقش او را ایفا می کند در کجا ریشه دارد؟ چرا از فلان بیماری رنج می برد ؟  با داشتن آن بیماری ، در صحنه باید چه واکنش هایی را از او انتظار داشته باشیم ؟ تنها در این صورت است که می توان به وجود بازیگران و کارگردانان مولف در حوزه ی تئاتر امید داشته باشیم .

در پایان...

------------------------------------------------------------------------------

با توجه به سال ها تجربه در نمایش و ساخت فیلم کوتاه  به این نتیجه رسیدم که در عرصه ی هنر نمایش و به طور کلی در حوزه تئاتر و سینما ، پژوهش های جدی صورت نمی پذیرد. به خصوص از نظر رهیافت های کاربردی و راهبردهای عملی برای ارتقای کیفی تیاتر ، دستاوردهای شاخصی در اختیار نداریم.

 به نظر می رسد که دراین  حوزه ها، بیش ترین  ضعف ما در عرصه ی تحقیقات و پژوهش هاست. در واقع ما بیش تر باید به فکر نظریه پردازی هایی باشیم که نتیجه و دستاورد عملی آن ها منجر به رشد و ارتقای هنر تئاتر و سینما بشود. به همین دلیل ، پیشنهاد دارم که در میان دروس دانشگاهی رشته های نمایشی و سینما، درس "مزاج شناسی " نیز گنجانده شود تا همه ی کسانی که در حوزه ی نمایشنامه نویسی و فیلمنامه نویسی فعالیت می کنند ، از نویسنده گرفته تا کارگردان و بازیگران نمایشنامه ، در شناخت شخصیت های نمایشی از دانش مزاج شناسی کمک بگیرند.

نظر شما