به گزارش خبرگزاری برنا از آبادان، قدمت آمیزش فرهنگی ایران و هند به هزاران سال پیش، به زمان شکل گیری کتب مقدس ودا(کتب مقدس هندوان) و تدوین کتاب اوستا(کتاب مقدس ایرانیان باستان) باز میگردد.
این آمیزش و ارتباطات فرهنگی در طول تاریخ ادامه یافت و ما پس از ورود اسلام نیز شاهد روابط ارزندهای بودیم که حاصل آن آثار بینظیر هنری و شاهکارهای برجستهی معماری است. روابط ایران و هند به حدی عمیق و وسیع است که شاید بتوان به جرات ادعا کرد که هیچ دو کشور و دو ملتی در طول تاریخ و عرض جغرافیا روابطی چنین گسترده، ژرف و طولانی نداشته اند.
معماری"هندو – اسلامی" نیز فرزند همین آمیزش است. این معماری را گاه با نام"هندو – ایرانی" نیز می خوانند، چرا که هندیها، اسلام خود را از ایرانیان پذیرفتند و حرمت و شانی را که خط و زبان عربی به عنوان یک فرهنگ دینی در ایران دارد، هندیهای مسلمان برای خط و زبان فارسی قایلند.
مهاجرت زیاد ایرانیان به هند باعث تاثیر بسیار زیاد هنر ایران بر هند و بر عکس شده است. البته تاثیر پذیری هنر معماری هند از ایران بسیار مشهودتر میباشد و از نمونههای بسیار بارز آن بنای تاج محل است. اما در پارهای موارد نیز بناهای موجود در خاک ایران بدلیل مهاجرت هندی ها به ایران مانند زمان حضور انگلیسی ها در خوزستان به دلیل استخراج نفت و احداث پالایشگاه، از معماری هند تاثیر پذیرفتهاند که بنای"رنگونیها" از این قبیل موارد میباشد.
ترکیب دو مکتب(هند و ایران) در فن معماری از همهی(هنرها) نمایانتر است. مسلمانان که بر خلاف دین حنیف نقاشی و پیکرنگاری را حرام میشمردند در هندوستان ظرافت سلیقهی فطری و لطافت ذوق خدادادی را در ساختن عمارتهای رفیع و حجاریهای بدیع و طرحها و نقشهای هندسی جلوه گر ساختند.
قرینهسازی، حجاری، ترکیب خطوط افقی و عمودی، بکارگیری نمادهای مذهبی و آیینی در ساختمانهای این زمان غالبا منطبق با اهداف معماران قرون وسطایی است. در تاریخ تمدن هند به اشاره آمده است که مردم به خود زحمت ساخت خانههای با شکوه نمیدادند اما هنر خود را خادم روحانیون و خدایان میکردند و این از مهمترین دلایل فراوانی تعدد بناهای بجا ماندهی مذهبی در هندوستان است.
از اواخر قرن 17 به بعد نوعی سبک معماری در هند توسعه یافت که از معماری"گورکانی" ناشی شده بود و روزبهروز بیشتر از دربار گورکانی مستقل می شد. حامیان پرنفوذ جدید معماری آن گروهی از حاکمان ایتالیا بودند که مخالفت خودشان با گورکانیان را بوسیلهی تقلید از شیوهی زندگی و معماری آنها اظهار میکردند. نمونهی معمول این سبک روش تزیین با گلهای زیاد است که ترجیحا از شکلهای پیازی شکل و کاربرد روز افزون آهکبری یا گچبری در آن استفاده می شد. عناصر اصلی این سبک از نوعی فرهنگ معماری ناشی شده بود که در دوره ی شاه جهان توسعه یافته؛ ستونها، میلهها و گل دستههایی نردهای شکل، پایهی ستونها و سرستونهایی با شکل گیاهی، قوسهای چند پره ایی، گنبدهای پیازی شکل، سقفهای بنگالهای، قرنیزها و طاقهایی که همه آنها با نقوش مجلل بکار میرفت و در انواع بناها و در ساختمانهای کوچک، کاخها، بناهای دفاعی، مساجد، مقبرهها و معابد مورد استفاده قرار میگرفت.
اکثر این تزیینات در بنای رنگونیها به چشم میخورند. پایه ستونهها و سرستونهایی با شکل گیاهی به شکل نیم ستون در دو طرف قوسهای تمامی بازشوها، قوس های چند پرهای در بالای همه بازشوها و محراب بنا و گنبدهای پیازی شکل بر روی همهی منارههای بنای رنگونیها بهصورت بسیار زیبا و هماهنگی استفاده شدهاند.
اولین گروه انگلیسی که برای تاسیس پالایشگاه به آبادان آمدند کارکنان پالایشگاه رانگون برمه(میانمار) بودند. این گروه باخود یک عده دستیار به آبادان آوردند که عمدتا رانگونی الاصل و مسلمان اهل سنت بودند به همین لحاظ پس از ورود خود به آبادان درصدد تاسیس یک مسجد بر آمدند که با موافقت پالایشگاه روبرو شد و بدین ترتیب مسجد"رَنگونیها" در سال 1921م (1300ه.ش) حدودا اواخر دوران قاجار در ساحل اروندرود(مرز آبی ایران و عراق) و روبروی محلهی سیکلین احداث شد.
منطقهی سیکلین که چسبیده به دیوار شرقی پالایشگاه میباشد و دو روایت برای نامش نقل شده است، کاملا بهصورت شطرنجی طراحی شده است، خیابانهای بسیار باریک و ساختمانهایی با متراژ پایین دارد. در طراحی این محله هیچ درختکاری و چمنکاری در محوطهی خانهها دیده نشده است.
در روایت اول برای وجه تسمیه آن گفته شده که چون در این منطقه هندیهای"سیک مذهب" زندگی میکردند، برای همین به سیکلین یعنی لاینهای(خیابانهای) سیکها معروف شده است و در روایت دیگر آمده که با توجه به اینکه محله از شش خیابان موازی تشکیل شده بود به آن سیکسلاین(six line) میگفتند که با گذشت زمان این نام خلاصه شده و بهصورت سیکلین درآمده است. البته باید بیان نمود که این محله به هندیهای ردهی عادی تعلق داشته و هندیهایی که دارای ردههای بالایی در پالایشگاه بودند در بوارده سکونت داشتهاند. زمانی که هندی ها از آبادان رفتند، شرکت نفت سیکلین را به کارمندان پایهی یک تا چهار معمولی اختصاص داده و تعدادی از منازل را هم به برخی از دبیران آموزش و پرورش برای سکونت داده بود.
هر بینندهای با دیدن بنای مسجد رنگونیها ناخداگاه به یاد مساجد و معابد هند علیالخصوص معابد شمال غربی هند و شهر پنجاب میافتد. تزیینات این بنا شباهت زیادی به گچ بری برجسته و بَرهشته دارند با این تفاوت که با سیمان انجام گرفته و در واقع سیمان بری می باشند. در تزیینات نماها و شبستان مسجد از نقوش گیاهی، هندسی، گل لوتوس(نیلوفر) در تزیینات محراب و قوس بالای درها و پنجرهها و همچنین طرحی برگرفته از چرخ بهکار رفته در سرستون آشوکا استفاده شده است.
اگر تا سفری به هند داشته باشیم و یا معابد هند را دیده باشیم با ورود به بنا شباهت آنرا به معابد هند کاملا درک خواهیم کرد و شواهدی از قبیل، تعدد منارهها، تزیینات پر کار و استفاده از طرح های گل و گیاه و نیز استفاده از طرحی برگرفته از چرخ بکار رفته در سرستون آشوکا عهد موریایی 250 ق.م، در تزیینات فضای سرپوشیده.
در پرچم ملی کشور هند نیز از طرح چرخ استفاده شده است. پرچم هند دارای سه رنگ نارنجی، سفید و سبز تیره است که به صور افقی و به یک اندازه قرار میگیرند. نارنجی در بالا و سبز تیره در پایین است. در قسمت سفید، که بین دو رنگ مزبور جا داده شده، یک چرخ بیست و چهار پرهیی دیده میشود که اصل آن متعلق به قسمت سفلی سرستون آشوکا واقع در سارناث میباشد. رنگ این چرخ آبی دریایی است. در سال 1931م که کنگره ملی هند در جلسهی سالانه خود پرچم سه رنگ را به عنوان علامت ملی انتخاب کرد تاکید شد که در این بیرق هیچ نوع مزیت خاص برای جماعتی منظور نشود و در تعریف آن باید گفت: رنگ نارنجی نشانه شجاعت، سفید نشانه حقیقت و صلح و سبز نیز نشانه ایمان و فداکاری برای بینوایان میباشد و چرخ روی آن مربوط به امپراطور آشوکا و نشان فرهنگ باستانی هند است.
شبستان بنا مربع شکل، یک طبقه و دارای 150 مترمربع زیر بنا می باشد. پوشش شبستان تخت بوده که در ساختار آن از لولههای نفت و ریل راهآهن برای تیرهای فرعی و اصلی استفاده شده است. آسمانه شبستان مسجد بر چهار ستون استوانهایی که باز هم لوله نفت می باشند، استوار شده است. دیوارها آجری با ملات ماسه آهک هستند که چهار گوشهی دیوارها با چهار منارهی هشت ضلعی پیش آمده، پیوند خوردهاند. مسجد شامل یک محراب با قوس بیز تُـند می باشد که با نقوش بسیار زیبای اسلیمی بوسیله سیمان و رنگهای مختلف پوشیده شده است. در شبستان مسجد یک منبر پلهای ساده آجری نیز در سمت راست محراب قرار دارد. شبستان دارای سه ورودی با قوسهای تیزهدار از نوع شبدری تُـند میباشد که با نقوش اسلیمی زیبا و کتیبههایی تزیین شدهاند. صحن مسجد دارای سه ورودی شمالی، شرقی و غربی است.
با مشاهده ی این بنا و تزیینات پر کار آن در نمای شمالی و بخش سرپوشیده بنا، اولین سوالی که در ذهن هر بینندهای نقش میبندد این است که این بنا معبد میباشد، یا مسجد؟
با مطالعه روی معماری بنا و بررسی جزییات بکار رفته در آن مشخص شد که ملات دیوارهای حیاط و ورودی با ملات بکار رفته در فضای سرپوشیده متفاوت میباشد. همچنین محل اتصال دیوارهای حیاط با منارهها بطور ناهمگونی صورت گرفته و حاکی از آن است که دیوارهای حیاط و فضای سرپوشیده در دو زمان ساخته شدهاند. با بررسی بیشتر و مشاهدهی دو کتیبه در کنار ورودی اصلی فضای سرپوشیده مشخص شد که خط بکار رفته و تاریخ قید شده در کتیبهها متفاوت میباشد. در کتیبهی سمت راست پس از ذکر نام متولی و امام جماعت مسجد تاریخ 1339هـ.ق. قید شده است، بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که احتمالا بنا در سال 1291م احداث شده که فقط شامل بخش سرپوشیده بوده است و در سال 1339هـ.ق تغییراتی در شبستان و دیوارهای حیاط ایجاد شده است. در همین زمان بخش زیرین دیوارهای فضای سرپوشیده تا ارتفاع حدودا یک متری با ملات ماسه سیمان پوشیده شدهاند و با این کار بخش اعظمی از تزیینات زیر این لایه سیمانی پنهان شده بود که در زمان مرمت بنا در سال 1385 با تراشیدن ملات رویین، تزیینات پنهان شده، آشکار شدند.
در یک کلیپ قدیمی که مربوط به سال 1920م میباشد و بنای مسجد را در حال ساخت نشان میدهد، دیوارهای حیاط حدود پنجاه سانت هستند و فقط ستونهای گوشههای دیوارها به اندازهی کنونی میباشند. بنابراین می توان گفت؛ در حالت اولیه، بنا بهصورت برونگرا بوده که این یکی از ویژگیهای معابد میباشد برخلاف مساجد ایران که بناهایی درونگرا هستند. با ورود به فضای سرپوشیده و مشاهده محراب این تفکر که بنای مورد نظر معبد باشد دچار تردید میشود.
یکی دیگر از مسایل شک برانگیز در معبد بودن آن مسیر ورود افراد به شبستان است، زیرا ورود برخلاف سَمت قرارگیری محراب صورت میگیرد. یکی از اصول مساجد جهان اسلام این است که نمازگذار از جهت خلاف قبله وارد شبستان شود یعنی از پشت امام جماعت و سایر نمازگذاران رو به محراب وارد شود.
در بنای مساجد قوانین و قواعد خاصی رعایت میشده: اولین شرط مسجد این است که در مساجد سمت قبله باید جلب توجه شود، یعنی کسی که در آنجا نماز میخواند نباید دنبال قبله بگردد. فرم و شکل مسجد باید طوری باشد که این مسئله حل شود. زمانی که از درب اصلی مسجد وارد میشویم باید در سَمت مخالف قبله وارد شده، اگر امکان آن نیست و همچنین در مواردی که در مسجد ایوان نداریم، باید از بالاترین قسمت مسجد(یعنی سمت شمال) وارد شویم، مانند مسجد شیخ لطف الله اصفهان و مسجد رنگونیها، چرا که در ورود به مسجد صحیح نیست از روبروی نماز گذاران وارد شویم.
در مورد نام مسجد هم می توان گفت؛ پایتخت قبلی کشور میانمار(برمه) رنگون(رانگون - یانگون) نام داشته، که مردم آن از نژاد زرد و تیره های گوناگون تبتی، هندی، چینی، کارن و شان می باشند. با توجه به اینکه تعداد کارگران میانماری در ساخت این بنا بیشتر از کارگران سایر کشورها بوده، نام رنگونی ها(رانگونی ها) را برای این مسجد برگزیده اند.
عناصر معماری تشکیل دهنده مسجد رنگونیها:
ورودی و فضای بالای آن: در میان دیوارهای شمالی بنای کوچک دو طبقهای وجود دارد که طبقه اول آن بهصورت راهرویی با تاق گهوارهای کم خیزی ساخته شده که در واقع راه ورودی اصلی به صحن مسجد از همین طریق می باشد و در بالای آن اتاقک کوچکی با دو راه پله و دو پنجره یکی رو به خیابان و دیگری رو به حیاط، قرار گرفته که احتمال می رود محل قرائت اذان بوده است. پوشش طبقه دوم از یک تاق کلنبو کم خیز بر روی گوشه سازی دُمغازه تشکیل شده است. کوتاه بودن ارتفاع ورودی احتمالا به دلیل نوعی تعظیم و ادای احترام توسط نمازگزاران هنگام ورود به فضای معنوی مسجد می باشد.
حیاط (صحن): حیاط بنا در شمال فضای سر پوشیده و رو به خیابان اصلی در راستای نمای شمالی و در امتداد دیوارهای شرقی و غربی می باشد. این فضا یک مربع مستطیل با مساحت 224 متر مربع است. جنس مصالح دیوارهای سه گانه حیاط آجری با ملات ماسه سیمان و پوشش سیمانی می باشد که ارتفاعی حدود دو متر دارند و کف حیاط با بتن سبک فرش شده است. صحن مسجد دارای یک ورودی اصلی است که در ضلع شمالی واقع شده و چهار ورودی فرعی که دو تا در ضلع شرقی و دو تا در ضلع غربی واقع شدهاند. در ورودیهای فرعی دو فرم مربع شکل عمود بر دیوار اصلی به عمق نیم متر در طرفین در ورودی قرار گرفته است. روی آنها یک حجم هرمی با قاعده مربع قرار دارد. میان آنها درب چوبی شش لتهای نصب شده است که ارتفاع آن دو متر میباشد.
شبستان: شبستان بنا بهشکل مربع و یک طبقه است که دارای مساحتی حدود ۱۵۰ متر مربع می باشد و چهار گوشه دیوارها با چهار مناره پیش آمده پیوند خوردهاند. پوشش شبستان مسطح بوده که با استفاده از لولههای نفت و ریل راهآهن بر چهار ستون استوانهای به قطر 40 سانتیمتر که باز هم لوله ی نفت می باشند، ساخته شده است. لولههای نفت نقش تیرهای اصلی و ریلهای راهآهن نقش تیرهای فرعی را بازی می کنند. در بین ریلهای راهآهن از میلگرد و روی آنها لایه ای از توری فلزی با شبکههای 10 در 10 و خردههای آجر که در بتن غوطهور بوده، استفاده شده است. و در نهایت از یک قشر(نازک تقریبا دو سانتیمتری) کاهگل برای عایق بندی(پُنام) استفاده شده است.
دیوارها آجری با ملات ماسه آهک هستند که روی آنها نقشهای گچ بری با سیمان اجرا شده است.
در کنار ورودی اصلی شبستان دو کتیبه حک شده است. این دو کتیبه در طرفین قوس ورودی اصلی شبستان با دو خط متفاوت نوشته شدهاند و قاب بندی دور آنها نیز متفاوت میباشد. کتیبه سمت چپ ورودی که تاریخ آن متاخرتر میباشد و احتمالا تاریخ اتمام بنا را نشان میدهد با خطی بهتر و خواناتر نوشته شده و اعداد تاریخ آن نیز انگلیسی میباشند اما کتیبه سمت راست که تاریخ آن جدیدتر است و احتمالا تاریخ تعمیر و مرمت بنا را نشان میدهد دارای قابی با دورهای هلالی بوده و اعداد تاریخ آن فارسی میباشند. با توجه به شواهد موجود به نظر میرسد که در این تاریخ تغییراتی در بنای رنگونیها صورت گرفته است.
فرم و شکل خط دو متن حک شده در بالای قوس ورودی اصلی فضای سرپوشیده که شامل"بسم الله الرحمن الرحیم" و "لا اله الا الله" و "محمد رسول الله" میباشد با خط کتیبهی متاخرتر که تاریخ میلادی در آن حک شده همسان میباشند. همچنین متن کتیبه نیز ادامه محمد رسوالله است که شامل"حضرت ابوبکر صدیق رض1،حضرت عمر رض، حضرت عثمان رض و حضرت علی کرم الله وجه" میباشد. این کتیبه و وجود اِلمانهایی اعم از محراب و منبر ثابت میکند که این بنا مسجد بوده است و نمازگزاران آن هم سنی مذهب بودهاند.
مناره: این مسجد شامل چهار مناره هشت ضلعی می باشد که چهار ضلع آنها با گوشه های دیوار ادغام شده اند و تماما با آجر و ملات ماسه آهک به صورت تو پر ساخته شدهاند سپس بوسیله ملات ماسه سیمان با نقوش بسیار زیبایی گیاهی، اسلیمی و هندسی آذین گشته اند. تعدد مناره در این بنا بخاطر حضور کارگران هندی در ساخت آن و تقلید از سبک و شیوه معماری مساجد و معابد هندی می باشد.
محراب: این مسجد شامل یک محراب با چند قوس بیز تُند تو درتو می باشد که با نقوش بسیار زیبای گل و بته، اسلیمی و هندسی با ملات سیمان و رنگ های مختلف آذین شده است.
سازهی مسجد رنگونی ها
مسجد رنگونیها دارای سازهای منحصر به فرد میباشد. اسکلت اصلی بنا را لوله های نفت و دیوارهای قطور آجری تشکیل داده اند. استراکچر بنا به گونهای طراحی شده که علی رغم اصابت یک خمپاره در طول جنگ ایران و عراق با سقف شبستان بجز ریختگی آن بخش از سقف و مقداری از تزیینات بنا و ایجاد تعدادی ترک در تیزه قوس ها آسیب جدی دیگری به بنا وارد نکرده و اسکلت کلی مسجد را از هم نپاشیده است.
بنای تاریخی و ارزشمند مسجد رنگونیها در تاریخ 78/1/9 با شمارهی 2289 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
نجلا درخشانی
کارشناسی ارشد مرمت و احیاء بناها و بافت های تاریخی
منابع مطالعاتی:
- حکمت ، علی اصغر. (1337)، سرزمین هند، انتشارات دانشگاه تهران.
- حقایقی درباره ی هند، (1333)، پرچم ملی، نشر اداره اطلاعات سفارت هند.
- درخشانی، نجلا. 1386 ، طرح مرمت و احیاء مسجد رنگونیها، پایاننامه کارشناسی، مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی تهران.
- زرین نقش، کیهان. (1386)، نگاهی به معماری هندوستان، پیام آبادگران اصفهان، شماره 36 و 37 .
- ذکرگو ،امیرحسین. (1378)، مسجد قبة الاسلام نطفه معماری هندو-اسلامی، مجموعه مقالات همایش معماری مسجد:گذشته - حال - آینده،جلد 2، انتشارات دانشگاه هنر، تهران.
- لهساییزاده – عبدالعلی، جامعه شناسی آبادان، انتشارات کیان مهر، چاپ اول بهار ۱۳۸۴.
- عمرانی پور - علی، هنر و معماری اسلامی ایران (یادنامه استاد دکتر لطیف ابوالقاسمی)، انتسشارات سازمان عمران و بهسازی شهری، چاپ اول 1384.
- کخ، ابا. (1373)، معماری هند در دوره گورکانیان، ترجمه: حسین سلطانزاده، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی،تهران.