«قاسم محبعلی»، کارشناس مسائل خاورمیانه و مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه، در مورد ضعیف بودن گفتگوهای منطقهای به ویژه در غرب آسیا به خبرنگار سیاسی برنا گفت: بحث در این مورد بسیار پیچیده است زیرا بازیگران متعددی در منطقه حضور دارند و فقط کشورهای منطقه نیستند که در مورد امنیت منطقه تصمیم گیری کنند. مسائلی مانند امنیت انرژی، امنیت آبراههای بینالمللی و غیره جدا از اینکه در حوزه امنیت ایران و کشورهای منطقه مطرح است، بلکه به امنیت اقتصاد جهانی، امنیت انرژی، امنیت جریان کشتیرانی و انتقال کالا تجارت جهانی نیز بستگی دارد. بنابراین سیاستها و منافع کشورهایی چون آمریکا، اروپا و روسیه اقتضا میکند در منطقه مداخله کنند و این دخالتها باعث پیچیده شدن این گفتگوها شده است.
او ادامه داد: از سوی دیگر منطقه خاورمیانه با مسئله غامض سرزمینهای اشغالی فلسطین، مسئله منازعه اعراب و اسرائیل مواجه است که امنیت اسرائیل برای آمریکا یک مسئله راهبردی تلقی میشود. بنابراین این مسئله با امنیت منطقه گره خورده است به عبارت دیگر ممکن نیست که به کشورهای منطقه اجازه دهند به سوی یک اتحاد با یکدیگر حرکت کنند. مسئله امنیت اسرائیل برای آنها همچنان لاینحل باقی مانده و اطمینانی به آن ندارند. لذا هم آمریکا هم اسرائیل و هم لابیهای آنها در منطقه از مناقشات موجود بین ایران و عربستان و کشورهای منطقه خلیج فارس، همچنین اختلافات بین ترکیه و مصر و در نهایت قطر با عربستان سود میبرند و اجازه نمیدهد اجماع منطقهای و یا همکاری منطقهای صورت گیرد تا زمانی که احساس نکنند، منافع و امنیت آنها تامین است.
او در مورد پیشنهاد ظریف به موضوع انعقاد پیمان عدم تجاوز نظامی بین ایران و کشورهای منطقه نیز بیان کرد: این ایده خوبی است. در قطعنامه 598 نیز در مورد امنیت خلیج فارس به یک ترتیبات امنیتی دسته جمعی با نظارت بینالمللی اشاره شده اما مناسبات بینالمللی بر قاعده سیاست واقع استوار است، یعنی سیاست موازنه قوا تعیین کننده است، نه گفتهها و توافقات روی کاغذ. این کشورها با توجه به توانایی و قدرت ایران، این برداشت را دارند که اگر با قدرتهای بزرگی چون آمریکا هم پیمان نباشند امکان برقراری موازنه قوا با ایران وجود ندارد و خلا قدرت میتواند این کشورها را دچار مشکل کند.
محبعلی افزود: برای مثال اتفاقی که برای کویت رخ داد و عراق توانست کویت را اشغال کند. به نظر کشورهای عربی اگر در قضیه کویت، آمریکا مداخله نمیکرد طبیعی بود که صدام از کویت عقب نشینی نمیکرد. بنابراین این تجربه وجود دارد و در روابط بینالملل براساس قولها و گفتهها عمل نمیشود بلکه براساس موازنه قوا، موافقتنامهها امضا میشود و این موافقتنامهها تا وقتی اعتبار دارد که این موازنه قوا برقرار باشد. در مورد جنگ ایران و عراق نیز بدین گونه بود. عراقیها تا زمانی که حکومت سابق ایران هم پیمان آمریکا و غرب بود جرات نمیکردند به ایران حمله کنند اما زمانی که احساس کردند در ایران انقلاب شده است و ارتش تخریب شده، شروع به تجاوز و اشغال کردند و ادعاهای قدیمی خود در مورد شط العرب و خوزستان را مطرح کردند. لذا در ایران اگر قدرت مقابله وجود نداشت عراقیها هیچگاه از خاک ایران عقب نشینی نمیکردند. لذا باید توجه داشته باشیم که طرفهای مقابل نیز به این مسائل با دقت مینگرند و گفته میشود که یک موافقتنامه در شرایط خاص زمانی و مکانی خودش پا برجاست کمااینکه در مورد قرارداد 1975 الجزایر بین ایران و عراق بحثهایی شد و اکنون نیز عراق به این دلیل که پشتوانهای به نام آمریکا دارد تمایلی دارد، که قرارداد 1975 را اجرا کند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه در مورد بحث تبادل آزادی زندانیان که اخیرا نامهای از سوی مقامات آمریکایی به ایران ارسال شده نیز اظهار کرد: همانگونه که وزارت امور خارجه اعلام کرده است سخنان دکتر ظریف در مورد تبادل زندانیان سیاسی بین ایران و آمریکا حاکی از درخواست آمریکاییها بوده است یعنی آمریکاییها درخواست داشتند که فقط زندانیان آنها آزاد شوند در مقابل ایران نیز گفته است که در آمریکا زندانی دارد که باید آزاد شوند. اگر این اقدام به نوعی ابتکار یا مقدمهای باشد برای اینکه دو کشور به میز مذاکره بازگردند و تنشها بین دو کشور کاهش پیدا کند و زمینههای گفتگو در مورد مسائل و مناقشات بین دو کشور فراهم شود، طبیعتا اقدام مثبتی است که باید از آن استقبال کرد چرا که اگر این روند فعلی جایگزینی به نام میز مذاکره نداشته باشد، ممکن است به برخورد و درگیری منجر شود نه حتی با اراده طرفین ایران و آمریکا، بلکه ممکن است نیروهای ثابتی در منطقه باشند که علاقهمند باشند چنین منازعهای تبدیل به جنگ و درگیری شود و به نوعی ماهی خود را از این آب گل آلود بگیرند.
او در پایان تصریح کرد: لذا این تنشها نه به نفع ایران است که به سمت تشنج بیشتر حرکت کند و نه به نفع آمریکاست. بنابراین باید یک حدی برای روابط رو به تشنج تعیین شود تا طبیعتا با گفتگو و مذاکره میتوان به آن دست پیدا کرد. دو کشور باید از راههای سادهتر مانند تبادل زندانیها و مسائل سادهتری که وجود دارد، آغاز کنند تا در آینده به مسائل غامضتری که برای هر دو کشور حیاتی است دست پیدا کنند و آنها را در مراحل بعدی گفتگو کنند.