کارشناس سینما به تیم استقلال پرداخت!

|
۱۳۹۸/۰۲/۲۱
|
۱۰:۱۶:۱۷
| کد خبر: ۸۴۴۴۴۵
کارشناس سینما به تیم  استقلال پرداخت!
جواد طوسی منتقد سینما با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود درباره اتفاقات اخیر باشگاه استقلال تهران یادداشتی به اشتراک گذاشت.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، متن پست منتشر شده در صفحه اینستاگرام جواد طوسی به شرح زیر است:

شور و عصبیت غیرقابل پیش‌بینی 

در احساسات‌گرایی آنی و لحظه‌ای ما جماعت ایرانی، هرچه بگوییم کم گفته‌ایم. خود نگارنده نیز تافته جدابافته نیست و از این واکنش‌ها و اشتباهات احساسی در مناسبت‌های خانوادگی و روابط دوستانه و موقعیت‌های اجتماعی داشته است. منتها در این کنش‌ها و واکنش‌ها ‌باید قائل به تفکیک شد. گاه این بارقه‌های احساسی در یک تخلیه شدن عاطفی (فرضا مرگ یک عزیز یا شادی زایدالوصف از یک اتفاق خوب زندگی) خلاصه می‌شود و به کسی لطمه نمی‌زند و آثار و تبعات بیرونی در متن جامعه و سیر تاریخی ندارد. اما گاه این احساسات زوگذر، مسیر غلط و انحرافی یک حرکت اجتماعی را رقم می‌زند و تصویر ناخوشایندی از یک طبقه و یا مجموعه انسانی ارائه می‌دهد و حتی آنارشیسمی افسارگسیخته را موجب می‌شود و یا در تعارض آشکار با یک واکنش دیگر از همان شخص یا اشخاص و طبقات اجتماعی قرار می‌گیرد. به گونه‌ای که ناظر و شاهد ماجرا چهارشاخ می‌ماند که آیا این اعمال و رفتار و برخوردهای دوگانه و متناقض از یک آدم که او را خلیفه‌الله می‌نامند سرزده است؟!

حتما خودتان بعضی نمونه‌های عیان و تابلو شده‌اش را در محیط هنر و ورزش و سیاست از سوی فلان بازیگر و خواننده قدیمی یا جوان، بازیکن و سرمربی فوتبال، سیاستمدار و مسوول مملکتی و... برند اهل فرهنگ و رسانه مشاهده کرده‌اید. آخرین نمونه غریبش که در عرض یک هفته در محیط ورزش ما اتفاق افتاد، به عرش اعلی بردن جناب «شفر» سرمربی سابق و بدبیار تیم استقلال بود که بعد از پیروزی این تیم در بازی با سپاهان شاهد به هوا انداختن همین پیر سفیدمو از سوی بازیکنان و تماشاچی‌ها بودیم. ولی چشم‌تان روز بد نبیند، یک هفته نگذشت که همین «عزیزکرده» را بعد از باخت در مقابل تیم پدیده به زمین گرم زدند و کودتای بی‌رحمانه‌ای بر علیه‌اش راه انداختند و او را سر تمرین‌ راه ندادند و فرهادخان مجیدی که بغل دستش بود را جایگزینش کردند. عزت و احترام و ارج و قرب قائل شدن از این باحال‌تر سراغ دارید؟ شاید در میدان سیاست و قدرت و حکمفرمایی این گونه برخوردهای ایجابی و سلبی و «دراز شدن» غیرمترقبه، منطق تاریخی خودش را بر اساس عملکرد آدم‌ها داشته باشد که نمونه‌هایش را در دوران اوج و افول زمامدارانی چون محمدرضا پهلوی و معمر قذافی و... شاهد بوده‌ایم. 

اما این به مویی بند بودن تکریم و قربان صدقه رفتن در حوزه‌های عمومی‌تر جامعه نشان از این دارد که ما هنوز نه در بروز خصایص و پایه‌های اخلاقی و شمایل انسانی، رفتاری متعادل و اصولی و ریشه‌دار داریم و نه بلدیم «عقلانیت» را به درستی در زندگی و رفتارشناسی شخصی و اجتماعی دستور کار خود قرار دهیم. خلاصه که ماها معجون غریبی شده‌ایم که خدا آخر و عاقبت‌مان را ختم به خیر کند.

نظر شما