به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی وقتی سال ۲۰۱۱ قدرت را به ارث برد ۲۷ سال داشت و جایگاهش را در سلسله کیم که پدربزرگش بنیان گذار آن بود، باز کرد.
در کتاب جدید رئیس دفتر واشنگتن پست در پکن با عنوان «جانشین بزرگ: سرنوشت بیمانند رفیق شکوهمند کیم جونگاون» جزئیاتی از کودکی عجیب و تنهایی کیم جونگ اون که حول قدرت، امتیازات و اختیارات میچرخید، فاش شده است.
به گزارش ایسنا، براساس گزیدههای این کتاب، کودکی کیم جونگ اون مملو از سفر و درسهایی از حاکمیت ظالمانه بوده است. او و برادر بزرگ ترش، کیم جونگ چول، لباس نظامی کوچکی به تن میکردند تا ژنرالهای کوچک شوند. اهل خانه هم آن ها را «شاهزادههای کوچک» مینامیدند.
سرآشپز کنجی فوجیموتو که از ژاپن به کرهشمالی رفته بود تا در دربار سلطنتی سوشی تهیه کند، در اولین برخورد با کیم جونگ اون کوچک، او را دارای «چشمان نافذ» یافت. این آشپز ۴۰ ساله از برخورد این کودک شگفتزده و خجالتزده شده بود. او میگوید: در چشمانش که به من زل زده بود، حرفش خوانده میشد: «ژاپنی شنیع». پس از چند دقیقه کیم جونگ ایل مداخله کرد تا اوضاع را به دست بگیرد. فوجیموتو تنها یکی از چندین سرآشپزی بود که غذاهای تشریفاتی برای کیم جونگ ایل، رهبر وقت کرهشمالی و خانواده او سرو میکرد. آن ها قرقاول کبابی، سوپ باله کوسه، گوشت بز کبابی به سبک روسی، لاکپشت بخارپز، مرغ و خوک سرخ شده و پنیر راکلت سوئیسی با سیب زمینی تهیه میکردند. خانواده سلطنتی تنها برنج تولید شده در منطقه ویژهای از کشورشان را مصرف میکردند.
کارگران زن تکتک دانهها را انتخاب میکردند و مراقب بودند که تنها از دانههای بیعیب با اندازه برابر استفاده کنند. حتی در دهه ۸۰ میلادی، پیش از فروپاشی شوروی و وقوع قحطی در کرهشمالی، جمعیت این کشور گرفتار گرسنگی بود. براساس خاطرات دو تن از بستگانی که با برادر بزرگ تر کیم جونگ اون زندگی میکردند، کیم جونگ اون هرگز گرسنگی کشیدن هممیهنان خود را ندید. به جای آن او میان ساختمانهای محصور بزرگ شد و همه چیز در اطرافش داشت و زندگی تجملی را تجربه میکرد.
این کودکان اتاقهای بازی مملو از اسباب بازی داشتند که بیشتر از هر مغازه اسباب بازی فروشی در اروپا وسیله داشت. هر وسیله چهار چرخی در آن جا پیدا میشد اما کیم جونگ اون در هفت سالگی یک ماشین واقعی و در 11 سالگی یک سلاح واقعی داشت. طبق گزیده این کتاب، کیم جونگ اون در کودکی منزوی بود، در خانه معلم خصوصی داشت و دوستی در اطرافش دیده نمیشد. او حتی با برادر ناتنی بزرگ ترش جونگ نام هم بازی نمیکرد.