به گزارش گروه اجتماعی خبرگاری برنا؛ کودک بازمانده از تحصیل، افرادی که در سنین 6 تا 18 سال هستند ولی در چرخه آموزشی کشور حضور ندارند. در مورد آمار کودکان بازمانده از تحصیل اظهارنظرهای مختلفی وجود دارند که از 300 هزار نفر آغاز شده و گاهی تا 2 میلیون هم میرسند. در این بین یکی از اصلیترین عواملی که باعث میشود کودکان از تحصیل محروم شوند، فقر است. فقر خانوادهها یکی از موارد اصلی است که باعث میشود کودکان نیمکتهای تحصیل را رها کنند و برای درآوردن لقمهای نان وارد کوی و خیابان شوند.
ثریا عزیزپناه، فعال حوزه کودک، با بیان اینکه اصلیترین دلیلی که باعث میشود کودکان از تحصیل محروم شوند، فقر خانوادههاست به برنا گفت: «در هر شرایطی و در هر جایی میتوان کودکانی را دید که از تحصیل بازمانده اند. کودکان فقیر و کودکان کار به خانواده هایی متعلق هستند که تنگناهای معیشتی دارند. علاوه بر کودکان کار ایرانی، ما باید به این مشکل کودکان مهاجر قانونی و غیرقانونی را هم اضافه کنیم که در کشور ما در شرایط سختی مشغول به زندگی هستند. حضور این کودکان در مناطق حاشیه ای بیشتر است.»
وی با اشاره به اینکه این مسئله تنها مختص به تهران نیست و در همه شهرهای کشور و به ویژه شهرهای بزرگ با چنین پدیدهای مواجه هستیم، افزود: «کودکانی که در معابر و چهارراهها میبینیم تنها یک برش کوچک از جمعیتی هستند که در مورد تعداد زیادی از آنها اطلاعاتی وجود ندارد. تعداد زیادی از این کودکان در مکانهایی حضور دارند که از دید همگان پنهان هستند، کارهایی که این کودکان بهدور از نظارت جامعه و مسئولان انجام میدهند، برایشان بسیار زیان آورند.»
آدرس همه معضلات اجتماعی که کودکان را تهدید می کند فقر است
وی ادامه داد: «ریشه اصلی این مسئله به فقر باز میگردد، و هر جایی که آدرس فقر را پیدا کنیم میتوانیم کودکانی را ببینیم که از پشت نیمکتها جدا و در بازار کار پخش شدهاند. اولین چیزی که در این بازار به فروش گذاشته میشود آینده این کودکان است و دلیل اصلی آن هم این است که این کودکان از آموزش و سواد محروم میشوند.»
عزیزپناه با بیان اینکه با توجه به شرایط اقتصادی کشور به نظر میرسد که در آینده تعداد این کودکان بازمانده از تحصیل افزایش پیدا میکند، تصریح کرد: «تعداد زیادی از این کودکان در مشاغلی هستند که برای آنها آسیبهای متعددی را ایجاد میکند، زباله گردی تنها یکی از این مشاغل خطرناک است.»
فقر در حوزه کودکان هنوز کاهش نیافته است
این فعال حوزه کودک با تأکید بر اینکه برنامههای کلان در کشور ما کودک محور نیستند، گفت: «بهرغم اینکه بیش از سه دهه است که در مورد وضعیت نامناسب کودکان کار صحبت میشود، ولی فقر در حوزه کودکان هنوز کاهش نیافته است.»
وی افزود: «در دهههای گذشته که تعداد کودکان کار تا به حد زیاد نبود، امکان این وجود داشت که برنامههایی برای مدیریت شرایط کودکان کار اجرا کرد، ولی در حال حاضر با افزایش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل با معضل پیچیدهتری سر و کار داریم، که حل کردن آن هم به آسانی گذشته نیست. درگذشته که تعداد این کودکان زیاد نبود با شناسایی این کودکان و خانوادههای آنها، راههای کمک به آنها راحتتر بودند. در آن زمان امکان رصد این افراد و برنامه ریزی برای آنها وجود داشت. دهکهای فقیر در کشور ناشناخته نیستند، بنابراین برای حل کردن هر مشکلی که با فقر مرتبط است نباید کم کاری کرد.»
طرحهایی که کمک به شرایط کودکان کار نکرد
عزیزپناه با اشاره به اینکه اراده جدی و درست برای مدیریت شرایط کودکان بازمانده از تحصیل وجود ندارد، افزود: «برای سالیان طولانی ما شاهد طرحهایی بودهایم که هیچ کمکی به حل مشکل کودکان کار نکردهاند. برای نمونه میتوان به طرحهای ساماندهی کودکان کار که تنها هدفشان جمع کردن این کودکان از خیابان بود، برای اینکه این کودکان در معرض دید نباشند، اشاره کرد.»
این فعال حوزه کودک ادامه داد: «در این طرحهای ساماندهی، برای چند روز در مراکز مخصوصی از کودکان نگهداری میکردند، و بعد از آن دوباره رها میشدند. این کودکان بعد از مدتی دوباره به خیابان باز میگشتند، بنابراین طرحهای ساماندهی هیچگاه نتوانستهاند مشکل کودکان کار را حل کنند. حتی نمیتوان روی این طرحها اسم ساماندهی گذاشت زیرا این کودکان از خیابان جمع میشوند بدون اینکه برنامه مشخصی برای آینده آنها وجود داشته باشد، به همین دلیل بعد از مدتی دوباره به حال خود رها میشوند. این در حالی است که سیاستگذاریهای کلان ما اگر کودک محور بودند، این مشکل میتوانست در دههای گذشته خیلی کمتر شود. راه حلهایی که در سالهای اخیر پیگیری شدهاند، بیشتر از آنکه به نفع کودکان باشند بر ضد آنها حرکت کردهاند.»
تنها دغدغه این است کودکان سرچهارراه ها کار نکنند
وی با بیان اینکه بهرغم اینکه اطلاعات زیادی در مورد کودکان کار وجود دارد ولی اقدام مشخصی برای ساماندهی وضعیت آنها و خانوادههایشان نیست، تصریح کرد: «چیزی که ما در این سالها شاهد آن بودیم هدر دادن بودجهای بود که به اسم ساماندهی کودکان کار استفاده میشد. گاهی تمام هم و غم مسئولان ما این است که کودکان در معابر نباشند، در حالی که در مکانهایی مانند بازار تهران کودکان به سختترین شیوههای ممکن در حال باربری و کار در مشاغل سخت هستند. در نمونه دیگری میتوان به وضعیت کودکانی که در کارگاهها در شرایط دشوار کار میکنند، اشاره کرد. مشکلات کودکان در این مکانها جدیتر هستند ولی چون از دیدگان جامعه به دور هستند به آنها توجه نمیشود.»
شورای سیاستگذاری برای کودکان نداریم
عزیزپناه تأکید کرد: «بهرغم اینکه تعداد زیادی از جمعیت ما کودک هستند ولی شورای سیاستگذاری و نهاد مسئول مشخصی در این زمینه وجود ندارد. این مسئله بین نهادهای مختلف پخش شده است و وقتی هم که مشکلی پیش میآید نهاد مشخصی برای اینکه مسئولیت را به دوش بکشد، وجود ندارد.»
این فعال کودک در پایان عنوان کرد: «سالهاست که فعالان کودک از نهادهای مسئول میخواهند که نهادهای مشخص برای رسیدگی به وضعیت کودکان و حمایت از حقوق آنها داشته باشیم. حدود ده سال قبل یک لایحه در ارتباط با حمایت کودکان وجود داشت که در حال حاضر اصلا معلوم نیست وضعیت آن به چه صورتی است. قرار بود در این لایحه تدابیر قانونی مشخص برای حمایت از حقوق کودکان در نظر گرفته شوند، ولی این لایحه از دستور کار خارج شد. در مجموع میتوان گفت در کشور ما به دوران کودکی و نوجوانی و به ویژه کودکان فقیر و کودکان خیابان توجه در خور مسئله نمیشود.»