ترامپ علیه بولتون

|
۱۳۹۸/۰۴/۰۳
|
۰۸:۴۰:۳۹
| کد خبر: ۸۶۱۸۱۵
ترامپ علیه بولتون
فرضیه ای که چندی است درباره اختلاف بین دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده و اعضای تیم سیاست خارجی‌اش مطرح می‌شود، یک شاهد دیگر هم پیدا کرد. روزنامه وال استریت ژورنال گزارش داد دونالد ترامپ یک بار دیگر در گفت وگو با دوستی نزدیک، درباره مشاوران ارشدش به گلایه پرداخته است، این بار اما با ادبیاتی بسیار تندتر.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا به نقل از روزنامه شرق، طبق این گزارش، او پس از ماجرای ساقط‌شدن پهپاد آمریکایی توسط ایران و تصمیمش برای لغو حمله به ایران در واکنش به این اتفاق، از جنگ طلبی نزدیکانش به تندی گله کرده است: «اینها می‌خواهند ما را به سوی جنگ هل بدهند. این خیلی مشمئزکننده است». ترامپ اینها را درباره حلقه اصلی مشاورانش گفته است: «ما دیگر بیش از این جنگ لازم نداریم». اشاره ترامپ احتمالاً به جنگ‌های آمریکا در عراق، افغانستان و دیگر نقاطی است که بعد از گذشت چند دهه ایالات متحده هنوز از آنها فارغ نشده است. این صحبت ها فقط بخشی از شواهدی است که نشان می‌دهد اهداف نهایی ترامپ در حوزه سیاست خارجی با تیمش همخوانی ندارد.
این حرف‌ها در حالی نقل می‌شود که گزارش‌ها از روند تصمیم گیری در شب پرماجرای هفته گذشته حاکی است در روند اتخاذ این تصمیم، ترامپ برخلاف خواست تیمش عمل کرده است. سی ان ان و دیگر رسانه‌ها گزارش داده بودند که در فرایند تصمیم‌گیری، جان بولتون؛ مشاور امنیت ملی، مایک پمپئو؛ وزیر خارجه و حتی مایک پنس؛ معاون اول رئیس جمهور، همگی خواستار واکنش نظامی تند به ایران بوده‌اند و در نهایت ترامپ در نتیجه مشاوره با «مشاوری از بیرون» که برخی گزارش‌ها او را تاکر کارلسون، مجری فاکس نیوز معرفی می‌کنند، تصمیم به لغو حمله می‌گیرد. موج تأیید و حمایت از تصمیمی که ترامپ تا آستانه عمل به خلاف آن گرفته بود احتمالاً در این قضاوت ترامپ تأثیرگذار بوده است. بسیاری از کارشناسان، سیاست مداران، رسانه‌ها و حتی رهبران جهانی درمجموع قضاوت مثبتی درباره تصمیم ترامپ داشتند و عواقبی منفی و خطرناک برای تصمیم لغوشده توصیف کردند.

مواجهه با این ارزیابی ها، خصوصاً برای کسی مثل ترامپ که بسیار به قضاوت‌ها نسبت به خودش حساسیت نشان می‌دهد، احتمالاً معنای مهمی برای رئیس جمهور آمریکا داشته است. او درحالی‌که قدمی تا یک تصمیم خطرناک با مخالفان بسیار فاصله داشته، نهایتاً علیه مشاوره نزدیکانش عمل می‌کند و با حمایت گسترده مواجه می‌شود تا به این نتیجه برسد که فاصله کمی با دردسری مهم در نتیجه مشاوره حلقه اصلی‌اش داشته است. این روایت پشت پرده هم‌راستا با صحبت‌های علنی ترامپ است که به خبرنگاران درباره پمپئو گفته است. او در گفت‌وگو با چاک تاد، مجری شبکه ان‌بی‌سی، درباره بولتون گفت: «جان بولتون یک باز [جنگ‌طلب] تمام‌عیار است. اگر به او بود با تمام دنیا یکی‌یکی وارد جنگ می‌شد؛ اما این مهم نیست، چون من هر دو طرف [جنگ‌طلب و صلح‌طلب] را می‌خواهم». او دو روز پیش هم در گفت‌وگو با خبرنگاران و در صحبت‌هایی که در ظاهر در حمایت از بولتون گفته می‌شد، گفت: «من خیلی با جان بولتون مخالفت می‌کنم». او با اشاره به جنگ‌طلبی بولتون در خاورمیانه تأکید کرد: «من کسان دیگری هم دارم که چنین موضعی ندارند، اما تنها کسی که مهم است منم».
تنها توضیح پذیرفتنی
اختلاف نظر بنیادین بین ترامپ و تیمش تنها توضیح منطقی و قابل‌قبول برای چرخش تصمیم ترامپ از حمله به لغو آن و بعدتر به واکنش سایبری به‌عنوان واکنشی «متناسب» است. ترامپ این حمله را لغو کرد چون به تحلیل اکثریت قریب‌به‌اتفاق کارشناسان آمریکایی و ایرانی، حمله نظامی در ابعاد جدی به ایران، به احتمال زیاد با واکنشی از سوی ایران و نیروهای متحدش در منطقه مواجه می‌شد و این ممکن بود پله‌های اولیه شروع یک جنگ محدود یا تمام‌عیار بین دو کشور باشد؛ اتفاقی که نهایتاً تیم ترامپ به آن مایل هستند، اما ترامپ آن را نمی‌خواهد. توضیحی که ترامپ خود از ماجرا ارائه داده، هم در کلیات و هم در جزئیات دچار حفره است و حتی در گزارش‌هایی رد هم شده. ترامپ گفته بود درحالی‌که چیزی تا تصمیم نهایی در این زمینه باقی نمانده بود از ژنرال‌ها درباره تلفات احتمالی این اقدام می‌پرسد و با شنیدن عدد ۱۵۰ به این نتیجه می‌رسد که این میزان از تلفات در مقابل یک پهپاد تناسب ندارد. واشنگتن‌پست اما گزارش می‌دهد که تصمیم دراین‌باره نه دقایقی قبل از حمله که ساعت‌ها پیش از زمانی که بنا بود انجام شود، آن را لغو کرده است. این روزنامه می‌نویسد در گفت‌وگو با ۲۵ نفر از مقامات کاخ سفید، قانون‌گذار، مشاوران اعضای کنگره، مقامات نظامی و دیگر چهره‌های در جریان فرایند، زمان‌بندی متفاوتی با روایت ادعایی رئیس جمهور ارائه داده‌اند.

اما حتی بدون این گزارش هم داستان ترامپ با سوابق دولت آمریکا و سوابق شخص ترامپ هم‌خوانی ندارد. مشکل اول این روایت این است که ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور، قاعدتاً پیش از تصمیم‌گیری درباره حمله به هر کشور، از جزئیاتی مثل تلفات طرف مقابل، هزینه انجام حمله و زمان‌بندی آن آگاه می‌شود. در واقع سابقه این روند این است که گاهی بیش از یک گزینه ممکن با همین جزئیات به رئیس جمهور ارائه می‌شود و از روی همین جزئیات او دست به انتخاب می‌زند. مقامات سابق و کارشناسان در این راستا گفته‌اند اینکه ترامپ در آستانه حمله تازه درباره تلفات بپرسد و ژنرال‌ها هم پاسخ بلافاصله‌ای برایش نداشته باشند، جور در نمی‌آید. از طرف دیگر، فرض اینکه پرهیز ترامپ از چنین تصمیمی با ملاحظات انسان دوستانه اتفاق افتاده است نیز با سوابق او جور در نمی‌آید. حتی با صرف‌نظر از تلفات نظامی و غیرنظامی گسترده در جنگ‌های دیگری که آمریکا در دوران ترامپ درگیر آن است، مثلاً در یمن، باز با ماجرای مثل جداسازی خانواده‌های پناه‌جویان در مرز ایالات متحده با مکزیک مواجه می‌شویم که نشان می‌دهد دغدغه‌های انسان‌دوستانه چندان اولویت بالایی در فرایند تصمیم‌گیری ترامپ ندارند؛ به‌ویژه که ترامپ بعدها وزیر مسئول اجرای این طرح، کرستن نیلسن را به دلیل اینکه حاضر نبود برنامه‌های شدیدتری در این زمینه اجرا کند، به همراه مشاوران و معاونانش برکنار کرد.

از این رو به نظر می‌رسد اولویت ترامپ در لغو این تصمیم دنباله داربودن احتمالی آن بوده است، در مقابل حملات مشابهی به سوریه و افغانستان که دفعتی انجام شدند و ادامه نداشتند. حتی اهمیت و تناسب‌نداشتن میزان تلفات نیز از همین زاویه قابل بررسی است. رسانه اسرائیلی هاآرتص نیز در این‌باره می‌نویسد دغدغه ترامپ برای خودداری از حمله، نه ۱۵۰ نفر تلفات که عواقب این حمله بوده است و آنچه ممکن بوده این حمله به آن منجر شود. آبزرور به نقل از مقامی آمریکایی، نقل کرده است علت لغو این تصمیم، این احتمال بوده که پهپاد واقعاً در حریم هوایی ایران بوده است، اما به نظر نمی‌رسد چنین چیزی نه در ارزیابی‌های اولیه نظامی که در تصمیم نهایی رئیس‌جمهور و پس از صدور دستور حمله باعث تغییر تصمیم شود.

ترامپ، بولتون و وصلت بدعاقبت
جان بولتون تا پیش از ورود به کاخ سفید ترامپ، یک شهرت مهم داشت: معمار جنگ عراق. بولتون مهم‌ترین و جدی‌ترین مشوق و برنامه‌ریز غیرنظامی حمله آمریکا به عراق بود و علاوه بر این، بولتون از معدود بازیگران این صحنه بود که هیچ‌گاه نپذیرفت این تصمیم در دولت جورج دبلیو بوش، تصمیم اشتباهی بود. قضاوت صحنه سیاسی و افکار عمومی آمریکا درباره حمله به عراق به شکلی تغییر کرده که در دوره‌های مختلف انتخاباتی، بین نامزدها مسابقه مخالفت با این جنگ برای جلب رأی مردم شکل می‌گیرد اما علی‌رغم همه تبعات و پیامدهای این حمله که هنوز دامن‌گیر آمریکا و متحدانش است، بولتون نه‌تنها هنوز به دفاع از آن تصمیم می‌پردازد که در چالش‌های بعدی آمریکا، کره‌شمالی، ایران و ونزوئلا نیز از درون و بیرون دولت طرفدار گزینه‌های نظامی مشابه بوده است. در دوران بیرون از دولت او با انتشار مقاله‌ای راه‌حل اختلاف آمریکا با کره‌شمالی را این طور توصیف کرده بود: مذاکره‌ای با حکومت کره‌شمالی که شکست بخورد و بتوان با استناد به شکست آن به سراغ گزینه نظامی رفت. در قبال ایران نیز نوشته بود برای جلوگیری از آنچه «بمب ایران» خوانده بود، باید ایران را بمباران کرد. «جنگی نبوده که بولتون نخواهد». این جمله به اشکال مختلف از زبان سیاست‌مداران، دیپلمات‌ها و روزنامه‌نگاران مختلف تکرار شده است که کم‌کم باید آن را بخشی از فرهنگ فولکلور سیاست آمریکا حساب کرد.

بولتون به طور خاص در قبال ایران، آن‌چنان در هدفش یعنی حذف بازیگران این کشور از صحنه بین‌الملل مصمم بوده که سال‌هاست روابطی بسیار حسنه با «سازمان منافقین» دارد. این گروه که سابقا از سوی خود آمریکا نیز تروریستی خوانده می‌شد و هم‌زمان سابقه ترور مقامات ایرانی و آمریکایی را دارد، صرفاً به این دلیل که مخالف حکومت ایران است و در این راه حاضر به دست‌بردن به اسلحه و بمب نیز هست، حمایت جدی جان بولتون و نیز کشورهایی مثل عربستان سعودی را در مخالفت با ایران به همراه دارد. اما ترامپ از طرف دیگر، داستان متفاوتی دارد. دونالد ترامپ تا پیش از ورود به صحنه سیاست، مثل دیگر مسائل درباره جنگ نیز مواضع متناقضی داشته است، اما از سال ۲۰۱۵ که تصمیم به ورود جدی به صحنه انتخاباتی گرفت، همواره با «جنگ» و به طور خاص با «جنگ عراق» ابراز مخالفت کرده است. در مواضع و تصمیمات ترامپ، «حمله» گزینه نامطلوبی نیست؛ مثل بمباران‌هایی یک‌نوبتی که در سوریه و افغانستان انجام داده است اما از زمان شعارهای انتخاباتی تا تصمیمات ریاست‌جمهوری، او همواره بیشتر به «پایان دادن جنگ» تمایل نشان داده است و نه شروع جنگی تازه. البته ترامپ نسبت به بسیاری از دشمنان، رقبا، دوستان و حتی متحدان ایالات متحده مواضع و اقدامات خصمانه‌ای داشته است اما ابزارهای محبوب او برای ابراز این خصومت‌ها، در کنار توییت و سخنرانی، ابزارهای اقتصادی بوده‌اند و نه نظامی. شاید به همین دلایل بود که ابتدای شکل‌گیری دولت غافلگیرکننده ترامپ، زمانی که گزینه‌های مختلف از طیف‌های مختلف جمهوری‌خواه و راست‌گرا برای سمت‌های مختلف مطرح و پیشنهاد می‌شدند، نام جان بولتون، با وجود اینکه از سوی مشاور معتمدی مانند راجر ایلز، رئیس وقت فاکس‌نیوز، پیشنهاد شده بود، از فهرست خط خورد؛ نه به دلیلی که از خود ترامپ نقل می‌شود؛ یعنی سبیل عجیب بولتون. اما کابینه ترامپ کم‌کم از چهره های میانه‌رو یا حتی نه به اندازه کافی تندرو خالی شد و گزینه‌های جنگ‌طلب‌تری که در صحنه جهانی به تقابل بیشتر از تعامل معتقد بودند، آن را در اختیار گرفتند.

جان بولتون در جریان همین تغییرات جای ژنرال اچ‌آر مک‌مستر را گرفت. از طرف دیگر نیز مایک پمپئو بعد از ریاست یک‌ساله خود بر سیا، به وزارت خارجه رفت تا بر جای رکس تیلرسون بنشیند. پمپئو البته بیش از هر چیز سیاست‌مداری راست‌گرا از دسته تی‌پارتی است که در کابینه همراهی با ترامپ را در اولویت خود دارد؛ اما مواضع و رویکرد سیاسی‌اش، پیش از این نیز او را در دسته «بازهای» واشنگتن قرار می‌داد. این تغییرات باعث شد بسیاری چنین برداشت کنند یا انتظار داشته باشند که دولت ترامپ به دنبال جنگ برود. اما وعده کاهش جنگ‌های آمریکا، از وعده‌هایی بود که ترامپ به بدنه اصلی حامیانش داده است و از ترجیحات مهم شخصی خود او نیز بوده است و هماهنگی مسیر این دو رویکرد تا همین‌جا هم به این دلیل بود که ترامپ فشار بر ایران را ابزاری برای اجبار ایران به پذیرش گفت وگو طبق خواست او می‌دانست. حالا اما نقطه‌ای است که دولت به دوراهی اجباری نزدیک می‌شود؛ یا باید سراغ تقابل نظامی برود یا فرمان را بچرخاند و همین موضوع، سوژه اختلاف جدی بین ترامپ و تیمش شده است. این تصور زمانی جدی‌تر می‌شود که سابقه تناقض های مواضع ترامپ با تیمش را نیز در نظر بگیریم. ترامپ به همان شکلی که درباره کره‌شمالی حرف‌های تیلرسون را نقض می‌کرد، درباره روسیه و به‌تازگی ایران نیز با ادبیاتی بسیار متفاوت از تیمش صحبت می‌کند.

او به تازگی برخلاف ادبیات تند مشاورانش، تصمیم ایران برای نزدن هواپیمای نظامی آمریکا در همان روز ماجرای پهپاد را «خردمندانه» توصیف کرد و حتی گفت می‌تواند «بهترین دوست ایران» باشد؛ درست در تقابل با مشاورانی که مشکل با ایران را بنیادین توصیف می‌کنند؛ شبیه توییتی که در آن حسن روحانی را فردی «دوست داشتنی» توصیف کرده بود. شاید با سرمایه گذاری بر همین اختلاف بوده که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، مدت هاست با ساختن اصطلاح «تیم B» و جداکردن حساب «بولتون»، «بنیامین نتانیاهو» و «بن سلمان» از ترامپ، خود را برای چنین روزی آماده می‌کرده و هم زمان در مسیرهایی مانند گفت‌وگو با دایان فاینستین، سناتور دموکرات، گزینه هایی برای خود ایجاد کرده است. این گزینه‌ها شاید در شرایطی به کار بیایند که از دید بسیاری از کارشناسان آمریکایی و ایرانی، ماجرای پهپاد به نوعی باعث اعاده حیثیت ایران در بحث نظامی شده است و با عقب نشستن ترامپ از مسیر نظامی، گزینه های پیش روی او نیز محدود شده‌اند. پولیتیکو در همین رابطه می‌نویسد: دلیل انجام آنچه اقدامات «تحریک آمیز» ایران خوانده شده است، احتیاج به «روایتی از موفقیت» است که با اتکا به آن، از موضعی متفاوت بتواند به گفت‌وگو فکر کند. در روند تحولات بین ایران و آمریکا، بسیاری منتظر تعاملات احتمالی بین مقامات دولت ایران و آمریکا یا نقش‌آفرینی چهره های بین المللی به‌عنوان میانجی هستند؛ اما به نظر می‌رسد نقطه دیگری که باید دنبال نشانه در آن بود، تعامل بین ترامپ و اعضای تیمش است. پمپئو آن‌چنان موضع سیاسی محکمی ندارد که بخواهد بر سر آن از دولت خارج شود؛ اما اگر در روزهای آینده خبر پایان حضور بولتون در کابینه برسد، مشخص می‌شود ترامپ سرانجام از سروصدای طبل زیر دست مشاورش خسته شده است.

نظر شما