دراجلاس مسئولین عالی امنیتی کشورهای جهان که خردادماه امسال در روسیه برگزار شد،نقش امریکا در توسعه تهدیدات هیبریدی(ترکیبی) و بهره گیری این کشور از ابزارهای چندگانه مالی، اقتصادی،تکنولوژیک و.. برای اعمال اراده خود به کشورهای مستقل را تبیین کردم.
بدون شک خروج امریکا از برجام یکی از اصلی ترین نمادهای یکجانبه گرایی،بعنوان محور اصلی سیاست خارجی دولت ترامپ است.این اقدام بدلیل استفاده غیر قانونی از ابزار تحریم علیه ایران،مصداق روشنی از انجام عملیات تروریستی هیبریدی است.
اتخاذ این رویکرد و رفتارهای منبعث از ان توسط آمریکا تنها به موضوع خروج از برجام و مواجهه با ایران محدود نبوده و با توجه به تعمیم آن به معاهده های مهم بین المللی،تهدیدی فزاینده برای امنیت ملی کشورها و امنیت جهانی تلقی می شود.
اگر خروج امریکا از برجام را از نقطه نظر پیگیری سیاست یکجانبه گرایی و اعمال تهدیدات هیبریدی برای پیشبرد آن مورد بررسی قرار دهیم، کاملا مشخص است که اتخاذ این تصمیم از سوی امریکا،صرفا دارای “اثر وضعی” بر ایران بوده و “اثر انتقالی” ان که تغییر دهنده معادلات حاکم بر نظام بین الملل است،اروپا و سایر کشورهای عضو این توافقنامه چند جانبه را که مدعی بازیگری در مناسبات جهانی هستند، هدف گرفته است
جمهوری اسلامی ایران برای حفظ استقلال خود و مقابله با رفتارهای غیر قانونی امریکا، بویژه پس از خروج این کشور از برجام، ضمن پایبندی به تعهدات پذیرفته شده، هزینه بسیار زیادی را برای متوقف سازی روند لجام گسیخته یکجانبه گرایی از سوی امریکا پرداخته است.
اروپا تاکنون علی رغم تحقیر شدن از سوی امریکا وقرار گرفتن در برابر اثرات مخرب یکجانبه گرایی واشنگتن که دامنه آن به پیمانهای بین المللی متعددی گسترش یافته، عملا بازیگری دست چندم و منفعل بوده و نتوانسته در جایگاه یک قطب متحد و تاثیر گذار بر مناسبات بین المللی ایفای نقش کند.
میدان مقابله با یکجانبه گرایی امریکا بیش از ان که عرصه ارزیابی توان و ظرفیت جمهوری اسلامی ایران برای تداوم راه آغاز شده باشد، میدانی سخت و خطیر برای ازمایش اراده اروپا در حوزه دفاع از هویت و امنیت شکننده خود در برابر موج یکجانبه گرایی امریکاست.
در صورتی که ترامپ سد حذف اروپا ازتاثیر گذاری بر معادلات جهانی را بشکند، دلیلی وجود ندارد که روسای جمهور اینده امریکا چه جمهوری خواه و چه دموکرات از ثمرات ان برای حداکثر سازی منافع امریکا در قبال اروپای ضعیف شده بهره نبرند.
با ادامه این روند احتمال به قدرت رسیدن جریانهای افراطی جدید برای جبران شرایط تحقیر امیز کنونی و بازیابی هویت و استقلال از دست رفته اروپا بسیار قابل پیش بینی است .مسئولیت شکل گیری چالشهای ساختاری و امنیتی اتی در اروپا مستقیما بر عهده رهبران فعلی ان خواهد بود.