به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ در تورق برگههای سیاست خارجی ایران در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد سیاهه قطعنامههایی که علیه ایران صادر شد، به راحتی قابل مشاهده است.
در دولت محمود احمدینژاد، ایران تعهداتش در مورد تعلیق غنیسازی اورانیوم را کنار گذاشت و در نهایت گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای ملی سازمان ملل متحد در خصوص عدم پایبندی ایران به توافق مذکور، دستاویز ایالت متحده آمریکا برای وضع تحریمهای بیسابقه علیه ایران شد.
همچنین اقدامات تند و خارج از عرف دیپلماتیک شخص محمود احمدینژاد در عرصه بینالمللی خود دلیلی برای اجماع جهانی برای محکومیت ایران محسوب میشد و در دوران وی زبان منطق، الکن و دفاع از منافع ملی در کاربرد ادبیات پوپولیستی، استهزا و توهین خلاصه شد و عقیم باقی ماند.
تا پایان سال 84 محمود احمدینژاد در کسوت ریاست جمهوری هنوز به کشورهای بزرگ به طور رسمی دعوت نشده بود. شاید همین موضوع او را به تقریر نامههایی به سران قدرتهای جهانی وا داشت. همه این نامهها نه تنها بیجواب ماند، بلکه بسیاری از مقامات در واکنش گفته بودند که نامه وی ارزش پاسخگویی نداشته است. البته روند مکاتبات یکطرفه او هنوز هم پایان نپذیرفته و همچنان ادامه دارد.
اولین حضور وی در سازمان ملل با حاشیهای چون هاله نور همراه بود که نه تنها در داخل کشور بلکه توسط اصحاب رسانههای خارجی نیز پیگیری میشد. از آنجایی که دیوار حاشا بلند است با وجود انتشار فیلم و تایید آیتالله جوادی آملی مبنی بر مطرح شدن این سخنان در حضور وی، رئیس دولت بهار همواره اظهار چنین سخنانی را از جانب خود انکار کرد.
یک خبرنگار خارجی خطاب به احمدینژاد میپرسد: «پاییز گذشته زمانی که حضرتعالی در سازمان ملل در مجمع عمومی سخنرانی داشتید، فرمودید احساس کردید یک هالهای حضرتعالی را در بر گرفته بود. جنابعالی فرموده بودید برای ۲۷ دقیقه هیچکدام از رهبران دنیا چشم بر هم نگذاشتند برای شنیدن پیام جمهوری اسلامی ایران.»
احمدینژاد پاسخ میدهد: «حرفهای جالبی است. من هم توی روزنامهها خواندم این حرفها را. من فکر میکنم این حرفهای روزنامهای است که همکاران شما میزنند برای فروش بیشتر.»
اظهارنظر در مورد هولوکاست و تشکیک در مورد این حادثه نیز از جمله کنشهای غیردیپلماتیک و غیرمنطقی احمدینژاد بود. محمدعلی رامین در گفتوگویی با روزنامه توقیف شده «اعتماد ملی» گفته بود، طرح بحث هولوکاست در بحبوبه درگیریها بر سر پرونده هستهای ایران برای آن بود که یک بحث چالشی با غرب را مطرح کنیم و برای اولین بار بود که ما وارد سیاستی فعال شدیم. این ما بودیم که برای اروپاییها موضوع هولوکاست را طرح کردیم.
دستاورد این سیاست به اصطلاح «فعال» این بود که درست یک و ماه نیم بعد از طرح آن توسط رئیس دولت بهار در کنفرانس هولوکاست، مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامهای، انکارکنندگان هولوکاست را محکوم کرد. این سیاست تهاجمی نه تنها فشارهای هستهای را از دوش ایران برنداشت بلکه واکنشهای بینالمللی را برمیانگیخت. پرتاب اشیا به وی در دومین اجلاس ضد نژادپرستی سازمان ملل در ژنو و ایجاد اختلال در سخنرانی وی با سر دادن شعار «ریسیت» هزینهای بود که از جیب همه ملت ایران پرداخت شد. حیثیت ملت ایران در قامت رئیسجمهورش با چنان خدشهای مواجه شد که شاید هنوز هم تبعاتی را در پی دارد.
حاشیهسازیها و تلاشهای وی برای جلب توجه رسانههای خارجی به همینجا ختم نمیشود و سیاست تهاجمی وی در اظهارنظرهایی که در وهله اول منافع ملی ایران را آماج خود ساخت، ادامه مییابد؛ با کمرنگ شدن حاشیه هاله نور و هولوکاست این بار موضوع 11 ستامپر در شصت و پنجمین نشست عمومی سازمان ملل باعث میشود که بسیاری در اعتراض به سخنان وی، سالن اجلاس را ترک کنند. در سال 1390 و در هفتمین دوره حضورش در این اجلاس، دوباره به همین موضوع میپردازد و اینبار هم هیئتهای آمریکایی و اروپایی، به نشانه اعتراض جلسه را ترک میکنند.
مجموعه این اقدامات که انحصارا توسط خود او انجام شد نتیجهای نداشت جز صدور قطعنامههایی و شکلگیری اجماع بینالمللی علیه ایران.
قطعنامه 1737 با موافقت همه اعضای شورای امنیت سازمان ملل یعنی با 15 رای موافق علیه ایران در سال 2006 صادر میشود. دو قطعنامه 1803 و 1835 در سال 2008 صادر و قطعنامههای 1887 و 1929 نیز از زمره قطعنامههایی است که در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد علیه ایران وضع و برای همه کشورها لازمالاجرا شد.
از زمان طرح پرونده ایران در سازمان ملل، که احمدینژاد آن را «شرمآور» نامیده بود، مجموعا شش قطعنامه علیه ایران صادر شد. قطعنامههایی که احمدینژاد آن را «کاغذپاره» مینامید. وی در یک سخنرانی در یزد مشروعیت شورای امنیت سازمان ملل را زیر سوال برد و گفت: «شما خیال کردید دور هم جمع بشوید، سرتان را در برف کنید و برای خودتان کاغذ پاره صادر کنید، میتوانید در اراده پولادین ملت ایران تأثیر بگذارید. این قدرتها برای خودشان سازمان و شورا درست کردهاند و اسمش را جامعه جهانی گذاشتهاند و به ملت ایران میگویند بیائید با جامعه جهانی همکاری کنید اما امروز ملت ایران و سایر ملتهای عالم دست شما را خوانده است... این سازمانها در نظر ملت های عالم، اعتباری ندارد.»
در اظهارنظری دیگر و در 4 آذر 87 در خوزستان گفت: «وقتی کشورهای غربی شاهد رشد و پیشرفت ایران بودند هر روز یک قطعنامه تهیه کردند و در شورای امنیت علیه ما صادر کردند. من امروز به آنها میگویم آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدان شما پاره شود».
اعمال تحریمها و قطعنامهها محدود به شورای امنیت نبود بلکه در یک واکنش بیسابقه اتحادیه اروپا نیز تحریمهایی را علیه کشور وضع کرد. محدودیتها در زمینه تجارت برخی از کالاها، مسدود داراییهای بانک مرکزی ایران، پیشگیری از دسترسی به فرودگاههای اتحادیه اروپا، تحریمهای حقوق بشری و ... .
همه کنشهای وی به ایجاد موانع بینالمللی برای فروش نفت ایران منجر شد و همچین ظهور بابک زنجانیهایی که هنوز هم گلوگاه تنفسی مملکت را فشار میدهند و مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور ایجاد کردهاند. نفت در برابر کالاهای چینی و هندی سربلند ملت ایران از زاویه دید وی بود.
بعد از تاثیرات قطعنامهها و تحریمها، محمود احمدینژاد در مقام پاسخگویی نهایتا راهی به جز بالا رفتن از دیوار بلند حاشا نیافت و در روزهای آخر ریاست جمهوری خود درباره پرونده هستهای ایران اظهار کرد: «نمیخواهم وارد بحث مذاکرات هستهای شوم چون خودشان مسئولند و میدانند چه باید بکنند و کاری به آن ندارم و دخالتی هم ندارم.»
بنای سست سیاست خارجی در دولت بهار بر سر دولت روحانی آوار شد و ویرانههای آن برگرده دولت تدبیر و امید افتاد. امری که مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال 87 درباره آن هشدار داده بود. وی در دیدار اعضای ستاد نماز جمعه کشور در گفتگو با تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه هشدار داد: «همین سیاست خارجی را ببینید. من الان خیلی حرف نمیزنم ولی خیال میکنم داریم مسئله را با شعار حل میکنیم. تا الان چهار قطعنامه علیه ما صادر شد که حذف هر کدام آنها هزینههای زیادی برای کشور دارد. چون آمریکا حق وتو دارد... پایه کشور واقعا دارد مضمحل میشود. فکر میکنم اگر بعد از ایشان یک دولت حسابی بیاید و بخواهد کشور را اداره کند، مشکلات عجیب و غریبی را به ارث خواهد برد.»
ماترک سیاست خارجی دولت بهار شکلگیری گفتمان ضدایرانی در سطح افکار عمومی و مقامات دیگر کشورها و به تبع آن مشکلات اقتصادی و سیاسی در داخل کشور بود. غالب شدن بر تفکر قالبی که در عرصه بینالمللی بر علیه ایران شکل گرفت کار آسانی نبود. با وجود همه بیتدبیریها و اظهارنظرهای هیجانی و خارج از عرف دیپلماتیک، محمود احمدینژاد در مورد مسائلی که به منافع ملی ایران ارتباطی نداشت، با تلاش کابینه دولت روحانی و در راس سیاست خارجی آن با حضور محمدجواد ظریف مسیر پر دستانداز سیاست خارجی کشور کمی هموار شد و توافقی چون برجام شکل گرفت. هر چند که با روی کار آمدن دولت ترامپ و پیش گرفتن سیاست یکجانبهگرایانه که منجر به خروج آمریکا از برجام شد اما نمیتوان اهمیت این توافق را انکار کرد. در این دولت سیاست خارجی به معنای واقعی به «فعال» نزدیکتر شده است. ترافیک سفر روسای جمهور و معاونینشان و وزرای خارجه کشورهای اروپایی و بزرگ دنیا به ایران برای گفتگو نشاندهنده آن است که دیپلماسی ایران در مسیر درست خود قرار گرفته است. در همین چند ماه گذشته «هایکوماس»، وزیر خارجه آلمان، و «شینزو آبه»، نخستوزیر ژاپن، مهمان تهران بودند.
هر چند که شاید مواضع کلی ایران به عنوان مثال در مورد مسئله رژیم صهیونیستی تغییری نکرده باشد اما اظهار مواضع و اتخاذ مسیر منطقی تلاش برای احقاق حقوق کشور، کشورهای جهان را با ایران اگر نه یکدل اما یکزبان کرده است. پس از اعمال تحریمهای جدید ترامپ علیه کشور که اینبار محمدجواد ظریف را نیز شامل میشد و پس از حضو وی در نشست سازمان ملل بسیاری از چهرههای شاخص در مورد محدودیتهای وی اظهار نگرانی کردند و با وجود همه خطکشیها برای بی اثر کردن نقش دیپلماتیک وی در عرصه بینالمللی اما همچنان بر سر مواضع خود و کشور ایستاده و با حرکت در چارچوبهای روابط دیپملماتیک هم مورد توجه رسانهها قرار گرفته و هم مواضع ایران را پیگیری میکند.
خبرنگار: مهناز براتی