«دونالد ترامپ» در اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران اصرار دارد. او در این کار به فرسوده سازی مقاومت تهران دربرابر خواستهای یکسویه واشنگتن امید بسته است. اما این، یک روی سکه است. روی دیگر، بروز نشانههایی از فرسودگی در توان واشنگتن برای ایجاد ائتلاف دولتها مقابل ایران است.
بروز تنش در روابط ایران و بریتانیا بر سر نفتکشهای توقیف شده در جبلالطارق و تنگه هرمز، این امید را در جناح تندرو واشنگتن ایجاد کرد که بستر لازم برای تشکیل ائتلاف علیه ایران میان قدرتهای اقتصادی و شرایط تحمیل آرایش امنیتی تازه در منطقه خلیج فارس فراهم شده است. تغییر دولت در بریتانیا و انتخاب «بوریس جانسون» به عنوان نخست وزیر به این امید واشنگتن و متحدان منطقهای آن دامن زد. دیری نپائید که لندن بهرغم اعزام ناوگانهای دریایی خود به آبهای خلیج فارس، مرز سیاستهایش را با واشنگتن در قبال ایران اعلام کرد. مقامهای این کشور رسماً عدم همراهی خود را در آنچه واشنگتن در پی آن است، بیان کردند. لندن خواستار حل و فصل تنش با تهران درچارچوب گفتوگوهای دیپلماتیک شد. آلمان و فرانسه نیز عدم همراهی خود را با طرح امنیتی واشنگتن در خلیج فارس اعلام و پرهیز خود را از درگیر شدن در یک جنگ ناخواسته که هرلحظه ممکن است شعلهور شود، به صراحت بیان کردند. اما این همه رخدادهای فرساینده در اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران نیست. امارات عربی متحده به عنوان یکی از اعضای اصلی گروه متحدان منطقهای واشنگتن، تمایل خود را برای کاهش تنش در روابط با ایران اعلام کرده است. مقامهای این کشور ترجیح خود را به حل و فصل اختلافات در چارچوب گفتوگوهای دیپلماتیک ابراز کردهاند. مقامهای دولت عربستان سعودی نیز در رویکردی همپوشاننده، از گفتوگو با تهران به جای منازعه سخن به میان آوردهاند. تغییر در آرایش جبههبندی علیه ایران نهتنها به بروز نشانههای فرسودگی در تلاشهای واشنگتن انجامیده، بلکه سبب وحشت در تلآویو نیز شده است. «بنیامین نتانیاهو» که در ماههای اخیر مشعوف از نزدیک شدن به اهداف ضد ایرانی خود بود، حالا برای حفظ موقعیت به ظاهر ایجاد شده، در دوسطح نظامی و دیپلماتیک وارد عمل شده است. رژیم اسرائیل از یکسو به تشدید اقدامهای نظامی پرداخته و از سوی دیگر با رهبران اروپایی مشغول رایزنی فعال است.
تردید متحدان منطقهای و نیز دولتهای اروپایی در همراهی با واشنگتن، بیش از هرچیز دو علت دارد: اینکه ایران هدف سهلالوصول در مطامع سیاسی و نظامی نیست. دیگر اینکه ماهیت سیاست و جنس تعاملات پیدا و پنهان دولت ترامپ محل شک است. همانگونه که اروپائیان حاضر به همراهی با سیاستهای یکجانبهگرا و در اینحال ماجراجویانه واشنگتن در منطقه نیستند، متحدان منطقهای ترامپ نیز با رصد رفتار او و دولتش، به طور جدی به ارزیابی خطرپذیری در این همراهی پرداخته و برخی تجدیدنظرها را در رفتار خود بروز دادهاند. افشای دعوت دولت ترامپ از «محمد جواد ظریف» برای گفتوگو در هنگام حضور او در نیویورک، انتشار اخبار و گزارشهایی مانند آنچه پایگاه خبری «بغداد الیوم» در باره اظهارات سفیر امریکا در بغداد کرده، از جمله نکات نگرانکننده و عوامل تردید متحدان منطقهای واشنگتن شده است. براساس گزارش منتشر شده از سوی پایگاه خبری یاد شده «ماتیو تولر» سفیر امریکا در میزگردی با نمایندگان رسانههای عراقی مدعی است: «تلاشهایی از سوی واشنگتن برای حل بحران میان ایران و امریکا وجود دارد.» وی در اینباره به وجود کانالهای مستقیم اشاره و تصریح کرده که واشنگتن نمیخواهد درجه تنش با تهران افزایش یابد.
نگرانی از ماهیت معاملهگرانه ترامپ؛ هزینه سنگین خطرپذیری در همراهی با سیاستهای ماجراجویانه واشنگتن؛ درک عمومی مردم خاورمیانه از جنس روابط واشنگتن با دولتهای عرب جنوبخلیجفارس که معطوف به مراقبت از آنان در مسند قدرت است؛ همراه نبودن جامعه بینالمللی و بهویژه قدرتهای اروپایی با سیاستهای منطقهای واشنگتن و سرانجام مقاومت تهران، توان دولت ترامپ را به میزانی که سیاست فشار حداکثری در پی فرسوده سازی تهران است، دچار فرسایش کرده است. از اینرو واشنگتن بهرغم تهدیدها و اقدامهای ایذایی روزافزون، برای حل وفصل مسالمت آمیز بحران روابط با تهران، پیدا و پنهان چارهجویی میکند.