حرف های تکراری، وعده های تکراری، مشکلات و آسیب های تکراری و ما فقط تَکرار می کنیم اما هیچ چیز عوض نمی شود! درد آن است که مردم روی خبرنگار حساب دیگری کرده و مسئولین هم در مواجهه با خبرنگاران دردهای قدیمی را از زوایای مختلف بیان می کنند و تو هم باید همان درد ها را بنویسی و در پایان با خودت کلنجار بروی راه حل چه شد؟
مردم در مواجه های کوچه خیابانی یکسره پیش بینی های مختلف به عنوان خبرنگار فارغ از زمینه تخصصی ات را جویا می شوند گویی اطلاعات گویای کشور هستی و تصور می کنند اگر مشکلشان را به تو خبرنگار بگویند فردا می توانند با فشار رسانه ای آن دغدغه ها را رفع کنند.
مشکل خبرنگاران انتظارات مردم نیست بلکه مطالباتی است که هر ساله از مسئولین پیگیری می کنید. آلودگی هوا، ترافیک، مسکن، شغل و هزاران مشکل ریز و درشتی که هر ساله پیگیری می شود تا جایی این مسئله ریشه دارد که اگر مشکلات سال گذشته را امسال بازنشر کنید کسی متوجه قدیمی بودن مطلب نمی شود و این داستان ادامه دارد.
اما همه این گله ها به یک طرف، اتفاقات شیرین گاها رخ می دهد که خستگی را از تن یکایک اهالی رسانه می زداید. گره برخی مشکلات لاینحل با پیگیری رسانه ای باز می شود و این همان نقطه اوجی است که یک فرد رسانه ای انتظارش را می کشد. حل مطالبات مردمی همه تلخی های روزهای گذشته را از یاد می برد و آن زمان حال خوب خبر به همه دنیا می ارزد.
تراژدی خبرنگارای جایی اوج می گیرد که ممکن است یک مطالبه مردمی را به نتیجه برسانیم اما مطالبات خبرنگاران سال هاست به نتیجه نرسیده است. خبرنگاران صنف ندارند و بارها و بارها گفته ایم جامعه ی خبرنگاری خانه ای ندارد و این مطالبه سال ها گفته می شود و سال هاست که شنیده می شود. مسئولین عزیز! امروز روز ماست؛ برای جامعه خبرنگاران خانه بسازید.