به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ قادر باستانی، پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی با این مقدمه در روزنامه شرق نوشت: اکنون با برآمدن شبکههای اجتماعی و فردمحورشدن ارتباطات، فرصت بزرگی برای کشورهای مستقل فراهم آمده و برخی از این کشورها بهخوبی از فرصت تازه استفاده میکنند. نمونه موفق دیپلماسی مبتنیبر رسانههای اجتماعی، دیپلماسی جواد ظریف است، اما موفقیت او بستگی به عوامل دیگر از جمله پشتیبانی همهجانبه ملی دارد. او بهدرستی دریافته است که با برآمدن رسانههای اجتماعی و شخصیسازی ارتباطات، سیاستمداران دیگر وابسته به رسانههای سنتی بزرگ نیستند، بلکه خودشان جریانساز شدهاند. آنها بر فرایند خبر، بهویژه برجستهسازی اخبار اثرگذار هستند. این مسئله در توییتر و اینستاگرام که مشخصبودن تعداد دنبالکننده به آنان قدرت مجازی میبخشد، اثرگذاری را بیشتر کرده است. بنابراین سرویسهای SNS مانند توییتر به دلیل امکانات فوقالعادهای که در پخش اخبار ارائه میدهند، بیش از آنکه یک رسانه اجتماعی باشند، خود یک رسانه خبری هستند. در دنیای رسانهای جدید، جواد ظریف یک اَبَرکاربر است. اَبَرکاربران افرادی هستند که بهدلیل شدت نفوذ، تأثیر فوقالعادهای در فضای خبری رسانههای جدید دارند و میتوانند یک تنه نقش دروازهبان خبری را ایفا کنند. برای مثال دونالد ترامپ، به واسطه جایگاه خود به عنوان رئیسجمهور، اعتبار مضاعفی به اکانت توییتریاش بخشیده و به یک اَبَرکاربر تبدیل شده است؛ بهنحویکه هر توییت او موج وایرال تولید میکند و رسانهها مجبور به پوشش آن هستند.
حال کشورهای قدرتمند، در مصاف جدید رسانهای بیکار ننشستهاند و آنها هم برابر تحولات، راه و روش خود را نو کردهاند. امپریالیسم رسانهای جدید، بر فناوریهای نوین رسانهای استوار شده و در آن مالکیت، ساختار، توزیع و یا محتوای رسانه، تحت تأثیر تمایلات رسانهای صاحبان قدرت و سرمایه قرار گرفته است. آنها تلاش میکنند، با دستکاری و مدیریت اخبار و اطلاعات، اهداف سلطهگرانهشان را تأمین کنند. از جمله شگردهای امپریالیسم رسانهای، مدیریت محتوا از جهت میزان بازنشر و لایکشدن است. مخاطبان فیک، محتوای فیک و استفاده از روباتها برای مهم نشاندادن یک موضوع و کماهمیت جلوهدادن موضوع دیگر، از جمله روشهای مورد استفاده است.
استفاده از برخی روباتها و بدافزارها، برای تولید اخبار خاص، با هدف اثرگذاری بر افکار عمومی، از طریق ارسال و تکثیر پیامها در رسانههای اجتماعی، در مقیاس وسیع معمول شده است. طبق مطالعات علمی، ٢٠ درصد از تعاملات توییتری با این روباتها انجام شده و بهازای هر کاربر واقعی، پنج کاربر دروغین وجود دارد که با روبات برنامهریزیشده فعال هستند و بیش از ١٠درصد بحثها را تولید کردهاند. مبارزه با این روباتها تاکنون موفق نبوده و آنها توانستهاند تأثیرگذار باشند.
اینک غولهای رسانهای مانند سیانان، بیبیسی، دویچهوله، الجزیره، فاکسنیوز و نظایر آن، با توجه به سهم عظیمشان از حجم مخاطبان، قدرت زیادی در اقناع افکار عمومی دارند و با قدرت و سرمایه پیوند یافتهاند. تکنولوژیهای ارتباطی هم اغلب در خدمت قدرتهای بزرگ سیاسی عمل میکنند. روندهای سودمحورانه سرمایهداری، مفهوم حقیقت را با چالش جدی مواجه کرده؛ حقیقتی که در رسانههای سنتی، به واسطه هژمونی غولهای بزرگ رسانهای بازتعریف شده بود، با برآمدن فناوریهای نوین ارتباطی، بهویژه تلفنهای همراه هوشمند، به کلی دچار قلب معنا شده و بتوارگی محصولات رسانهای، تمام ساحتهای اندیشه و حیات جوامع را آلوده کرده است. تلفن همراه بهمثابه یک رسانه ارتباطی، خصلت یک جامعه مجازی فراگیر را به خود گرفته و به صورت گسترده وارد زندگی سیاسی و اجتماعی شده است و علاوه بر استفاده معمول و روزمره، نقش یک رسانه سیاسی را ایفا میکند و همین تلفنهای همراه از وسیلهای ساده برای گفتوگو، به ابزارهایی برای کنش سیاسی، سازماندهی و بسیج جمعی تبدیل شدهاند. بنابراین آقای ظریف، در چنین فضایی، یکتنه باید کار دیپلماسی را پیش ببرد. در این آرایش جدید رسانهای، تیم ظریف بهخوبی از ابزارهای اثرگذار بهره میبرد، اما موضوعی که اهمیت حیاتی در موفقیت این تیم دارد، آن است که عقبه داخلی باید به دور از تشتت، دیپلماسی ظریف را پشتیبانی کند. شوربختانه نگاهی گذرا به فضای رسانههای داخلی، خلاف این را نشان میدهد. برخی رسانهها که تعدادشان کم نیست، بیمحابا در حال تخریب و تخطئه دیپلماسی ظریف هستند. اگر آنها فقط رسانه بودند و چنین کاری میکردند، باکی نبود، بلکه نشان آزادی رسانه و فضای باز سیاسی و لاجرم در مصاف دیپلماسی، قابل اتکا بود، ولی اینهایی که در حال تخریباند، رسانه به مفهوم درست آن نیستند، بلکه سیاسیونی هستند که از پوستین رسانه برای پیشبرد اهداف خود بهره میبرند. درست است که یک توییت ظریف، بهاندازه 10 بیانیه سیاسی وزارت امورخارجه کار میکند، اما ناظران و تحلیلگران و تصمیمسازان جبهه مقابل، آن توییت را در کنار مجموعهای از مواضع عقبه داخلی و میزان قدرت واقعی آنها تحلیل میکنند. در چنین حالتی توییتهای نقطهزن ظریف، اثر چندانی در دورکردن کشور از خطر ندارد. اما اگر وجه غالب عقبه با توییت ظریف همراستا باشد، آنگاه اثربخش خواهد بود. شهروندان ایرانی در همه جای جهان، برای حفظ مام میهن وظیفه تاریخی بر عهده دارند و تا جایی که میتوانند در فضای مجازی باید بهجد از دیپلماسی و گفتوگو پشتیبانی کنند. مسئولان و متصدیان امور هم تاریخ بخوانند و عبرت بگیرند که امروز حیات ملتی بزرگ به کلمات اداشده آنها بستگی یافته است. دعا کنیم خداوند همه ما را از وهم و خیال به سوی واقعیت رهنمون کند.