در حال حاضر که در هفته سالمندان به سر میبریم لازم میدانم به نکاتی اشاره کنم، میانگین طول عمر نقشه ای است که در جمعیت شناسی مطرح میشود و در آن جمعیتها را بر اساس رده سنی به دستههای مختلفی تقسیم میکنند که فاصله سنی آنها با دسته قبل از خودشان 5 سال است. با میزان جمعیت و میزان مرگ و میر آنها، میانگین طول عمر در جامعه را مشخص میکنند. فرضا اگر در جامعه ای میزان مرگ و میر اطفال زیاد باشد بر میانگین طول عمر در این جامعه نیز اثرگذار بوده و پایین است. این میانگین زمانی در کشور ما حدود 52 سال بود اما در حال حاضر به 72 سال رسیده است و یکی از دلایل آن هم این است که میزان مرگ و میر نوزادان، اطفال و رده های سنی بالاتر کاهش یافته است. فرضا در مورد زیر یکساله ها که در گذشته 137 در هزار بود امروزه با پوششهای سلامت و واکسیناسیون این عدد به زیر 12 در هزار رسیده است. یعنی در گذشته از هر هزار نوزاد که متولد میشدند حدود 137 نفر آنها قبل از یکسالگی میمردند میمردند اما اکنون این میزان به زیر 12 نفر رسیده است.
در رابطه با میانگین طول عمر، مهم ترین موضوعی را که میتواند مطرح کند ایجاد نگرانی در مورد وضعیت و کیفیت زندگی سالمندانی است که میزان جمعیتشان رو به افزایش می باشد. جمعیت کشور در حال پیر شدن است و ما باید برای سالمندان کشور به فکر چاره باشیم. موضوعی که در حال حاضر بیشتر از 10 سال است آن را مطرح میکنیم اما آن چنان که باید مورد توجه قرار نمیگیرد.
وقتی با افتخار از افزایش میانگین سن سالمندی صحبت میکنیم باید این را هم مد نظر داشته باشیم که سالمند نیاز به خدمات ویژه در ابعاد گوناگون هم دارد و سالمندان کشور ما از این خدمات کم بهره هستند. باید از مسئولین پرسیده شود تا کنون برای سالمندان چه کرده اید؟ چه برنامههایی برای آنها انجام داده اید و چه برنامه کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت برای این سالمندان رو به افزایش کشورمان دارید؟
نکته مهم تر این است که باید توجه کنیم میانگینی که امروز از طول عمر ارائه میشود میانگین کشوری است و مسلما در شهرهای و حتی مناطق مختلف تفاوتهای زیادی در این خصوص وجود دارد. باید برای قشر فقیر جامعه که در سالمندی به سر میبرند و در مناطق محروم زندگی میکنند برنامههای دیگری در نظر گرفته شده و خدمات پوششی به آنها ارائه شود و مسئولان باید در رابطه با این طیف سالمند که در کشور وجود دارند، برنامهریزی داشته باشند.
سالمندان را در سه طبقه سنی تقسیم میکنند، سالمند جوان، سالمند و سالمند پیر که اصطلاحا به آنها کهنسال گفته میشود و برای هر یک از آنها باید خدمات خاص خودشان وجود داشته باشد. فرضا در مورد سالمندان جوان نباید کارشان را رها کنند حتی بعد از بازنشستگی باید از تجربه آنها درست استفاده شود و اساسا برای بعد بازنشستگی آماده شوند و از یک سری بیماریهایی که خاص سالمندان است باید پیشگیری شود. تحقیقات نشان میدهد سالمندان در کشور اگر از نظر مالی مستقل باشند با نشاط تر بوده و در سلامت جسمی، روانی و اجتماعی بالاتری هستند. به ویژه خانمهای سالمند در این موضوع به شدت تحت تاثیر می باشند. خانمهایی که مستمری ندارند و همچنان چشمشان به دست شوهر و یا فرزندانشان است بسیار افسرده تر و از نظر سلامت اجتماعی در شرایط بدتری به سر میبرند. شرایط سالمندان را جدی بگیریم و در صدد رفع مشکلات آنها باشیم.