به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ عظیمی گفت: گفتگوی ملی به معنی مشارکت صرفا قشر بازنشستگان و سالمندان نیست، بلکه سالمندی و مسائل آن چون بیماری های غیرواگیر از جمله موضوعاتی است که از کودکی و نوجوانی انسان ها درگیر آن می شوند. تغذیه سالم، سبک زندگی درست، ورزش و تحرک جسمانی و مراقبت های مستمر از جمله ابعادی است که از کودکی تا سالمندی انسان را دربر می گیرند. بنابراین برای موضوع سالمندی باید نسل های مختلف در کنارهم به گفتگو بنشینند.
وی با بیان اینکه در حال حاضر جمعیت سالمندی در کشور 8 میلیون نفر است اما با شیب بسیار تند در حال افزایش است، گفت: پیش بینی می شود که جمعیت سالمندان ایرانی تا سال 1404 به بیش از 12 میلیون نفر برسد. به طور معمول، هرچه سن جامعه افزایش یابد، نیازهای آن ها نیز افزایش می یابد و سایر بخش های جامعه براساس یکسری توافق ها و قراردادهای اجتماعی باید پاسخگوی نیازهای این قشر باشند.
وی با بیان اینکه تصور و ذهنیت جامعه و روان اجتماعی انسان ها از بازنشستگی و سالمندی ناقص است، گفت: به صورت علمی سن سالمندی بالای 60 یا 65 سال درنظر گرفته می شود، اما آیا فردی که به این سن قرار میرسد به واقع سالمند است؟ تصور ما از سالمندی اشتباه و به تعبیری ناقص است و وقتی ذهنیت روان اجتماعی جامعه و افراد، از سالمندی اشتباه است، این تصور به افراد در سنین بالا دیکته شده و فرد از سالمندی تصوری چون عصا، کمر خمیده، سمعک و ... پیدا می کند.
عظیمی با بیان یک مثال از افراد با سنین بالا که با پدیده سالمندی کنار آمده اند، گفت: بازنشسته ای از دستگاه آموزش و پرورش هست که با سن 72 سال نه تنها چندین بار به قله دماوند صعود کرده بلکه اخیرا به قله ای در کشور روسیه نیز صعود کرده و این نشان از سلامت جسم و روان این فرد است. در مقابل نیز افرادی به مراتب کم سن و سال تر هستند که از شوک سالمندی دچار آلزایمر و سایر بیماری های این دوران شده اند.
عظیمی تصریح کرد: مقایسه بین ظرفیت های کشورهای مختلف و داشته ها و نداشته ها و محدودیت ها امر حتمی و بدیهی است اما سه سطح سوال در این بین باید پرسید؛ «اول، چه باید کرد، دوم، چه می توان کرد؟ و سوم چه می توانم کرد؟»
این پژوهشگر و اقتصاددان افزود: سوال سوم، سوال کلیدی برای ما و جامعه است که با وجود همه مشکلات اطراف از جمله مسائل اقتصادی، من چه می توانم انجام دهم؟ نیاز امروز ما گفتگو پیرامون این مسائل است.
عظیمی یادآور شد: امروز نیاز است تا بازنشستگی را از پیری جدا کنیم؛ هرچند در گذشته انسان ها وقتی بازنشسته می شدند که پیر شده و توان کار نداشتند، اما در زمان حاضر، بازنشستگان ما توان کار کردن و فعالیت دارند اما بازنشسته هستند. پس بازنشستگان ما لزوما پیر نیستند. باید دید که اول، از توانمندی دوره بازنشستگی چگونه می توانیم استفاده کنیم و دوم اینکه پیر شدن یک امر حتمی است و برای مواجه شدن با آن چه باید کرد.