به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ برای یکبار هم که شده در فضای مجازی دیدهایم متنهایی حاوی شایعاتی بدون دلیل و مدرک منتشر میشود که توانسته موجی از آشفتگیها را در فضای حقیقی به وجود آورد. همچنین افرادی نیز همواره وجود دارند که اقدام به منتشر کردن این اکاذیب میکنند حتی بدون وجود یک ذره آگاهی، یعنی در واقع تبدیل به ماشینهایی شدهاند که فقط بازتولید اکاذیب و شایعه را انجام میدهند.
اگر کمی در این موضوع دقیق شویم به این نتیجه خواهیم رسید که مخاطبان فضای مجازی به یک نوع انفعال آگاهی که فقط متکی بر احساسات و باور شایعات است که این موضوع بسیار نگران کننده خواهد بود.
در این خصوص با امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و استاد پیشکسوت دانشگاه، به گفتگو نشستیم.
قراییمقدم در این خصوص به خبرنگار گفت: اصولا شناخت ادراکی در جامعه به دلیل اینکه به شکل صحیح پرورش نیافته و در بنیانهایی همچون خانواده، مدرسه و دانشگاه نیز به آن پرداخته نشده، مبحثی تحت عنوان حسیگرایی و یا شناخت حسی در جامعه رواج یافته است، یعنی هر چیزی که دیده میشود لمس خواهد شد و همان نیز گفته میشود و کمتر به ماهیت وجود مسائل اعتنا میکنند.
او ادامه داد: بهصورت کلی ما با دو نوع شناخت روبرو هستیم؛ شناخت حسی و شناخت ادراکی. در شناخت اول حسیات در اولویت قرار میگیرد و دیدهها و شنیدهها منعکس میشود اما در نوع دوم عقل، درک، منطق و تجزیه و تحلیل حرف اول را میزند که متاسفانه درون جامعه ما کمتر به آن توجه میشود.
قراییمقدم در پاسخ به این سوال که چرا کمتر به شناخت ادراکی توجه میشود گفت: جامعه ما جامعهای است سنتی که آداب، آئین و سنتهای گذشته بر آن حکمفرماست. ماکس وبر در خصوص چنین جامعهای میگوید جامعهای که سنتگراست میزان خردگرایی و عقلگرایی در آن کمتر یافت میشود. در نتیجه میبینیم تمامی انتخابها و افکار براساس احساسات شکل میگیرد.
این جامعهشناس با اشاره به تبعات عدم استفاده از خردگرایی درون جامعه اظهار کرد: نبود خردگرایی در درون جامعه یعنی از بین رفتن تعمق و تعلق نسبت به هر چیزی که در درون اجتماع وجود دارد و از بین رفتن این دو مورد یعنی پرداختن به حاشیههایی که فقط جامعه را مورد تخریب قرار میدهد و به جز آشفتگی برای افراد حاضر در آن جامعه چیزی دیگر را در برندارد.
قراییمقدم با اشاره به القایی بودن احساسات در انتخابات مردم جوامع سنتی نیز بیان کرد: متاسفانه تمامی رفتارها و کردارها به شکلی القا شده که نباید مقابل و گفتههای بزرگان جامعه هیچ واکنشی نشان داد و حتی افراد حق ندارد گفتههای آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. در واقع یعنی بدون هیچ چون و چرایی و یا هیچگونه سوال پرسیدنی باید هر چیزی را پذیرفت و شک کردن نیز ممنوع است.
او افزود: نمونه کوچکتر این موضوع را میتوان در نظام آموزشی کشور دید برای مثال دوران تحصیل یک دانش طی چندین و چند سال فقط بر اساس یادگیری کتابهای معینی است که از سوی مولفان تدوین و تهیه شده و از طریق وزارت آموزش و پرورش در اختیار دانش آموزان قرار گرفته است. دانشآموز به هیچ عنوان در مباحث درسی مطرح شده دخیل نیست و هیچگونه نظرخواهی نیز از سوی سیاستگذاران حوزه آموزش انجام نمی شود تا نیاز علمی دانشآموزان سنجیده شود و بدانند این دانشآموزان که نیمی از زمان خود را در محیط مدرسه میگذرانند طالب چه چیزی هستند، هنگامی که سوالاتی از سوی دانشآموزان مطرح میشود نیز بی پاسخ میماند و در نتیجه میزان سواد و بار علمی افراد هیچ رشدی نمیکند.
این استاد پیشکسوت دانشگاه در ادامه با پایان ارتباطی که مابین احساسگرایی و نشر شایع در جامعه از طریق فضای مجازی وجود دارد نیز گفت: زمانی که حسگرایی درون جامعه بیداد میکند قطعا به حوزه رسانه و پخش اخبار از سوی مردم نیز نفوذ پیدا میکند، وقتی تمامی کارها بر اساس احساسات است پخش اخبار هم بدون عقلگرایی و تجزیه و تحلیل خواهد بود که نشان از هدایت ناخواسته ما به سمت نشر شایعات دارد، یعنی انسانها تبدیل به رباتهایی شده اند که بدون هیچگونه خردگرایی فقط به دنبال انعکاس مطالبی هستند که خود مشاهده کردهاند، حال نیز با توجه به دسترسی آسان عموم مردم به فضاهای ارتباطی به راحتی میبینیم که به چه شکلی اخبار کذب و شایعه درون جامعه منتشر میشود.