به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ طبق یکی از جدیدترین تحقیقات روان شناسی که توسط یک موسسه پژوهشی در استرالیا انجام شده، 40 درصد دخترهای دنیا دچار ترسی موسوم به «آنوپتافوبیا» هستند که به معنای نگرانی و هراس شدید از تنهایی و مجرد ماندن تا آخر عمر است. در ادامه، بیشتر با این فوبیا و خطرات درمان نشدن آن آشنا خواهید شد.
علایم ابتلا به آنوپتافوبیا
آیا احساس افسردگی میکنید؟ آیا وقتی یک فیلم کمدی میبینید، انگار نه انگار که موضوع فیلم خندهدار است؟ آیا وقتی زوجی را در خیابان میبینید به آنها خیره میشوید در حالی که اشک در چشمانتان حلقه زده است؟ آیا وقتی عروسی دعوت میشوید، همیشه دنبال بهانهای هستید تا دعوت را رد کنید و به مراسم عروسی نروید و اگر هم عروسی بروید دایم در این فکر هستید که دیگران ازدواج کردهاند و شما هیچ شانسی برای ازدواج ندارید؟ اگر جواب شما به این سوالات، مثبت است متاسفانه باید بگوییم احتمالا درگیر آنوپتافوبیا هستید و وقت آن است که به خودتان کمک کنید.
ریشه ابتلا به آنوپتافوبیا در کودکی است
این فوبیا متاسفانه بسیار شایع است و روان شناسان معتقدند معمولا در اتفاقهای تراژیک دوران کودکی یا شوکهای ناشی از یک تصادف ریشه دارد. در واقع این فوبیا با فاکتورها و عوامل زیادی مرتبط است. موضوع تاسف بار درخصوص این فوبیا این است که افراد با فکر کردن به این موضوع، زندگی خود را تباه میکنند و تصورشان این است که اگر موقعیت ازدواج پیش نیاید، زندگی برایشان هیچ جذابیتی نخواهد داشت و دایم در حال فکر کردن به ازدواج هستند و تصور میکنند تا پایان عمر حتما مجرد خواهند ماند.
4 اشتباه مبتلایان به این فوبیا
اگر به این نتیجه رسیدهاید که به این فوبیا دچار هستید، بهتر است به یک روان شناس مراجعه کنید. در ادامه به پیامدهای این فوبیا که باید آنها را کنار بگذارید و به خودتان کمک کنید، اشاره خواهد شد.
انتخاب فرد نامناسب: شما نباید به دلیل ترس از تنهایی با فردی ازدواج کنید که اصلا از او خوشتان نمیآید. در واقع اگر شما فردی را برای ازدواج انتخاب میکنید نه به خاطر اینکه وی فرد مناسبی برای زندگی شماست بلکه فقط به این دلیل که شما نمیخواهید تا پایان عمر مجرد بمانید، مشکلات زیادی در انتظارتان خواهد بود.
وسواس درباره عشق و آینده: ذهن شما مدام در حال تکرار چند عبارت است «رسیدن به یک زندگی عالی» و «خوشبختی تا پایان عمر» و تکرار این عبارات باعث میشود حتی متوجه این موضوع نباشید که زندگی کنونی شما چقدر خوب است. شما فراموش میکنید به اطرافتان دقت کنید و از لحظههایتان لذت ببرید چون دایم درباره عشق و ازدواج و آینده در حال فکرهای وسواسگونه هستید.
احساس ناکافی بودن: شما به طرز غمانگیزی فکر میکنید کافی نیستید و وقتی با دیگران حرف میزنید فکر میکنید چیز جالبی برای ارائه ندارید. در همین خصوص مدام در ذهنتان فکرهای بیمارگونه و پارانوییدی شکل میگیرد و فکر میکنید چون مجرد هستید، هیچ ارزشی ندارید.
تحلیل کردن بیش از اندازه همه چیز: اگر پیامی از یک دوست دریافت کنید یا در یک شرایط جدید کاری یا تحصیلی قرار بگیرید، به شدت درگیر آن میشوید و همه چیز را بیش از اندازه تجزیه و تحلیل میکنید چون به همه چیز شک دارید. شما به کوچکترین جزئیات توجه میکنید و از آن یک مصیبت میسازید. شاید روزها، هفته ها و ماهها درگیر یک حرف یا یک موضوع باشید که شخصی به شما گفته و خود آن فرد موضوع را فراموش کرده است.