روزهای اول اصلاح قیمت بنزین، 77 نفر از اصلاح طلبان بیانیه ای صادر کردند و در آن به بیان برخی نقطه نظرات خود پرداختند. در فضای آن روزهای کشور این بیانیه دیده نشد و عملا تاثیری هم نداشت اما پس از اینکه آرامش برقرار شد یکی از خبرگزاری ها با این ادعا که امضاهای آن جعلی است مجددا آن بیانیه را مطرح کرد و اتفاقات بعد از آن که حتما در این دو روز دیده و شنیده اید.
محتوای بیانیه 77 نفر خوب یا بد اصلا موضوع این مطلب بود که چه بسا نقدهای جدی هم شاید داشته باشیم ولی این یک بام و دو هوای برخی جناح های سیاسی و جریان های رسانه ای در این موضوع و موضوعات مشابه نه تنها عجیب است بلکه می تواند مصداق بارز اقتداگرایی و انحصار طلبی باشد.
عده ای در کشور هستند که تلاش می کنند موضوعات را به خود منحصر کنند، مثلا اگر رسانه آنها علیه فساد حرف بزند خوب است ولی اگر رئیس جمهور در یزد چهار جمله در مورد مبارزه با فساد بگوید حتما پشت پرده ای دارد! اگر نماینده آنها در مجلس با سفیر انگلیس دیدار کند نشانه عزت است ولی اگر ظریف از باب وظیفه سازمانی اش با فلان نماینده کنگره یا سنای آمریکا جلسه بگذارد بد است! اگر آنها به موضوعات اقتصادی و سیاسی اعتراض کنند حق دارند ولی اگر اصلاح طلبان و حامیان دولت در این زمینه حرف بزنند به دنبال مذاکره با آمریکا هستند.
این جماعت البته سال هاست که روالشان همین است، خود انقلابی پندارهایی که حتی از تجمعات و مناسبت های ملی هم سواستفاده می کنند و علیه رئیس جمهور، دولت، حامیان دولت و اصلاح طلبان زشت ترین توهین را می کنند ولی اگر کسی به آنها بگوید این کارتان غلط است یا نقدی به آنها وارد کند حتما در پازل دشمن بازی می کند فرقی هم نمی کند منتخب مردم باشد یا فعال سیاسی شناسنامه دار!
بیانیه 77 نفره خوب یا بد موضوع این نوشته نیست ولی اگر قرار است نقد و اعتراضی باشد این حق همه است که با اعلام هویت خودشان حرفشان را بزنند نه اینکه صدا و سیما و رسانه های اقماری یک جریان سیاسی، توهین های زشت روی چند پلاکارد سازماندهی شده علیه دولت و مجلس را منتشر کنند ولی اگر کس دیگری خواست از زاویه ای دیگر به موضوعات و مباحث بپردازد آنها را به خیانت متهم کنند. این نگاه و تفکر هم مربوط به دیروز و امروز نیست، یک مثال دم دستی اش می شود اینکه اگر مسعود ده نمکی مستند "فقر و فحشا" را بسازد ناشی از نگاه دلسوزانه اوست ولی اگر اصغر فرهادی با "جدایی نادر از سیمین" اسکار بگیرد و نام ایران را جهانی کند به دنبال سیاه نمایی بوده و باید بایکوت شود.
این عده که البته تعدادشان هم زیاد نیست ولی صدای بلندی دارند و در تجمع بزرگ تهران هم تحرکات آنها با بی تفاوتی قاطبه مردم مواجه شد، تلاش می کنند خود را منتسب به نظام نشان دهند این درحالیست که آنها شاید بخشی از نظام سیاسی کشور باشند ولی قطعا همه آن نیستند. سهم آنها به همان میزانی است که در مجلس نماینده دارند کما اینکه سهم آن 77 نفر هم به میزان نمایندگانش در نهادهای انتخابی است، در واقع آنها چیزی بیشتر از بقیه جریان های سیاسی داخل کشور ندارند و همانقدر که به خود حق می دهند در موضوعات مختلف اظهارنظر کنند دیگران هم حق دارند نظر دهند.
اتفاقا دلیل آشوب های اخیر و اغتشاشات صورت گرفته هم به این دلیل است که یک جریان سیاسی تلاش می کند بقیه جریان های سیاسی را حذف کند، نتیجه این جدال داخلی همین می شود که اعتراضات مردمی به جای اینکه از طریق احزاب و جریان های سیاسی داخلی مطرح و هدایت شود، به سمت جریان های معاند و برانداز خارج از کشور متمایل می شود و در نتیجه اعتراض مسالمت آمیز، به آشوب، اغتشاش و تخریب می کشد. اگر قرار است حرفی زده شود، همه این حق را دارند که حرف بزنند، اگر قرار است اعتراضی باشد همه حق دارند اعتراض کنند، اگر قرار است حمایت شود همه حق دارند حمایت کنند. جمهوری اسلامی متعلق به همه آنهایی است که درون نظام فعالیت می کنند. شاید این سخنان طلایی رهبر معظم انقلاب که فرمودند: "حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند پای صندوقها بیایند چرا که انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است" را باید همه قاب بگیریم و روی میز کار خود بگذاریم. وقتی رهبری در انتخابات از همه می خواهند نماینده خود را انتخاب کنند به این معناست که صدای همه باید شنیده شود. شاید اگر این سیاست و تدبیر رهبری را همه در امور کشور جاری می شد چه بسا امروز این همه اختلاف در بیان و دیدگاه نداشتیم.