به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ طی سالهای اخیر مهارت آموزی به عنوان یک الزام در طول دوران مدرسه برای دانش آموزان در نظر گرفته شده و حتی بر آن تاکید میشود تا جایی که دانش آموزان به اشتباه تصور میکنند مدرسه بنگاه کاریابی است.
متاسفانه طی سالهای اخیر شهروند پروری در مدارس از هیچ جایگاهی برخوردار نبوده که این خود میتواند مشکلات بسیاری را برای دانش آموزان در آینده ایجاد کند.
از سوی دیگر باید خاطرنشان کرد امروزه در مدارس مدعی به مهارت آموزی، نه تنها مهارت فنی به دانشآموزان یاد داده نمی شود بلکه متاسفانه مهارتهای اجتماعی هم به کلی رو به فراموشی میرود.
این در حالی است که دانشآموزان آیندهسازان کشور هستند و به این ترتیب اهمیت به شیوه آموزش و جایگاهی که مهارت باید بر زندگی افراد داشته باشد باید از جمله برنامههای اصلی مسئولان قرار بگیرد چراکه در غیراین صورت شرایط برای شکوفایی استعداد دانشآموزان نیز فراهم نخواهد شد که این مهم نیز میتواند زمینهساز بروز مشکلات دیگری برای این افراد شود، به عبارت سادهتر اگر شرایط بهگونهای فراهم شود که استعداد دانشآموزان بهطور کامل و صحیح شکوفا شود به یقین میتوان انتظار داشت که آینده جامعه نیز تحت تاثیر این اتفاقات رو به بهبودی برود.
در این خصوص با مهدی بهلولی، کارشناس آموزش و پرورش به گفت و گو نشستیم که در ادامه می خوانید.
آموزش و پرورش بی هدف، دردسر آفرین است
بهلولی در ابتدا با بیان اینکه باید تکلیفمان را نسبت به اهداف آموزش و پرورش و فرستادن کودکانمان به مدرسه روشن کنیم، گفت: اگر اهداف مشخصی در آموزش و پرورش نباشد با گذشت زمان دردسر آفرین می شود و نوسانات آموزشی گسترش می یابد.
او ادامه داد: در یک مقطع زمانی دولت تصمیم می گیرد که دانش آموزان را به سمت بازار کار هدایت کند. بنابراین مبادرت به تقویت رشته های تحصیلی موجود در مدارس فنی و حرفه ای و کار و دانش می کند در حالی که زیرساخت ها، امکانات و شرایط را در آن مدارس فراهم نکرده است. به عنوان مثال در دوران مدیریت حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش دوره دهم، تمایل ایشان را در تقویت بازار کار و مهارت آموزی، بدون توجه به زیرساخت های موجود در مدارس را مشاهده کردیم.
عملکردهای سلیقه ای باعث افول سیستم آموزشی شده است
بهلولی با تاکید بر اینکه صرف نظر از زیرساخت ها و امکانات، عملکردهای سلیقه ای در میان وزرای آموزش و پرورش باعث افول سیستم آموزشی شده است، عنوان کرد: دلیل این اتفاق را می توان در عدم روشن سازی اهداف آموزش و پرورش جست و جو کرد. متاسفانه در هیچ زمانی در مورد رویکردها و اهداف این سیستم در جامعه بحث و تبادل نظر گسترده و جدی نشده است و همین موضوع باعث شد تا ضعف ها به قوت خود باقی مانده و بلاتکلیف بمانیم.
این کارشناس آموزش با بیان اینکه دوره های ابتدایی و متوسطه اول و دوم باید همگی در قالب یک دوره عمومی برای دانش آموزان تعریف شوند، گفت: این درحالی است که متاسفانه در عمل، دانش آموزان را برای ورود به بازار کار آماده می کنیم. اینکه مدارس را جایگاهی برای دانش بدانیم یا بستری برای به ورود به بازار کار با یکدیگر متفاوت است.
او آموزش و پرورش را در 3حیطه کلی تقسیم بندی کرد و توضیح داد: پیش دبستانی، دبستان و متوسطه، 3 بخش نظام آموزش و پرورش ما هستند که هر کدام از این حوزه دارای چالش هایی است که می توان ساعتها در مورد آن بحث کرد و در خصوص هر کدام توضیحات و راه کارهای مفیدی ارائه داد و مهمترین اهداف پیش روی آن ها را ترسیم کرد.
الزام وجود پیش دبستانی و مهدکودک ها
بهلولی ادامه داد: در سطح جهانی آموزش های پیش دبستانی از چند دهه اخیر تا کنون بسیار گسترش پیدا کرده است. دلایل این پیشرفت را می توان در برخی مسائل جدید از جمله ورود بیشتر خانم ها به بازار کار جست و جو کرد. بنابراین به تناسب تعدد شغل در بازار کار، مهدکودک ها و پیش دبستانی ها رشد کردند و در جامعه دیده شدند.
این کارشناس آموزش و پرورش الزام عدالت آموزشی را از دیگر دلایل پیدایش مهدها و پیش دبستانی ها عنوان کرد و گفت: در دیدگاه عدالت آموزشی به ویژه برای مناطق فقیر و حاشیه ای نیاز است تا آموزش هایی به کودکان در جهت توانمندی آن ها برای حضور در مقاطع بالاتر داده شود تا علاوه بر تقویت یادگیری با زبان رسمی کشور (در مناطقی که کودکان به زبان مادری خود صحبت می کنند) آشنا شوند. به این ترتیب باید گفت به دلایل متفاوت در سطح جهان، آموزش های پیش دبستانی با اهداف یکسان و مشخص جای خود را پیدا کردند.
دبستان، قدیمیترین دوره آموزش و پرورش
او به آموزش های دبستان و قدمت این مقطع آموزشی اشاره کرد و افزود: دبستان یکی از قدیمی ترین دوره های آموزش و پرورش است. چراکه از گذشته تا کنون عموم افراد جامعه برای یادگیری سواد حداقلی و ابتدایی برای ورود به مقطع دبستان رغبت داشتند؛ حتی در دورترین مناطق نیز تصور افراد بر این است که برای حضور در جامعه ای هرچند کوچک، داشتن سواد پایه برای شمارش اعداد و خواندن مطالب لازم است. بنابراین در این مقطع تحصیلی نیز یک توافق از پیش تعیین شده در ابعاد جامعه وجود دارد.
مقطع متوسطه دریچه ای برای ورود به آموزش عالی
این مشاور تحصیلی مقطع متوسطه را متفاوت از سایر حوزه ها دانست و عنوان کرد: مقطع متوسطه دریچه ای برای ورود به آموزش عالی محسوب می شود و به همین دلیل نیاز داریم تا در این دوره تخصصی عمل کنیم.
بهلولی با ابراز تاسف از این موضوع که مقطع متوسطه وسط مانده و بلاتکلیف است، گفت: این مقطع تا حدودی با رشد اقتصادی کشورها در ارتباط بوده و به همین خاطر نگاه هر کشوری به آن، وابسته به توسعه ای که دارد، متفاوت است. به عنوان مثال کشورهای در حال توسعه مایل هستند که دانش آموزان را در این مقطع به بازار کار بفرستند .
این کارشناس ادامه داد: این موضوع در کشور ما در طول 50 سال گذشته تا کنون در حیطه کشورهای در حال توسعه جای می گیرد و همانطور که گفته شد عموما تمایل داریم تا بچه ها را به نحوی پرورش دهیم تا وارد بازار کار شوند. در کشورهای غربی و توسعه یافته اما این موضوع متفاوت است، آن ها این مرحله را پشت سر گذاشته و اکنون به این مقطع بیشتر به عنوان یک آموزش عمومی نگاه می کنند و برعکس سایرین، به آماده سازی دانش آموزان برای ورود به بازار کار چندان تمایلی ندارند.
بهلولی با تاکید بر اینکه هنگامی که کشوری در حیطه اقتصاد، فرهنگ ، سیاست، جامعه پذیری و سواد در جایگاه بالا و متعالی قرار می گیرد، به شهروندانی نیاز دارد که برای آن جامعه مناسب باشند، عنوان کرد: آموزش ابتدایی در این کشورها کافی نیست و وجه عمومی و شهروندی اشخاص در اولویت و اهمیت بالاتری قرار دارد.
عقب ماندگی کشورها در راستای تبدیل مدارس به بنگاه کار
او خاطرنشان کرد: بنابراین اگر در جامعهای ببینیم که به دوره متوسطه برای حرکت به سمت بازار کار بها داده میشود، قطعا این موضوع نشان از عقب ماندگی آن کشور و جامعه دارد. زیرا هرچه سریعتر می خواهد کودک را از آموزش ابتدایی بگذراند و او را آماده ورود به بازار کار کند و آینده آن کسی که می خواهد از مدرسه وارد بازار کار شود به احتمال زیاد چیزی جز یک کارگر دون پایه نخواهد بود.
بهلولی با بیان اینکه امروز در جهان به دوره متوسطه مانند دوره دبستان و پیش دبستانی به عنوان دورهای برای پرورش شهروند شایسته برای زندگی نوین نگاه می کند، گفت: پرورش شهروند شایسته به معنی آن کسی است که می تواند با عقلانیت انتقادی عمل کند و در زندگی با مبانی اخلاق عام انسانی پیش رود و متناسب با جامعه ای دموکراتیک و نوین رفتار کند. بنابراین هرچه کشورها در حیطه اقتصاد، جامعه پذیری و سیاست، پیشرفت کنند به دوره آموزش و پرورش با جنبه عمومی تری نگاه می کنند.
هدف آموزش کارآموزی نیست
او ادامه داد: لازم به توضیح است موارد گفته شده به این معنا نیست که با توجه به شرایط کنونی ایران هنرستان یا دبیرستان های کاردانش را حذف کنیم اما این نکته را هم نباید فراموش کرد که هدف آموزش، کارآموزی نیست بنابراین در هدایت تحصیلی نباید اجباری در کار باشد چه استقبال گسترده ای از رشته های هنری و فنی از سوی دانش آموزان بشود یا نشود.
بهلولی با تاکید بر اینکه دانش آموزان در تمامی رشته ها باید در جهت شهروند پروری شایسته تربیت شوند، افزود: حتی اگر هدفمان پرورش کارگر یا تکنسین فنی است یادمان نرود که هدف اول، کارگری است که خود را شهروند می داند.
در شهروند پروری، آموزش و پرورشی فقیر داریم
این کارشناس با اشاره به اینکه در حال حاضر با آموزش و پرورشی فقیر به لحاظ شهروند پروری مواجه هستیم، گفت: درحال حاضر کلا حدود چهارده میلیون دانش آموز در کشور داریم که از این میزان 8 میلیون و دویست هزار نفر در ابتدایی، 3 میلیون و سیصد نفر در متوسطه اول و دو میلیون پانصد نفر در متوسطه دوم مشغول به تحصیل هستند. اگر حرکتی از ابتدایی به متوسطه داشته باشیم متوجه خواهیم شد که از تعداد دانش آموزان در مقاطع بالاتر به تدریج کاسته می شود. حال سوال اینجاست که سایرین کجا هستند؟ پاسخ این است که متاسفانه این میزان عمدتا از آموزش فرار کرده و خواسته یا ناخواسته از سیستم آموزشی کنار گذاشته شده اند و گاها به کودکان کار یا افراد کم سواد جامعه افزوده شده اند.
او در ادامه عنوان کرد: بسیاری از این موارد نشان دهنده این است که ما به آموزش و پرورش به عنوان یک دوره عمومی نگاه نمی کنیم یا به اندازه کافی به آن بودجه و امکانات نمی دهیم تا بتوانیم در یک دوره 12 ساله بچههایمان را حفظ کنیم و در نهایت شهروندی شایسته تحویل جامعه دهیم. پس اولین نشانه کم شدن تعداد دانش آموزان نشان از عدم وجود شرایط لازم برای نگهداری بچهها در سیستم آموزشی است و این مساله که دانش آموزان باید برای برای بازار کار آماده شوند به این موضوع دامن میزند.
سرعت آموزش و پرورش به سرعت جهانی نمی رسد
بهلولی اضافه کرد: در کتاب آموزش و توسعه آمده است: «در اکثر کشورهای در حال توسعه، آموزش متوسطه همچون دروازهای برای ورود به دنیای کار تلقی گردید. در حالی که توانایی دولتها برای انطباق بین بازار کار و اموزش متوسطه روز به روز محدود تر شد. امروزه نیاز اولیه دستگاه بروکراسی یعنی دیوان سالاری نیروی آموزش متوسطه اشباع شده است در عین حال یافته های پژوهشی سازمان های بین الممللی مانند بانک جهانی نشان می دهد که بهتر است آموزش مهارت های تخصصی به کارفرمایان واگذار شود و آموزش متوسطه قادرنیست که توانمندی مورد نیازبنگاه های اقتصادی و سازمان های اداری را در افراد ایجاد کند".
این کارشناس با بیان اینکه امروز با حضور اینترنت ، تغییرات در حوزه بازار کار بسیار سریع اتفاق می افتد، عنوان کرد: آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد فرهنگی این پتانسیل را ندارد که خود را با شتاب بازار کار تغییر دهد. بنابراین هنگامی که مدرسه می خواهد دانش آموز را برای بازار کار آماده کند عملا موفق نیست و این موفق نبودنش را به وضوح می بینیم.
او افزود: این موفق نبودن به عدم حرکت مساوی جهان ارتباطات و بازار کار این جهان با سیستم آموزش و پرورش باز می گردد. با این اوصاف پافشاری، ایستادگی و تفکر در مورد برنامه ششم توسعه که در آن صحبت از تقویت حوزه مهارت آموزی بیش از 50 درصد دانش آموازان شده است تا چه میزان قابل اجراست؟ در این راستا باید دید در چه مرحلهای از توسعه در کشور هستیم؛ به عنوان مثال در کشوری که در دوره کشاورزی بسر می برد و پایه توسعه بر همان مبناست، برایش همان آموزش ابتدایی کفایت می کند.
باید از دریچه مهارت آموزی یک شهروند شایسته را پرورش داد
بهلولی با تاکید بر اینکه جامعه پیچیده و پیشرفته به آموزش و پرورشی پیچیده نیاز دارد، عنوان کرد: باید در این موضوع همان طور که گفته شد مقاومت کرده و دولت را موظف کنیم تا برای بچه ها آموزشی را فراهم آورد تا همه از یک آموزش کیفی رایگان تا پایان دوره متوسطه برخوردار باشند. البته اگر تصمیم داریم تا بنا به ضرورت های اقتصادی و اجتماعی بحث مهارت آموزی را در مدارس تقویت کنیم نباید این نکته را فراموش کنیم که این موضوع هدف نیست و مهارت آموزی خود نیازمند شهروند پروری است؛ در واقع باید از دریچه مهارت آموزی یک شهروند شایسته را پرورش داد.
رابطه مستقیم آموزش متوسطه و سطح توسعه کشورها
این کارشناس با اشاره به اینکه اهمیتی که یک جامعه به آموزش متوسطه می دهد و اهدافی که برایش تعریف می کند بستگی به سطح توسعه آن کشور دارد، گفت: آموزش ابتدایی در تمام جوامع از گذشته تا کنون اهمیت خود را داشته و دارد. حتی در کشورهای ماقبل توسعه مانند برخی از کشورهای آفریقایی کنونی بیش از هرچیزی آموزش ابتدایی برایشان در اولویت بوده و مهم است بنابراین آموزش متوسطه به نوعی اهمیت لازم را ندارد و به آن توجه نمی شود چراکه جامعه بیش از هرچیزی با نیازهای اولیه درگیر است .
او ادامه داد: کشورهای درحال توسعه، آموزش متوسطه را به نوعی با کار تعریف می کنند و سعی دارند به هر نحوی که شده دانش آموزان را وارد بازار کار کنند. در کشورهای پیشرفته نیز همانطور که گفته شد به دوره متوسطه به عنوان دوره ای عمومی نگاه می کنند و بیش از هرچیزی پرورش شهروندی شایسته برایشان مطرح و در اولویت است. بنابراین اهمیت و اهدافی که یک جامعه برای آموزش کشور در نظر می گیرد با سطح توسعه آن در ارتباط است .هر چه جامعه، مدنی و زندگی پیچیده تر می شود آموزش و پرورش هم پیچیده تر می شود و به عنوان دوره ای عمومی برای آماده ساختن بچه ها به جامعه، از اهمیت بیشتر برخوردار می گردد.
کمونیسم و اعتقاد به تحصیل در حین کار
بهلولی در زمینه اهداف آموزش و پرورش کشورهای کمونیستی گفت: تاکیدی که آموزش و پرورش روی پیوند بین آموزش متوسطه، ابتدایی و کار دارد، تا اندازه ای از کشورهای کمونیستی چون شوروی، کوبا و کشورهایی که قبل از فروپاشی شوروی به عنوان بلوک کمونیستی معروف بودند متاثر است. نگاه و نگرش کمونیستی به آموزش و پرورش، به تشدید رابطه میان آموزش و پرورش و کار می انجامد. این گروهها به این دلیل که سعی می کنند چهارچوب های کلی و ایدئولوژی چپ را نگه دارند بر تحصیل دانش آموزان در حین کار تاکید می کنند.
او در پایان با بیان اینکه این موضوع از دو جهت مورد بررسی است؛ یک سطح توسعه کشور و دیگری توجه به طبقه کار و کارگری، گفت: اغلب کشورهای عقب مانده این دیدگاه را دارند که میان آموزش دوره متوسطه و کار باید پیوند وجود داشته باشد و این مساله در کمونیسم، تقویت و تشویق شد و می شود.