پنالتی شما را داور ندید؟! فدای سرتان، نخواست. دید و نگرفت؟! باز فدای سرتان. بزار اصلا فکر کنند که چی، این تیم به مرحله بعد صعود کند، که چی قهرمان جام حذفی شود و بدون استادیوم بماند. که چی بشود قشقایی شیراز.
کیف کردیم و دست زدیم برای تیمی غیر از صنعت نفت. کیف کردیم و دست زدیم برای شهری که دارا است و چیزی ندارد. برای شهری که چشم امیدش بعد از خدا و هوادارانش به تیفوسی های برزیلی بود و تختی پیر.
"بندر معشور" امروز نمایندهی فوتبال خوزستان بود برای سر بلندی و افتخار و عزت. سرهای بالا و گامهای استوار 11 شیر بچه ی خوزستان در مقابل تیم میلیاردی پایتخت نه تنها از ارزشهای آنها کم نکرد، بلکه به اعتبار تیمشان افزود.
امشب بچه های ناحیه صنعتی، ماهشهر کهنه، کوره ها، جراحی، ممکو و خیلی جاهای دیگه مغرور هستند به تیم فوتبال شهرشان که اگر می گذاشتند شاید شگفتی ساز جام حذفی می شدند. شاید فاصله ی بین رستگاری و حذف چشمان تیزبینی بود که اینبار تیز ندید بر روی سرنگونی مهاجم شهرداری در برخورد با گلر پرسپولیس.
بندر معشور زنده است، به عشق و وطن پرستی. به شور و ایمان. به فوتبال و مردمانش.
پرسپولیس پر زد و پرید، اما شهرداری بندر معشور روزی اوج خواهد گرفت، حتی با بال های شکسته.