مسأله ی کودکان کار؛

کودکانه های مغموم در چنگال سرد خیابان

|
۱۳۹۸/۱۰/۰۸
|
۱۱:۳۹:۰۰
| کد خبر: ۹۴۲۶۷۸
کودکانه های مغموم در چنگال سرد خیابان
از تیررس چشم هایم که عبور کرد و گذشت، به کودکانی می اندیشم که تک تک در خیابان سرد و باران خورده دیده می شوند؛ با شال و کلاه های کهنه و کت های زهوار دررفته ای که حجم فقر را به نمایش می گذارند .... و از خودم می پرسم: " آیا عشق و نگرانی مادرانه ای بدرقه ی راهشان بوده است؟"

به گزارش خبرگزاری برنا استان البرز؛ کودکم را آرام آرام از خواب بیدار می کنم تا برای رفتن به مدرسه، آماده اش کنم ....

لباس فرم مدرسه اش را مرتب می کنم ... تغذیه اش را با وسواسی مادرانه در کیفش می گذارم ... موهایش را با عشق شانه می زنم و در پوشیدن لباس هایش به او کمک می کنم ...

کفش هایش را به پا می کند، کیفش را روی شانه های نازک و کودکانه اش می آویزد، گونه ام را می بوسد ... و می رود ....

از دور نگاهش می کنم و با زمزمه ی دعایی زیر لب، او را به دستان قدرتمند و مهربان خداوند می سپارم...

از تیررس چشم هایم که عبور کرد و گذشت، به کودکانی می اندیشم که تک تک در خیابان های سرد و باران خورده دیده می شوند؛ با شال و کلاه های کهنه و کت های زهوار دررفته ای که حجم فقر را به نمایش می گذارند .... و از خودم می پرسم: " آیا عشق و نگرانی مادرانه ای بدرقه ی راهشان بوده است؟"

"کودکان کار و خیابان"، به عنوان یکی از پدیده های دنیای مدرن، مسأله ای است که در ایران نیز همانند جوامع دیگر سال های سال مورد توجه، بحث و بررسی عمومی و خصوصی قرار گرفته است و هنوز پس از سال ها نه تنها فعالیت چشمگیری در این خصوص به اجرا در نیامده، بلکه گاه و بیگاه نیز با اخبار دردناکی مواجه می شویم که روح و جسم ما را آشفته می سازد.

کودکانی که از دنیای کودکانه خود دست کشیده اند و به دنیایی بی رحم و ناامن قدم نهاده اند که روح کوچک و جسم نحیفشان، تاب تحمل خشونت ها و بی رحمی های آن را ندارد.

کودکان کار و خیابان، در حاشیه ی همین خیابان ها به درک تبعیض ها می رسند و بی توجهی ها و حقارت ها را تجربه می کنند.... و گاه در ایام بزرگسالی با تمام کینه هایی که از جامعه ی خویش در دل نهان کرده اند، ناگهان عقده گشایی می کنند و زندگی خود را نابود می سازند.

بر اساس گزارش سازمان بهزیستی، در ایران طی 35 سال گذشته، نزدیک به 30 طرح مختلف برای ساماندهی کودکان کار و خیابان به اجرا درامده که تقریبا تمام آنها با شکست مواجه شده است؛ زیرا تمامی این طرح ها، نه تنها کامل، جامع و همه جانبه برای حل این معضل نبوده، بلکه گاهی به زیرزمینی شدن بسیاری از فعالیت ها در خصوص این گونه کودکان انجامیده است.

کودکان کار، بازتاب سیاست های نادرستی است که در اثر عدم تخصص و ساده انگاشتن آن به وجود آمده است. این کودکان در واقع مانند بمب هایی هستند که هر لحظه غفلت از آنها، مسأله را در آینده ای نه چندان دور به یک بحران جدی بدل می کند.

بر همین اساس و با توجه به اهمیت نقش پیشگیری در تمامی مباحث و به خصوص مبحث آسیب های اجتماعی، به نظر می رسد که پیش از آن که برای کودکان کار و خیابان قدمی برداشته شود، باید از رخداد این معضل اجتماعی پیشگیری به عمل آید؛ به این معنی که خانواده های بی بضاعتی که در زیر خط فقر هستند، مورد شناسایی قرار گرفته و برای دریافت کمک های مالی، به نهادها و سازمان های مربوط معرفی شوند.

در خصوص خانواده هایی که با معضلاتی چون طلاق و اعتیاد دست و پنجه نرم می کنند نیز اقداماتی چون فراهم کردن شرایط ترک اعتیاد، ایجاد اشتغال و آموزش سبک زندگی صورت گیرد.

در نهایت باید گفت که مبارزه با معضل کودکان کار و خیابان، نیازمند اهتمام و توجه جدی دولت هاست؛ چرا که دولت ها مسئولیت اجرای سیاست های ثبات اقتصادی و اجرای اسناد توسعه ای را بر عهده دارند و این مهم، چز با حمایت های همه جانبه ی مسئولان دولتی و مشارکت سازمان های مردم نهاد، انجام پذیر نخواهد بود.

...

نظر شما