دوباره پنجم دی دیگری فرا رسید؛ روزی که در سحرگاهش شهر تاریخی و یادگار نیاکان سخت کوش مان و نماد استواری آن ارگ زیبایش با جنبش زمین فرو ریخت و همراه خود هزاران نفر از عزیزمان را به خواب ابدی فرو برد.
اینجانب بواسطه مسئولیتی که در آن زمان داشتم شاهد تلخیها و رنجهای فراوان این حادثه هولناک بودم چه داغ هایی بردلمان نشست وقلبهایمان را فشرد.
اما همبستگی جهانی و ایثار هموطنان و تلاش مسئولین در کوران حادثه وصبوری مردم تا کنون مرهمی بود براین زخم ماندگار و این غم جانسوز.
کالبد فیزیکی بم طی سالهای گذشته به یاری همگان قد برافراشت هرچند کمبودهایی وجود دارد اما روح شهر و باطن این مردم هنوز هم رنجور است .
این رنجش خاطر و غم بزرگ آنچنان عمیق بود که عده ای از همشهریان عزیزمان دیگر طاقت حضور در شهر را نداشته و از شهری که قبلشان برایش میتپید، مهاجرت کردند.
دیدهام افرادی را که کنج عزلت گزیدند و دیده را برشهر بستند. اما بم زنده است و زنده می ماند تازمانی که قلبهای مهربان در دل ابناء بشر می تپد.
سالگرد این حادثه غمبار را تسلیت عرض می نمایم و عزت و سربلندی همشهریان و شهرم پر افتخارم را از درگاه ایزد منان خواهانم.
به عنوان یک بمی از همه افراد نامدار و گمنامی که ما بمی ها و شهرمان را یاری کردند تشکر می نمایم و برای آنها شادکامی و سلامتی را آرزومندم.