به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ هر چند عامل بسیاری از خودکشیها به مشکلات و مصائب زندگی ربط داده میشود اما به گفته کارشناسان، این عوامل هرگز نمیتواند دلیلی برای این اقدام مذموم و نکوهیده از دیدگاه ادیان منجر شود.
نا امیدی و عدم اطمینان به افقهای روشن در آینده، مهم ترین عامل خودکشی
امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و استاد پیشکسوت دانشگاه، در این باره میگوید: در طول سه دهه اخیر 33 شهر را در استانهای مختلف، که بیشترین میزان خودکشی داشتهاند، مورد مطالعه قرار دادهایم. بررسیها نشان میدهد بیشترین میزان خودکشیها در میان جوانترها اتفاق افتاده و هرچه به میانسالی نزدیک میشود، آمار خودکشی نیز کاهش مییابد.
قراییمقدم با بیان این موضوع که عوامل دخیل در خودکشی این گروه سنی، دلایل مختلف نظیر دلایل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد، اظهار کرد:. مهمترین عامل ناامیدی و عدم اطمینان به افقهای روشن در آینده بود.
این جامعهشناس ادامه داد: مهمترین سوالی هم که افراد در خودکشیهای ناموفق مطرح کردهاند، «برای چه زنده باشم؟» بوده است. این سوال نشات گرفته از شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. وقتی فرد برای رسیدن به آمال، آرزوها و اهداف جوابی نمیگیرد و آینده را غیرقابل پیشبینی تصور میکند، به این سوال نمیتواند پاسخ بدهد. برای همین میگوید برای چه زنده باشم؟ و دست به خودکشی میزند. براساس تئوری کلاسیک خودکشی که «امیل دورکیم»، جامعهشناس شهیر، مطرح کرده، وقتی وابستگی فرد به جامعه و اطرافیان قطع شود و انسجام اجتماعی از بین برود، فرد به سمت خودکشی تمایل پیدا میکند.
این جامعهشناس در پاسخ به این سوال که آیا افزایش مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی طی سالهای گذشته در افزایش میزان خودکشی در میان جوانها موثر بوده است یا خیر؟ اظهار کرد: بله نکته درستی است. از طرفی جامعه دچار فرو ریختگی فرهنگی شده است. یعنی ارزشها و هنجارهای فرهنگی، اعتقادی و باوری کاهش یافته و جامعه دچار سردرگمی شده و به همین دلیل خودکشی افزایش یافته است. از طرفی مشکلات اقتصادی چون بیکاری، تورم و رکود، بن بستها درحوزه سیاسی چون فساد در ابعاد مختلف، عدم توفیق در حکمرانی و نبود آزادی بیان، افزایش طلاق و اعتیاد در حوزه اجتماعی روز به روز روند افزایشی داشته و برخی هم از مرز بحران هم عبور کردهاند. همین عوامل بر افزایش ناامیدی در جامعه بسیار موثر واقع شده است.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به این موضوع که فرد اهدافی برای آینده دارد، اما وسیله ارتباطی به آن وجود ندارد؟ خاطرنشان کرد: در این صورت دسترسی فرد به هدف میسر نمیشود. از سوی دیگر مدام از تریبونهای مختلف خبرهای تیره و تار و ناامیدکننده مخابره میشود. این عوامل باعث شده تا روند خودکشی در سالهای گذشته روند افزایشی داشته باشد. در چند سال گذشته خودکشی جبرگرایانه که در اثر فشارهای درون جامعه اتفاق میافتد، در کشور به تدریج روند افزایش داشته است.
73 درصد از افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، در حاشیه شهرها زندگی میکنند
مریم رسولیان، رئیس همایش سالانه انجمن علمی روانپزشکان ایران، در همایش سالانه انجمن علمی روانپزشکان که مهرماه سال جاری برگزار شد، در این خصوص گفت: در سالهای اخیر سازمان بهداشت جهانی اقدامات بسیاری را در راستای پیشگیری از افسردگی انجام داده است افسردگی موضوع مهمی محسوب میشود و حتی برخی از بیماران به فکر خودکشی میافتند، پس توجه به اقدامات پیشگیرانه امری موثر در این زمینه است.
او با اشاره به اینکه خودکشی معضلی اجتماعی است اما این موضوع در برخی مواقع گرفتار سیاستزدگی میشود، اضافه کرد: برخی سطوح اجتماعی و فردی سبب میشود افکار خودکشی در فرد تقویت شود اما متأسفانه این موضوع گرفتار مباحث سیاسی شده است.
رئیس همایش سالانه انجمن علمی روانپزشکان ایران با تأکید بر اینکه 73 درصد از افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، در حاشیه شهرها زندگی میکنند، اضافه کرد: این موضوع نشان میدهد مسائل اقتصادی و فقر در خودکشی افراد موثر بوده است، اما از آنجا که این اتفاق در مناطق مرفهنشین نیز رخ میدهد، نشان میدهد که خودکشی عوامل دیگری نیز دارد.
رسولیان تصریح کرد: بر اساس آمارهای جهانی 10 نفر خودکشی در هر 100 هزار نفر دیده میشود اما این موضوع در کشور ما کمتر بوده و 6 نفر در هر 100 هزار نفر است.
او با اشاره به اینکه در استانهای غربی مانند کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و لرستان آمار خودکشی بالاتر از سایر نقاط است، افزود: آمارهای خودکشی در کشور ما نشان میدهد که از آمار جهانی کمتر هستیم و باید تلاش کنیم این آمار را همچنان کاهش دهیم.
رئیس همایش سالانه انجمن علمی روانپزشکان ایران خاطرنشان کرد: انسان موجودی روانی اجتماعی است و وقتی فردی افسرده میشود، عوامل مختلفی باعث این امر میشود؛ وقتی در مورد افسردگی صحبت میکنیم، باید مجموعهای از شرایط در یک نفر باشد تا بتوانیم به او بگوییم که دچار افسردگی شده است و تا زمانیکه پیشزمینه آن در فرد دیده نشود، نمیتوانیم عنوان افسردگی را بیان کنیم.
رسولیان در پایان نیز گفت: مشکلات خانوادگی 30 تا 80 درصد علل افسردگی محسوب میشود. استرس نقش مهمی در بیماریهای روانتنی دارد و روانتنی زمانی رخ میدهد که فرد افسردگی را جدی نگرفته باشد.
با کاهش سن خودکشی در کشور مواجه هستیم
رایحه مظفریان، جامعهشناس، آسیبشناس و فعال حقوق کودکان، در این راستا به خبرنگار خبرگزاری برنا میگوید: طی چند وقت اخیر خبرهایی مبنی بر خودکشی دختران و پسران دانشآموز دبیرستانی در رسانههای کشور مطرح شده است، خبرهایی که حکایت از کاهش سن خودکشی و رواج آن در میان دانشآموزان و نوجوانان دارد که بسیار جای نگرانی است. باید پذیرفت این موضوع به صدا در آمدن زنگ هشداری است برای مسئولان کشوری و همچنین متولیانی که در امر سلامت جامعه فعالیت دارند.
او ادامه داد: افرادی که اقدام به این عمل میکنند، انگیزه از پیش تعیین شده برای انجام خودکشی دارند و در واقع اعلام میکنند دیگر توانایی به وجود آوردن انگیزه و امید را در زندگی خود ندارند، مسئلهای که بازهم باید گفت بسیار جای نگرانی دارد و به شدیدترین شیوه یک نسل را و آینده آن را مورد تهدید قرار داده است.
مظفریان در ادامه با بیان این موضوع که تا آمار فاجعه و یا آسیبی در جامعه رو به افزایش نباشد، توجهی به آن نمیشود، اظهار کرد: اگر نشانههای اولیه بروز آسیب و پدیدهها را مورد بحث و بررسی قرار دهند و به آمارهایی که در سطح پائین قرار دارد توجهی ویژه شود، به راحتی میتوان از افزایش آن و رواج هر چه بیشتر پیشگیری کرد. پدیده خودکشی و کاهش سن نیز از جمله همین موارد است که باید به صورت بسیار جدی به آن پرداخته شود، چون در حال حاضر آمارها در سطوح پائین قرار دارد اما اگر آسیبشناسیهای لازم صورت نگیرد قطعا در آینده به شدت افزایش خواهد یافت.
این جامعهشناس در پاسخ به این سوال که آیا تا به حال در خصوص علت کاهش سن خودکشی و گرایش جوانان به این سمت پژوهش و یا تحقیقی صورت گرفته یا خیر؟ گفت: متاسفانه مطالعهای در این رابطه انجام نشده تا علل اصلی و عوامل خودکشی نوجوانان و دانشآموزان مورد بحث و بررسی قرار گیرد، در واقع حتی نمیتوان دلایل فرضی مانند فقر، بیکاری، عدم امید به آینده و روابط احساسی که در میان نوجوانان اعم از دختران و یا پسران باب است را در این خصوص مطرح کرد.
این آسیبشناس در ادامه با اشاره به این موضوع که حضور روانشناسان در مدارس میتواند باعث جلوگیری از رواج هر چه بیشتر پدیده خودکشی در میان دانشآموزان شود، تصریح کرد: حضور روانشناس در مدارس و مراکز آموزشی فقط بخشی از موضوع است، بخش اصلی تعامل و ارتباطی است که باید میان دانشآموز و روانشناس به وجود آید، یعنی دانشآموز اعتماد کند و بتواند بدون هیچ گاردی مطالبی را که نمیتواند به هیچ کسی بگوید در اختیار روانشناس قرار دهد. متاسفانه اما این موضوع هیچگاه رخ نداده است و دانش آموز نتوانسته که به روانشناس حاضر در محیط مدرسه اعتماد کند و اگر اعتمادی هم کرده باشد صدمه دیده است، مصداق بارز این موضوع نیز درد و دل دانش آموز با روانشناس مستقر در یکی از مدارس تهران است که ماحصل اعتماد به وی بوده اما روانشناس پس از اتمام ساعت فعالیت مدرسه با منتقل کردن تمامی محتوای گفتگو به مسئولان مدرسه باعث اخراج این دانش آموز شده بود.