سید مهدی حسینی
به گزارش خبرگزاری برنا از قم، همانطور که از اسمش پیداست چهارمردان یکی از محلات قدیمی قم است و به تعبیر استاندار اگر قم مادر انقلاب است باید چهارمردان را قلب این مادر بدانیم.
چهارمردان یکی از محلاتی که در اوایل انقلاب خون های زیادی را به خود دیده و جوانان بسیاری همچون گل در این محله پرپر شدند.
چهارمردان مسجدی در ابتدای خود دارد که بزرگان بسیاری از جمله حضرت امام خمینی(ره) در آنجا رفت و آمد داشته اند و امام خمینی نیز در آغازین روزهای انقلاب اسلامی در این مسجد رای خود را به صندوق انداختند.
استاندار قم به همراه معاونان و شهردار و مدیران استان در ابتدای بازدید خود به گلزار شهدا رفتند و با نثار گل و فاتحه یاد شهدای جنگ تحمیلی را گرامی داشتند. در ابتدای ورود به گلزار پدران شهدا به استقبال مسئولان آمدند و استاندار با بوسیدن پیشانیشان از آنها قدرانی می کرد.
گل سرسبد شهدای قم شهید زین الدین است شهیدی که پرورش یافته همین محله است و اولین گل بر سر مزار این شهید والا مقام قرار گرفت.
شهید اسماعیل صادقی، شهید خادمی، شهید کریمی، شهید دل آذر و.... شهدایی بودند که با آنها تجدید بیعت شد. خیلی وقت بود به گلزار نرفته بودم و از این موضوع متاثر شدم. فکر کردم که چرا فاصله گرفته ایم چرا از وقت خود در طول هفته فقط نیم ساعت را در این محل پاک قدم نمی گذاریم مگر این شهدا برای ما از جان خود نگذشتند؟!
*حضور در محله قدیمی شاه حمزه
بعد از آن استاندار به همراه مسئولان به امامزاده حمزه(ع) یا به قول خودمان محله شاه حمزه رفت و آستان مقدس امامزاده حمزه و امامزاده احمد(ع) را زیارت کرد.
همانطور که محله قدیمی بود مردمان محل نیز قدیمی بودند و همان صفا و صمیت را داشتند و با اسپند به استقبال مسئولان آمدند. تا جایی که پیرمردی با همان صفای خاص خود گفت: برای سلامتی آیت الله موسی پور صلوات.
فضای امامزاده بسیار معنوی بود اما ظاهر آن نیاز به بازسازی و مرمت داشت، باید کف سازی صورت می گرفت، وقتی وارد محله شدم پیرزنی بلند بلند می گفت خدا خیرتان دهد اینجا را آباد کنید.
بعد از آن استاندار در کوچه های محله شاه حمزه حرکت کرد و به کوچه ای رسید که برای ورود به آن باید تا کمر خم می شدی و جالب اینکه در آن کوچه چند خانه قدیمی بود که مردم زندگی می کردند. رفع این بافت فرسوده قم جزو مصوبات بازدید استاندار بود که باید برطرف شود.
*گوشت کیلویی چند؟
در همین حین استاندار وارد یک قصابی حاج غلامرضا شد و از قیمت گوشت پرسید، معلوم بود که جدیدا گوشت خریده، چون قیمت ها را می دانست از راسته و گوشت آبگوشتی گرفته تا سردست و دل و جگر.
در ادامه مسیر پیرمردی با دستان پینه بسته جلوی حجت الاسلام و المسلمین موسی پور استاندار قم را گرفت و از مشکلاتش گفت، وقتی به چشمانش نگاه می کردی انگار با هر کلامی که می گفت احساس راحتی می کرد. نیاز مالی نداشت فقط دنبال یک گوش بود تا حرف هایش را بزند و موسی پور هم گوش کرد و او را بوسید. حرکتش برایم جالب بود.
باز با موسی پور و دیگر مدیران استان در کوچه های تنگ و باریک محله شاه حمزه هم مسیر می شویم که پیرزنی صدا می زند آقای استاندار آقای استاندار با یک نامه خودش را به او می رساند و نامه را می دهد و چیزی نیز به حجت الاسلام و المسلمین موسی پور گفت که البته پیش خودم گفتم شاید خجالت بکشد و به همین خاطر جلو نرفتم تا بشنوم.
در ادامه مسیر استاندار وارد یک مغازه لحاف دوزی شد، پیرمرد کربلایی شوق زده بوده و از کسب و کارش گفت و گفت که راضی است و خدا رو شکر، به سر و ظاهرش که نگاه می کردی احساس می شد که مشکل داشته باشد و پیش خودم گفتم حتما الان می گوید که فروش ندارم و به من کمک مالی کنید اما حیا کرد و چیزی نگفت، فقط شکر خدا رو می کرد، برایم جالب بود که اگر ما ماهی خدا تومان هم حقوق بگیریم باز می گوییم نداریم نداریم اما این پیرمرد با آن صفای قلب و چهره خنده رو چگونه خدا را شکر می کرد.
*شور و شوق و هیجان دانش آموزان در دیدار با استاندار
در ادامه سوار بر ماشین شدیم تا در محله دوری بزنیم و قرار شد به محل احداث سالن ورزشی دبیرستان جدا برویم، از کنار خیابان تا محل پروژه 150 متر فاصله بود که البته تمام این مسیر خاکی بود و موسی پور پیاده رفت و تمام وجود ما خاکی شد.
وقتی به کنار مدرسه رسیدیم زنگ تفریح دانش آموزان بود و آنها با دیدن استاندار از درون حیاط مدرسه به شدت به وی ابراز احساسات کردند و شعار استاندار دوست داریم سر دادند. استاندار به نزدیک آنها رفت و از پشت دیوارهای موقت مدرسه با آنها حال و احوال کرد اما این دانش آموزان را راضی نمی کرد و موسی پور نیز به میان دانش آموزان رفت.
زمانی که استاندار و مدیران استان وارد مدرسه شدند حجت الاسلام و المسلمین موسی پور در حلقه دانش آموزان قرار گرفت و یکی از دانش آموزان می خواست وی را بر روی شانه خود سوار کند تا همه دانش آموزان او را ببینند که البته با مخالفت روبرو شد.
به هر ترتیب و فشاری بود استاندار به روی پله های درب ورودی سالن رسید مدیر مردسه که از شوق و هیجان و شعارهای بچه ها تازه فهمید که حجت الاسلام و المسلمین موسی پور آمده است. خودش را سریعا به حیاط رساند و دانش آموزان با دیدن مدیر مدرسه کمی آرام شدند اما از شور و هیجان آنها نمی شد کم کرد.
استاندار زمانی که می خواست برای جوانان سخنرانی کند همه آنها به یاد طنز خنده بازار شعار مدیر مدیره سر دادند که با چشم های غضب آلود ناظم مدرسه مواجه شدند و ساکت شدند.
استاندار که به طور اتفاقی و سرزده به این مدرسه رفته بود از راه اندازی سالن ورزشی در کنار این دبیرستان خبر داد و گفت: یک سالن ورزشی در کنار این مدرسه احداث می شود و شهردار قم نیز حیاط مدرسه را آسفالت و فضای سبز مناسبی برای دانش آموزان ایجاد خواهد کرد.
همین حرف ها کافی بود تا دوباره دانش آموزان به شور آمده و شعار تشکر تشکر سر دهند و استاندار مدرسه را ترک کرد اما این بار هم برای عبور از میان دانش آموزان با استقبال گرم دانش آموزان مواجه بود که ناظم و مدیر مدرسه دانش آموزان را کنار می کشیدند اما باز همان حلقه ایجاد شد و موسی پور برای خروج با مشکل مواجه بود.
پس از آن حجت الاسلام و المسلمین موسی پور به شهرک میرزای قمی رفت و قرار شد انتهای این شهرک به خیابان کلهری متصل شده تا هم از ترافیک جلوی گلزار جلوگیری کرده و هم آن شهرک آباد شود.
بازدید از روند مقام سازی دبیرستان دخترانه مبعث نیز دیگر برنامه استاندار که این مدرسه با اعتباری بالغ بر 344 میلیون تومان در حال بازسازی است و برای سال تحصیلی آینده به بهره برداری می رسد.
بر روی دیوار این مدرسه درج شده بود "بانی بنا بودجه اهدایی مقام معظم رهبری و جناب آقای بشارتی وزیر کشور" این مدرسه در سال 1369 ساخته شده بود که با بازسازی آن مشکلات تحصیلی دختران رفع خواهد شد.
برنامه ریزان بازدید استاندار به گونه ای برنامه ریزی کرده بودند که باید وی از ابتدای سه راه سجادیه تا مسجد چهارمردان را از داخل کوچه پس کوچه ها پیاده می رفت. البته قرار است این خیابان از انتهای بلوار سمیه به محله سیدسربخش متصل شود.
این محله یادآور خاطرات زیادی است و بزرگانی چون مرحوم آیت الله بهاالدینی در این محل خانه داشته است. وارد منزل این عالم فرزانه شدیم. خانه ای کوچک اما صمیمی. در این خانه خبری از استخر و جکوزی و سونا و حیات چند صد متری و.... نبود، بلکه خانه ای کوچک در قدیمی ترین محله قم با اتاق های کوچک البته صمیمی و با صفا.
کتابخانه ای در یکی از این اتاق ها بود که در آن کتاب های با قدمت بسیاری از جمله جواهر الکلام، الفریاض، وسائل الشیعه، کتاب المکاسب و.... وجود داشت که این مرحوم بارها و بارها آنها را مطالعه کرده بودند.
*همسایه ها از حضور امام زمان غافل بودند
فرزند بزرگوار این مرحوم می گفت وقتی آیت الله بها الدینی فوت کردند آیت الله بهجت به این منزل آمدند و گفتند همسایه های این خانه از حضور امام زمان(عج) در اینجا غافل بودند.
استاندار در این منزل به مسئولان شهرداری و میراث فرهنگی تاکید کرد تا به گونه ای برنامه ریزی کنید تا این خانه های پر از صفا و صمیمیت برای مردم آشنا بوده و حداقل تابلویی نصب شود تا نسل جوان بدانند چه بزرگانی در این خانه ها تربیت شده اند و امروز جزو افتخارات شیعه هستند.
پس از آنجا بازهم درون کوچه پس کوچه ها حرکت کردیم، کوچه هایی بود که هنوز ندیده بودم و به آن محلات نرفته بودم برایم جالب بود وقتی به مسجدی به نام مسجد پنجعلی رسیدیم، بارها اسمش را شنیده بودم اما ندیده بودم. قدمت آن به سال 886 باز می گردد و ثبت میراث شده بود اما نیاز به مرمت داشت و کنارهای سقف ترک خورده بود.
بالاخره پس از 35 دقیقه پیاده روی درون کوچه ها به مسجد چهارمردان رسیدیم و وضو گرفتیم و نماز جماعت خواندیم و استاندار پس از نماز حدود دو ساعت به حرف ها و سخنان مردمی که در مسجد جمع شده بودند با حوصله گوش کرد و در پایان برای آنان از انقلاب و نظام و چهارمردان گفت و انیکه خدمت به این مردم یک موهبت الهی است و با هیچ چیز قابل مقایسه نیست و از شهردار و مسئولان خواست تا با جدیت در جهت رفع مشکلات بکوشند.
یادداشت از سید مهدی حسینی