قبل از اینکه درمورد فیلم «روز صفر» به عنوان یک فیلم ملی با موقعیتی فرامرزی اشاره ای داشته باشیم، باید به نقطه عطف فیلم و بازی امیر جدیدی اشاره کنیم که تمام اغراقهای نمایشی لازم در این فیلم و فیلمنامه را که میشد به نابودی فیلم بیانجامد، قابل باور، دوست داشتنی و غرورانگیز به تصویر کشید.
مدتها بود که سینمای ایران در جستجوی یک قهرمان اسطوره طور در هیبتی جذاب، قابل اتکاء و باور میگشت که بتواند نقشهایی در حد و اندازههای این نیروی امنیتی را در قوارههای او تعریف کند.
در روزهایی که ستارههای پرخاشگر اما جذاب، جایگزین قهرمانان قصه ایرانی شدهاند و قهرمانان داستانها نمی توانند الگوهای مناسبی در زندگی مخاطبانشان باشند، فیلم «روز صفر» توانست با جسارت و درشت نمایی نمایشی اما همراه با رعایت قواعد و قوانین قهرمان سازی در یک فیلم سینمایی کاراکتری خلق کند که هر رفتار عجیب و غریبی از او قابل باور است.
او در هیبت یک مقام امنیتی در نگاه اول بسیار دوست داشتنی است. تیز و بز بودن کاراکتر را تماشاگر میپسندد، قدرت صدا و نگاه او را تماشاگر دوست دارد، بعد از دقایقی از فیلم به او و هدفش احترام میگذارد، از عکسها و رفتارهای ماورایی او در یک محیط رئالیته حظ میبرد و درنهایت به پیروزی او در رسیدن به هدفش افتخار میکند. این یعنی سینما و قدرت این مدیوم خاص در نمایش یک شور و شعور ملی با نگاهی کاملا تکنیکال در کارگردانی که می تواند افراد مختلف با ایده های متفاوت اعتقادی را مجذوب خود کند.
فیلم «روز صفر» نه تنها اولین تجربه کارگردانی سعید ملکان محسوب نمیشود که بیتردید محصول تمام تجارب سینمایی او در سالهای اخیر در کنار شناخت و تحقیق از موقعیتی است که قرار است در فیلم دیده شود.