رهبر قنبری، کارگردان سینما، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: تلاش مسئولان مدام بر این است که فیلمسازان از تلخیها حرفی نزنند. من اخیراً آقای صالحی وزیر ارشاد را دیدم، به او گفتم من از آن دست فیلمسازان هستم که به او میگویند تو سیاه میبینی اما این در حالی است که سیاهبینی وظیفه من است من موظفم وقتی وضعیت را مکدر میبینم همان را بیان کنم تا ارگانهایی که حفظ سلامت جامعه را عهدهدار هستند از روی اثر من متوجه مکدر بودن شرایط بشوند. بنابراین من سیاه بین نیستم و هر آنچه سیاهی و تلخی میبینم را به روشنایی ارجاع میدهم.
قنبری در ادامه این بحث خاطرنشان کرد: خانهای را تصور کنید که همه دیوارهایش سفید و تمیز است اما لکهای سیاه در گوشهاش وجود دارد، من آن لکه را به صاحب خانه نشان میدهم و او دیگر با دیدن لکه میتواند سیاهی روی دیوار را پاک کند. نقد همیشه سازنده است، من وقتی یک معضل را مطرح میکنم در پایان نشانی از امید و روشنایی نیز برای آن چه که مطرح کردهام در نظر میگیرم و اگر فیلمسازی تا پایان با سیاهیهایی که مطرح کرده همراه شد و ادامه داد او دیگر فیلمساز نیست، او صادر کننده بیانیههای سیاسی و اجتماعی است. همان مقدار که جوکهای مبتذل در فیلمها، به سینمای کمدی لطمه وارد کرده اینگونه آثار نیز به سینمای اجتماعی منتقد آسیب زده است.
او افزود: برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب در شرایط اکران و تولید به طوری که در سینما شاهد آثار مورد نظر مخاطبان باشیم نیاز به یک مدیریت یکدست داریم که متأسفانه امروز این مدیریت از دست رفته و به نوعی یک تشتت در مدیریت کلان کشور وجود دارد. مدیران تصور میکنند که با ساخت آثار کمدی شخصیت مدیریتیشان لوث میشود و آنها سعی دارند در ظاهر جدی باشند و برای این جدی بودن مجبورند از فیلمهایی که شمایلی جدی دارند حمایت کنند. فیلم دوست عزیزم که پیشتر مستند و فیلم کوتاه ساخته، «شنای پروانه» که امسال در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد یک فیلم جدی است اما این فیلم هیچ رهنمودی برای جامعه ندارد.
کارگردان فیلم سینمایی «روییدن در باد» در ادامه اظهار داشت: فرهنگ امر صادره نیست که از بالا صادر شود، فرهنگ موضوع در حال تکوین است و ما اگر برنامهای برای فرهنگسازی نداشته باشیم شرایط فرهنگ تولید میکند و میبینیم که در حواشی شهرها شاهد ظهور فرهنگ لاتها هستیم. اخیراً با صحنه عجیبی مواجه شدم که دیدم این فرهنگ در سینمای ما نیز وجود دارد و فیلمساز پیشکسوتی را دیدم که از پلهها بالا میرود و دو نفر به شکل نوچه دور او هستند. مسئولان ما باید بدانند فرهنگ امر تکوینی است و موضوعی نیست که از بالا صادر شود، وقتی یک شهر کوچک در اطراف تهران ساخته میشود نیاز به کودکستان، پارک، مدرسه و ... دارد و وقتی به چنین مسائلی توجه نمیشود طبیعی است که فرهنگ غلطی شکل میگیرد و فیلمسازان ما نیز تحت تأثیر آنها یا از آنجا آمده فیلمهایی که صرفاً آثاری تلخ هستند تولید میکند. معترض و منتقد به وضع موجود قطعاً قابل احترام است اما وقتی پشت فیلمنامههای یک فیلم به ظاهر منتقد یک اندیشه فکری مهم جا خوش نکرده نمیتوان از آن فیلم دفاع کرد.
قنبری در پایان گفت: به هر حال ما موظفیم مشکلات و معضلات جامعه را تا حد امکان بیان کنیم و این کار میتواند به شکلی حکیمانه و شاعرانه باشد. اکثر آثار سینمایی ما امروز تلخ است چرا که فیلمنامهنویسهایمان جامعهشناس نیستند و فیلمهای کمدیمان نیز کمدی نیستند، بیشتر آثاری ضعیف و مبتذل هستند که مخاطبان خود را به رقص وادار میکنند و البته باید توجه کنیم که در سال گذشته نیز حدود 90 درصد آثار کمدی در گیشه شکست خوردند و این نشان میدهد که مردم همیشه از فیلمهای کمدی استقبال نمیکنند.