داستان پایتخت ۶ به کجا می‌رسد؟

به نظر شما؛ پایتخت سریالی که امروز مخاطب با آن زندگی می کند و شخصیت های قصه اش، جزیی از اعضای خانواده های ایرانی در نوروز شده اند کارش به کجا می رسد؟

_آیا تماشاگر در طول این سریال زندگی می کند و در انتظار یک اتفاق و ماجرا و درنهایت پایان بندی است؟

_آیا اتفاقات هر قسمت مخاطبش را راضی میکند؟

_چرا این سریال تاریخ مصرف ندارد؟

_رمز موفقیت پایتخت در چیست؟

داستان؟

شخصیت ها؟

 نوع ساخت!

سبک روایت!

سریال «پایتخت» در فصول مختلف مثل هر اثر نمایشی با افت و خیز های بسیاری مواجه بوده است و خیلی ها علاقه مند بودند ترمز موفقیت و اقبال این مجموعه محبوب تلویزیونی را بکشند اما نتوانستند! چرا که تمام  موارد فوق دست در دست هم داده اند تا مخاطب این مجموعه درگیرش شود، منتظرش باشد و بیشتر به یک دیدار مجدد بیاندیشد و منتظر دیدن کاراکتر های بامزه اش باشد تا دنبال کردن یک قصه عجیب و غریب که هرگز در این سریال شاهد آن نبوده و نیستیم.

سریال «پایتخت» هرگز مبتنی بر قصه نیست که پایه و اساس آن بر اساس موقعیت ها و رخداد هایی است که در هر قسمت طراحی و شخصیت ها در آن قوطه ور می شوند.

قصه در این سریال گاهی حتی نقطه ضعفی است که پشت دیگر ابعاد مهم و اساسی سریال پنهان می شود. نقش ها آنقدر دوام دارند که بدون دیالوگ نویسی حتی می توانند مخاطب را تا پایان با خود ببرند.

سریال «پایتخت» امروز دارای چند شخصیت جذاب است که هر کدام می توانند صاحب یک قصه مستقل باشند اما سیروس مقدم ترجیح می دهد این قاب را کلی تر ببیند و از فرمول زندگی به نفع نمایش خارج نشود و مشخصا همین مسیر رمز پیروزی تیم سیروس مقدم و الهام غفوری بوده است که امروز کار به فصل ششم کشیده است.

سریال «پایتخت» نانِ خرده حوادث و اتفاقات در عرض هر قسمت از سریال را می خورد و هرگز داستان مطول نمی گوید والبته این شیوه در سریال سازی کار آسانی نیست و نیاز است یک تیم خلاق و مستعد با ایده هایی ناب پشت کار باشند تا برای هر قسمت چند اتفاق ویژه و پر کشش لحاظ شود تا هم شخصیت ها از دست نروند و هم سریال با افت مواجه نشود.

شاید بسیاری از متخصصان معتقد باشند که سریال پایتخت قصه ی محوری آنچنانی ندارد اما این مساله که چرا هر قسمت تا این حد کشش ایجاد می کند و مخاطبش درگیر است بخشی از این پاسخ است و در حقیقت باید گفت  پایتخت مسیری سخت تر از یک قصه ی صرف را برای رسیدن به اقبال در نظر گرفته که شاید برای هر کسی محسوس نیست. امروزه سریال سازی آن هم برای مناسبتی مانند نوروز فرمول خودش را دارد و نمی توان با یک قصه معمولی و چند شوخی مندرس و تکراری ، تماشاگری  را که تا این حد خودش صاحب فانتزی  و ذهن طناز است را پای رسانه نگاه داشت.

به زودی بررسی می کنیم چرایی هایی را که  اجازه نمی دهد پایتخت بیات شود. 

1/ هر شخصیت با تعریف جدیدی وارد فصل های بعدی می شود.

2/سریال در کارگردانی به یک تنوع و نوآوری رسیده است.

3/سریال به روز است و با اتفاقات جامعه همراه می شود.

4/تنوع رخداد در هر قسمت و نگاهی جز به جز به آنچه نیاز است تماشاگر از سریال جا نماند.

5/از دست ندادن شخصیت ها و تعویض های تاکتیکی سیروس مقدم 

6/دیالوگ نویسی بر اساس سلیقه روز مخاطب حتی گاهی پیشتر از فضای مجازی که امروز همه زندگی مردم با آن عجین است.

و...

با این اوصاف باید گفت این پایتخت کماکان در اوج است.