جبار آذین منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ درمورد سریالسازی تلویزیون در ایامی چون رمضان گفت: «تولید برنامهها فیلمها و سریالهای مناسبتی از وظایف مبرم مهم و تاثیرگذار تمام دستگاهها و سازمانهای فرهنگی و هنری به ویژه صدا و سیما است. در سالهای دور این سازمان با همکاری گروههای مجبور سریالساز آثار مناسبی که ترکیبی از گونههای خانوادگی، اجتماعی و طنز بود با رویکرد مولفهای رمضانی تولید میکرد که عمدتا با اسقبال قشرهایی از مخاطبان تلویزیون رو به رو میشد اما متاسفانه در سالهای اخیر به دلایل فراوان از جمله نبود راهکارهای کاربردی مدیریتی کوچ بخشی از هنرمندان حرفهای و مشکلات داخلی این سازمان نتواسته است به رغم امکانات هزینه و تسهیلات گسترده به تولید برنامهها و فیلمها و سریالهای مناسب برای مناسبتها به خصوص ماه مبارک رمضان تدارک ببنید. امسال نیز با آنکه 4 سریال از شبکههای مختلف تلویزیون پخش میشود لیکن هیچکدام هیچگونه تناسب معنایی و محتوایی با ویژگیهای رمضان ندارد.»
این منتقد درمورد سریال شبکه یک گفت: «سریال «زیرخاکی» ساخته جلیل سامان با آنکه مضمون و محتوایی اجتماعی سیاسی انقلابی دارد و چاشنی طنز آن را مخاطب پسند کرده است اما سوژهای نخنما و کلیشهای دارد و محتوای آن عمدتا آن را مناسب پخش در ایام دهه فجر نشان میدهد. سازنده این سریال به پیشینهای مقبول در تولید سریالهای سیاسی و انقلابی دارد و این سریال هم توانسته در کل خوب ظاهر شود. «زیرخاکی» به دلیل مضمون ملموس بازیهای خوب هدایت شده و ایفای نقش تاثیرگذار بازیگران و استفاده درست از مقولههای طنز و کمدی در میان سریالهای در حال پخش تلویزیون توانسته مخاطبان بیشتری را با خود همراه کند.»
آذین درباره سریال شبکه سه گفت: «هادی مقدمدوست فیلمنامهنویس و کارگردان نوجوی سینما و تلویزیون که کارنامهای قابل تامل دارد با تکیه بر فرمپردازی و تلاش برای ایجاد بیانی تازه در تصویرسازی سریال «سرباز» را ساخته است ولی این سریال با آنکه یک اثر خانوادگی و اجتماعی تلقی میشود اما به چند دلیل نتوانسته است بینندگان زیادی داشته باشد. بهرهگیری از ترکیب گفتار یا نریشن با تصویر به طور همزمان در این سریال گرچه نوعی نوآوری تلقی میشود اما به ارتباط مخاطب با طنز لطمه زده و روند قصهپردازی را در «سرباز» دچار اختلال کرده است. وقتی تصویر در یک ساختار قصهگو به خوبی میتواند بیانگر نظرات احساسات و مناسبات آدمها باشد هیچ لزومی برای استفاده از گفتار وجود ندارد. مساله دیگر «سرباز» که آنرا دچار مشکل کرده نگاه سطحی به مناسبات زندگی زناشویی است که بیشتر به کشمکشهای پیشپا افتاده گرایش دارد و از عمق و تحلیل در آن خبری نیست.»
او به دنبالهسازی در تلویزیون و سریال شبکه دو اشاره کرد و گفت: «نکته مهم دیگر در ارتباط با سریالسازی در تلویزیون که اوضاع به سامان ندارد تولید فصلهای دیگر یک سریال است که عنوان میشود مورد پسند مخاطب قرار گرفتهاند. اصل ساختن فصلهای یک سریال موفق با توجه به نظر و سلیقه مخاطب بسیار خوب و درست است لیکن وقتی سلیقه مدیران تلویزیون بر سلیقه مخاطب غلبه کند در آن صورت آنچه در قالب سریال تولید میشود دیگر نظر مطلوب نیست. عنوان نمونه سریال «بچه مهندس» که در این ایام در حال پخش است، میتواند مثال مناسبی در این ارتباط باشد. «بچه مهندس» با محور قرار دادن زندگی یک شخصیت به نام جواد جوادی از دوران نوزادی تا اکنون که به دوره جوانی رسیده را پی میگیرد، ظرفیت ساخت یک سریال چند فصلی را ندارد و میشد کلیت آنرا در یک سریال بازگو کرد اما به علت رابطههای گروهی در صدا و سیما این سریال کشدار که با آب بستن به ماجراهای آن دارای فصلهای دیگر شده، همچنان تولید میشود که با اقبال مناسب مردم روبهرو نیست. با آن که در فصل سوم آن کوشیده شده که از مسائل جوانپسند و امنیتی هم استفاده شود، اما همینها هم تکرارند و چیزی بر قوت و قدرت محتوایی و ساختاری «بچه مهندس» نمیافزایند.»
آذین درمورد سریال «پدر پسری» هم گفت: «گرچه دیگری هم به نام «پدر پسری» در این ایام رمضان پخش میشود اما به دلیل سطحینگری و سطحیسازی و استفاده نازل از طنز و کمدی هیچ حرفی در محتوا و ساختار هنری ندارد. با این بضاعت تلویزیون هیچ نشانی از رمضان و حتی شرایط بحرانی کرونایی ندارد و آنچه در این ماه پخش میشود صرفا برای پر کردن آنتن سیما و سرگرمکردن مخاطب است.»/2