![تکذیب ادعای تغییر مدیرکل بانک مرکزی تکذیب ادعای تغییر مدیرکل بانک مرکزی](/files/fa/news/1403/11/23/12843268_223.jpg)
به گزارش برنا، جورج گیسینگ در سال 1857 در ویکفیلد به دنیا آمد. در یکی از کالج های منچستر تحصیلاتش را به پایان رساند و پس از بازگشت به لندن زندگی ادبی اش را آغاز کرد که حاصل این کار بیست و پنج اثر ادبی می باشد. جورج گیسینگ پس از گذراندن زندگی ادبی فقیرانه ای در سال 1903 زمانی که بیش از چهل و شش سال نداشت،در فقر مرد. گیسینگ در توصیف وقایع و آدم ها چنان دقت نظر،واقع بینی و شناختی را به رخ میکشد که جای هیچگونه تردیدی باقی نمی گذارد که نویسنده لحظه به لحظه آدم هایش را تجربه و زندگی کرده است. کوچههای گیسینگ کوچه های فقر همه دنیاست. هیچ چشمی در زمان ما آن را ندیده است ولی هیچ چشمی در باریکی و تاریکی این کوچه ها غریبه نیست.
«خیابان نیوگراب» حدیث ناتواناییهای مجموعه ای از اهل قلم انگلستان در دهه های پایان قرن نوزدهم است که در پهنه ارزشهای ادبی و تیره روزی های اجتماعی شان مورد بحث قرار میگیرد. نویسندگانی که در این رابطه محور بازگویی ماجراها قرار میگیرند یا قربانی نداشتن ها و خواستن ها هستند و یا سمبول آرزوهای غیر قابل دستیابی که هرگز مجال از قوه به فعل در آمدن را نمی یابند...
جورج گیسینگ در این کتاب، جهانی کوچک از جامعه ادبی لندن و مطابق با تجربه شخصی خود را خلق کرد. این رمان، هم گزارشی با اهمیت و قابل استناد از جامعه و هم، داستانی است که مخاطب را بی درنگ وارد دنیای تاریک و روشن رمان نویسی به نام ادوین ریردون و دوستان و آشنایانش در خیابان نیوگراب از قبیل روزنامه نگاری بلندپرواز به نام جاسپر میلوین و منتقدی تندخو به نام آلفرد یول می کند. جورج گیسینگ در این رمان به نبردهای تلخ میان پایبندی به اخلاقیات و امر و نهی های بازار فروش، فلاکت های ناشی از فقر با عزت و آسیب هایی که شکست ها و مشکلات بر شخصیت و روابط آدمی وارد می کنند، پرداخته است و مکان هایی عجیب و به یادماندنی چون اتاق های زیرشیروانی تاریک و نمور و قسمت هایی از موزه بریتانیا را به تصویر کشیده است.
بخشهایی از کتاب:
این حقیقت ساده و سرراست، هیچ گونه شانسی برای شنیده شدن ندارد، و فقط از طریق داد و فریاد است که می توان توجه عموم را جلب کرد.