رئیس پلیس راهور تهران بزرگ مطرح کرد ؛

سردار مهماندار: ترافیک را نمی توان با پلیس کنترل کرد/ هر روز ۱۰۰۰ ماشین به تهران اضافه می شود/ ۱۵ سال است هیچ کسی به فکر فرهنگسازی ترافیک نیست

|
۱۳۹۷/۰۲/۳۱
|
۱۵:۲۵:۵۱
| کد خبر: ۷۰۹۶۴۹
سردار مهماندار: ترافیک را نمی توان با پلیس کنترل کرد/ هر روز ۱۰۰۰ ماشین به تهران اضافه می شود/ ۱۵ سال است هیچ کسی به  فکر فرهنگسازی ترافیک نیست
مهماندارگفت : به نظر می‌رسد اگر بخواهیم تحلیلی از ۱۵ سال گذشته در حوزه ترافیک داشته باشیم، واقعاً‌ هیچ شخصی به فکر بحث‌های فرهنگ‌سازی و آموزش ترافیک به‌صورت جدی نبود.

به گزارش گروه اجتماعی برنا ،  سردار  محمد رضا مهماندار رییس پلیس راهور تهران بزرگ عقیده دارد در یک شهر بزرگ یا یک کشوری با ۲۳۰ هزار کیلومتر راه‌های فرعی و شریانی و روستایی شما نمی‌توانید ادعا کنید که با تعداد محدودی پلیس می‌توانید شهر یا آن کشور را اداره کنید؛ تا کی می‌توان پلیس استخدام کرد و چه میزان باید مامور وجود داشته باشد ؟ بهترین راه حل این است که فرهنگسازی را اصل کار قرار داد و هر چه این آموزش‌ها هدفمندتر و با دوام‌تر باشد پیامد ترافیک در جامعه در سال‌های بعد نیز از سوی شهروندان رعایت شده و اصول فرهنگ ترافیک با رعایت قوانین آن به صورت روان در اذهان و کردار شهروندان نهادینه خواهد شد.

به گفته رییس پلیس راهور تهران بزرگ به همین منظور در پلیس راهور تصمیم گرفته شد  معاونتی مستقل  تحت عنوان معاونت اجتماعی و فرهنگی ترافیک در راهنمایی و رانندگی تهران تشکیل شود  که وظیفه اش حوزه‌های آموزشی، فرهنگی و اطلاع رسانی را سازماندهی آن است.

 رئیس پلیس راهور تهران   از اصل فرهنگسازی در رفع ترافیک و رانندگی قانونمند با هدف  ایجاد آرامش ، امنیت و نظم  در جامعه گفت  :

سردار مهماندار در خصوص اینکه چرا همیشه از موضوعی به نام فرهنگسازی در بحث های ترافیکی و آموزشی صحبت می شود ولی این موضوع  علی رغم تاکیدها مغفول مانده است  گفت : به نظر می‌رسد  اگر بخواهیم تحلیلی از ۱۵ سال گذشته در حوزه ترافیک داشته باشیم، واقعاً‌ هیچ شخصی به فکر بحث‌های فرهنگ‌سازی و آموزش ترافیک به‌صورت جدی نبود. کارهایی به صورت پراکنده انجام می‌شد، اما تقریباً می‌شود گفت از سال‌های ۸۲-۸۳ اتفاق‌های جدیدی در حوزه فرهنگ‌سازی افتاد. ما دو بحث را به‌صورت جدی شروع کردیم اولا بحث همیار پلیس و دوم تیزرهایی که شخصیتش سیا ساکتی بود و خیلی مورد اقبال قرار گرفت. واقعا در آن دوران مردم به حوزه ترافیک علاقمند شده بودند و این مساله اثرگذار بود.  چون یک شروع خوب و طوفانی بود، مردم هم علاقمند بودند و باعث اتفافات خوبی شد؛ مخصوصا در حوزه همیار پلیس، به عینه شاهد بودیم  که قبل از طرح همیار پلیس، مثلا بچه‌ها نمی‌توانستند با پلیس ارتباط برقرار کنند، ولی بعد از این طرح که خوب و با قوت هم شروع شد، بچه‌های دبستانی وقتی بنده را به‌عنوان پلیس می‌دیدند سلام می دادند  و سعی در ارتباط برقرار کردن با پلیس داشتند. این مساله جدید و نویی بود و قبل از آن اصلا چنین چیزی را شاهد نبودیم که بچه‌ها بتوانند با پلیس ارتباط برقرار کنند و ارتباط صمیمی داشته باشند.

فرمانده پلیس راهور تهران  با بیان اینکه شاهد کاهش آماری تلفات جانی  تصادفات هستیم گفت : در سال ۸۴ و ۸۵ نزدیک به ۲۷ هزار و ۸۰۰ نفر کشته در حوادث ترافیکی در سطح جاده‌ها و شهرها داشتیم که در سال‌ ۸۶ این عدد به ۲۳ هزار نفر و در سال ۹۰ این عدد  به زیر ۲۰ هزار نفر رسید. تقریبا در ده سال گذشته تعداد خودروها ۲.۵ برابر شده و علی رغم افزایش تعداد خودروها، تصادفات کاهش پیدا کرد.

وی با تاکید بر اینکه عامل کاهش تصادفات، در واقع قانونگذاری بود ادامه داد : مثلا در سال ۹۰ که قانون جدید رسیدگی به تخلفات رانندگی وضع شد، ابزارهای بیشتر و بهتری را در اختیار پلیس برای برخورد با متخلفین قرار داد.افزایش جریمه‌ها و افزایش اختیاراتی که در این حوزه به پلیس داده شد؛ مثل نمرات منفی که مساله ای جدید بود کاهش تخلفات را ایجاد کرد .

سردار مهماندار در پاسخ به این مبحث که کارشناسان شهری  معتقدند که جریمه کردن و حتی افزایش جرایم تاثیر موقتی داشته و  به صورت دائم نمی توانند مثمر ثمر باشند به مهر چنین توضیح داد :   جریمه به تنهایی کافی نیست. گاهی شرایط به نحوی جلو می‌رود که بعضی از مسائل و ابزارهای قانونی اثرشان را از دست می‌دهند؛ نمونه اش مبلغ جریمه است. مبلغ جریمه گاهی با توجه به تورمی که در کشور اتفاق می‌افتد، عدد کمی می‌‎شود. مثلا جریمه توقف در محل ممنوع در حال حاضر ۲۰ هزار تومان است یا جریمه ورود به طرح ترافیک ۲۰ هزار تومان؛ در حالی‌که شما الان باید ۳۶ هزار تومان عوارض ورود به طرح ترافیک پرداخت کنید .نکته‌ای که وجود دارد این است که تا سال گذشته کسی‌که مثلاً می‌خواست ۴۰ هزار تومان مجوز ورود به طرح را بخرد، می توانست برای یک روز  ۲۰ هزار تومان جریمه بدهد و وارد طرح بشود؛ یا به عنوان مثال منطق جریمه عوارض و آن پولی که می بایست پرداخت می شد، اصلا مطابقت نداشت. بخش دیگر در واقع اقدامات اجرایی پلیس بود، تقویت پلیس از لحاظ خودرویی و نیرویی که در سال‌های ۸۶ تا ۹۰ اتفاق افتاد توانست در این بخش کمک کند و باعث شود پلیس در حوزه برخورد با تخلفات بهتر ظاهر بشود و ابزارهای بهتری داشته باشد. اقدام سوم بحث فرهنگسازی و آموزش بود. بحث همیار پلیس، تیزرها و کارهای دیگری که در واقع در حوزه آموزشی اتفاق می‌افتاد. در  اوایل دهه ۸۰ کسی متولی این امر نبود. پلیس رانندگی پیش‌قدم شد و ورود پیدا کرد و اتفاقات خوبی شکل گرفت.  ۶۰ تا ۷۰ درصد ماحصل  و نتیجه به وجود آمده بر اثر آموزش و اطلاع رسانی و کار فرهنگی و بقیه به اجرای پلیس و قوانین و مقررات و مصوباتی که در حوزه اختیارات قوانین و مقررات به‌وجود آمده بود، باز می گشت. اگر ما نتوانیم رویکرد و تفکر مردم را نسبت به این مسئله تغییر بدهیم و با همان رویکرد و رفتار بخواهیم با برخورد آن را اصلاح کنیم، قطعا زمان بر است. به هرحال گستردگی و مساحت کشور و  تعداد راه‌ها و خودروها مساله ای نیست که بخواهیم با نیروی محدود و با اقدام قانونی کنترل‌شان کنیم. بهترین حالت در واقع تغییر رفتار و بهبود وضعیت است. به نظرمی‌رسد که تغییر در افراد و خودکنترلی افراد خیلی موثر است.

فرمانده پلیس تهران بزرگ با تاکید براینکه  موضوع فرهنگسازی  اولویت اصلی پلیس راهور است در حال حاضر است تصریح کرد :

این تفکر که ما فکر کنیم همه افراد را می‌توانیم در حوزه ترافیک با پلیس کنترل کنیم، تفکر اشتباهی است. باید کاری کنیم که افراد پلیس خودشان باشند. بخواهند که رفتارشان را تغییر بدهند و این اتفاق به نظرم در این بیش از یک دهه گذشته افتاده است و واقعا رفتارها نسبت به سال‌های مثلا قبل از سال ۸۰ خیلی تغییر کرده است.  اهمیت کار فرهنگی و آموزشی بسیار بالاست. هنوز جا دارد که ما در بدو ورود افراد برای گرفتن گواهینامه، آموزش‌های‌مان را متحول کنیم. اولویت کار در پلیس راهور باید  در حوزه فرهنگ‌سازی و آموزش قرار گیرد. یعنی گام اول فرهنگسازی و آموزش و  گام دوم برخورد و اجرای مقررات باشد.

وی در خصوص اینکه با اینهمه تاکید بر فرهنگسازی و اهمیت آن  چرا معاونت فرهنگی این قدر دیر در پلیس راهور ایجاد شده و یک معاونت نو پا است چنین توضیح داد : قبل از تاسیس این معاونت  بخشی از وظایف آن را یکی از معاونت‌ها انجام می‌داد که به نظر می‌رسید باتوجه به ماموریت‌هایی که این معاونت داشت، نمی‌توانست آنچه را که باید و شاید انجام دهد به همین دلیل تصمیم گرفته شد تا یک معاونت مستقل شکل بگیرد که در نهایت  معاونت اجتماعی و فرهنگی ترافیک در راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ  تشکیل شد.  در دنیا هم هم اکنون روش‌های مدیریت در حوزه خدمات و بخش‌هایی که با آحاد مردم ارتباط دارد، تغییر پیدا کرده  است. مثلا در گذشته عده محدودی بودند که  برای یک حوزه مثل حوزه ترافیک به‌عنوان نخبگان آن تصمیم می‌گرفتند، اما امروز دنیا به سمتی رفته است که از نظرات خود مردم در این زمینه هم استفاده می‌کند. بر همین اساس در نظر داریم که  یک کانال ارتباطی برقرار کنیم تا از نظرات مردم برای فرهنگ‌سازی و حتی موضوعات اجرایی اصلاحی که باید اتفاق بیفتد، استفاده شود در همین راستا و اهمیت معاونت اجتماعی و فرهنگی سرهنگ مسعود جبارزاده به‌عنوان معاون اجتماعی و فرهنگ ترافیک پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ منصوب شد. وی از افسران مستعدی است که  توانمندی‌های خوبی در تعامل و برقراری ارتباط با رسانه‌ها دارد.

سردار مهماندار در خصوص   ساز و کار اصلی  معاونت اجتماعی و فرهنگی پلیس راهور با بیان اینکه  باید حتما کارمان برنامه‌محور باشد گفت :در حوزه علوم اجتماعی و تغییر رفتار،  تغییرات خیلی کند پیش می‌رود، چون اساساً فرهنگ و رفتار و چیزی که در انسان‌ها نهادینه شده، خیلی سخت تغییر پیدا می‌کند ، برای همین، نیاز به زمان دارد. پس در نتیجه ما حداقلی که باید در نظر بگیریم یک برنامه ۵ ساله است  البته توقع ندارم در یک برنامه ۵ ساله، کل رفتارها اصلاح بشود اما حتما کارها اولویت‌بندی می شود تا بخش‌های مهمی که در واقع برای جامعه مهم است، مشخص شوند .اولویت ما این است که برنامه ها را طوری برنامه ریزی کنیم که بتوانیم تا ۵ سال آینده نتیجه آن را ببینیم.

فرمانده پلیس راهور تهران در مورد اینکه بارها در زمینه فرهگسازی شعار داده شده است ولی در فضای اجرا مبحث پرداخت شده موثری دیده نشده است تا چه میزان فکر می کنند که با روش فرهنگسازی می توانند تهران را از معضل ترافیک نجات دهند گفت :    اساسا برای هرگونه تغییری در رفتار در حوزه ترافیکی، نیازمند دو بال هستیم که اگر این دو بال در کنار یکدیگر قرار بگیرند، به نتیجه می‌رسیم. یک فرهنگسازی و آموزش‌ها برای مردم است و دوم در کنار فرهنگ سازی باید بحث اجرا را داشت. یعنی باید پلیس وظایف خودش را برای اجرا و برخورد با کسانی که بعد از اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی تمایلی به تغییر رفتار ندارند، انجام دهد. اگر این دو در کنار هم قرار بگیرند همان فرآیندی می‎شود که امروز کشورهای پیشرفته در حوزه ترافیک،طی کردند. یعنی آن‌ها هم بحث فرهنگ سازی آموزش را در کنار اجرای مقررات گذاشتند و این دو وقتی در کنار هم قرار گرفت، سرعت تغییر رفتار را  بالا برد. به عنوان مثال در مورد کمربند ایمنی این اتفاق افتاد. اگر خاطرتان باشد در سال‌های ۸۲ و ۸۳ که بحث کمربند با اجرای الزام بستن کمربند در ردیف جلو خودروها اتفاق افتاد، شاید کسی فکر نمی‌کرد که به این سرعت  تغییر رفتار و استفاده از کمربند اتفاق بیفتد. یک پشتوانه و هجمه تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی پشت این مساله قرار گرفت و از طرف دیگر پلیس با تمام امکانات پای کار بود. آن زمان در خیلی از نقاط رمپ‌های ورودی، خروجی، بزرگراه‌ها، پلیس مستقر شده بود و با کسانی که کمربند نمی‌بستند برخورد می‌کرد و بلافاصله دیدیم که این رفتار جا افتاد و  بعد از آن بعد از یک سال اگر کسی کمربند نمی‌بست؛ همه تعجب می‌کردند.

وی با بیان اینکه جنس کارهای فرهنگی تغییر رفتار از جنس کارهای بلندمدت است. شما نمی‌توانید در کارهای کوتاه‌مدت به نتیجه برسید افزود : در نتیجه ما از امروز برای ده سال آینده برنامه ریزی کنیم، باز به نظرم دیر است. ما باید در ده سال پیش، همان زمانی که مساله فرهنگ سازی کمربند اتفاق افتاد،  برنامه های دیگری در نظر می گرفتیم. یک برنامه مدونی باید وجود می‌داشت و همه هم متعهد و ملزم می‌شدند که با تغییر مدیریت آن را تغییر ندهند؛ این نکته‌ای مهمی است. به نظرم این مساله در کشور ما یک ضعف مدیریتی است که با تغییر مدیران اساسا برنامه‌ها و اهداف هم تغییر می‌کند. در حالی که شما اگر نگاهی به همان کشورهایی که در این زمینه ها موفق بودند، داشته باشید، برنامه‌ و هدفی که پی‌ریزی شده، برای چند دهه تغییر پیدا نمی‌کند، تنها راهبردهای رسیدن به هدف ممکن است تغییر پیدا بکند. به نظر می‌رسد که متاسفانه در دوران ذکر شده برنامه‌ای برای رسیدن به این هدف وجود نداشته و گروه‌های مخاطب‌مان را به درستی انتخاب نکردیم. ما باید به تناسب گروه‌های مخاطب برای‌شان برنامه سازی کنیم. در حوزه فرهنگی یک برنامه بلند مدت داشته باشیم ، همه هم متعهد باشیم و این برنامه رو جلو ببریم. در یک شهر بزرگ یا یک کشوری با ۲۳۰ هزار کیلومتر راه‌های فرعی و شریانی و روستایی شما نمی‌توانید ادعا کنید که با تعداد محدودی پلیس می‌توانید شهر یا آن کشور را اداره کنید؛ تا کی می‌توان پلیس استخدام کرد؛ روزی هزار ماشین در تهران اضافه می‌شود. حتما باید از ظرفیت‌های مردمی در این زمینه استفاده کرد.در ماموریتی که ده سال پیش به مادرید داشتم در یکی از بزرگراه‌های برون شهری از راننده پرسیدم اینجا دوربینی نیست، پلیسی هم نیست. اگر کسی مثلا حرکات مارپیچ داشته باشد یا با سرعت برود، از کجا پلیس می‌خواهد ببیند. راننده در جواب من  گفت خود مردم تماس می‌گیرند و به پلیس اطلاع می‌دهند که  خودرویی با این مشخصات اینطور رفتار می‌کند و پلیس هم رسیدگی می‌کند.

وی در خاتمه تاکید کرد :  باید حتما از ظرفیت‌های مردم استفاده کنیم . مردم هم در این حوزه علاقمند به همکاری هستند و ما باید این ظرفیت‌ها را سازماندهی کرده و کانال ارتباطی با مردم داشته باشیم. اگر این اتفاق بیفتد به طور قطع  یک هم‌افزایی ایجاد می‌کند که می‌تواند خیلی از مشکلات را حل کرده و توان پلیس را چند برابر کند و در نتیجه انضباط بخشی رخ می‌دهد؛  بحث سازماندهی و استفاده از ظرفیت‌های مردمی یا بحث فرهنگ سازی یا برنامه ریزی در این حوزه واقعا کارهای بزرگ و سختی است که به نظر می‌رسد که حتی اگر مثلا در دوره بنده، من هیچ کاری نکرده و تنها بتوانم این دو تا زیر ساخت را فراهم کنم، خودش قدم بزرگی  برای آینده است که بتوانیم از این ظرفیت‌ها و زیرساخت‌ها برای بهبود رفتار ترافیکی استفاده کنیم.

 

 

 

 

 

 

 

نظر شما