به گزارش برنا، میثم رشیدی، نویسنده و فعال رسانهای در جلسه نقد کتاب «نا» که در انتشارات بهنشر تهران، برگزار شد و بهصورت زنده از صفحۀ رسمی اینستاگرام پژوهشگاه شهید صدر و صفحۀ انتشارات بهنشر پخش شد از مثبت نبودن نظرش درباره این کتاب خبر داد و گفت: نخست اینکه ما روایت درباره شخصیتهای مهم معاصر کم داریم؛ روایت به این معنی که یک کتاب ادبی، خوشخوان، خوش ریتم و یک مقدار هم سر خوش و جوانانه که شخصیتهای مهم معاصر را برای مخاطبان امروزی که آن آدمها را ندیدهاند روایت کند؛ به اصطلاح به این مخاطبان نسل سومیها میگویند.
آقای رشیدی ادامه داد: درباره شهید مطهری، شهید بهشتی و حتی درباره امام خمینی (ره) از دید آدمهایی که امام را ندیدهاند و تنها با آثار قلمی و آثار تشکیل حکومت اسلامی درگیر بودهاند و اینها را چشیدهاند چنین کتابی وجود ندارد.
وی کمکاری را تنها از سوی نویسندگان ندانست و ابراز داشت: چند سال پیش کتابی با عنوان «بیخمینی» نوشتم که هنوز مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) مجوز چاپ این کتاب را نداده است؛ همیشه مشکلاتی وجود دارد که نمیگذارند صدای دیگری شنیده شود و روایتی مطرح شود.
این نویسنده و فعال رسانهای با تأکید بر فقر روایت در کشور اظهار داشت: در این بین از یک آدم مهم که از نمای باز و بیرون میدانیم که آدم مهمی است میخواهیم این فرد را مطالعه کنیم که از این جهت کار پژوهشگاه تخصصی شهید صدر درخور تقدیر است که باید درباره دیگر شخصیتها، وقایع و رویدادها صورت بگیرد که این میتواند یک شروع باشد.
آقای رشیدی از شناخت کم خود و نخواندن آثارش صحبت و تصریح کرد: از این جهت که آشنایی زیادی با شهید صدر ندارم، میتوانم ناقد خوبی برای این کتاب باشم که آیا این کتاب میتواند مرا با شهید صدر آشنا کند یا نه؛ وقتی این کتاب درباره یک شخصیت نوشته میشود، ما را باید از نمای دور به یک نمای نزدیک ببرد، یعنی ما باید یک کتاب پرتره بخوانیم، یعنی فردی را از دور میبینیم، یک مقدار او را نزدیکتر میآوری، به طوری که در یک زمینه نزدیکتری کل بدنش را میبینید؛ ولی هنوز پرتره نیست؛ اما انتظار ما این بود که با مسأله و زندگی شهید صدر نزدیک بشویم ولی این درگیری اتفاق نمیافتد.
وی در بیان دلیل خود از نزدیک نشدن این کتاب به زندگی شهید صدر گفت: درگیری زمانی اتفاق میافتد که من خودم را درگیر آن ماجرا ببینم؛ ما خیلی در آن ماجراهایی که شهید صدر با آن درگیر بوده است درگیر نمیشویم؛ چه در پروژههای علمی، چه در حرکتهای سیاسی و چه حتی در زندگی شخصی و خانوادگیاش که نویسنده یک مقدار میتوانست از لایه روایت زنان نزدیکتر شود و ما را با فاصله نزدیکتری با این شخصیت آشنا کند که در همه اینها یک خدشهها و دستاندازهایی وجود دارد.
این نویسنده و فعال رسانهای مثال زد: در چند جای کتاب گفته میشود که شهید صدر کتابهایی را به اسم فلسفتنا، اقتصادنا یا مجتمعنا که میخواستند بنویسند؛ اما ما با این کتابها آشنا نمیشویم یعنی کتاب رسم آشنایی در نمیاندازد که من از شهید صدر که چهار کتاب دارم به سید موسی صدر، شاگردش و آدمهای دیگر هست میخوانم، به اندازه آن نامه با مسأله شهید صدر در آن قصه و آن سطح درگیر میشوم، اما درباره فلسفتنا خیلی درگیر موضوع کتاب نمیشوم؛ یک موقع میگویید که کتاب سراسر نبوغ است و سر و صدا کرده است؛ به واسطه آن کتاب آثار اجتماعی پدید آمده است؛ اما من آن کتاب را لمس نمیکنم؛ من همه این حرفها را میشنوم؛ اما هیچ کدام از این حرفها را حس نمیکنم؛ چون دقیقاً متوجه نمیشوم که این کتابهای مهم شهید صدر چکار میکند.
آقای رشیدی درباره انتظارات خود گفت: حرفم این نیست که باید به حجم کتاب افزوده میشد، بلکه باید به غنای ادبی آن افزوده میشد؛ ادبیات یعنی چگونگی بیان یک واقعه، واقعه بیان میشود که شهید صدر این کتابها را نوشته است، اما چگونگی آن برای من بیان نمیشود؛ یعنی این کتاب کاری نمیکند که من به خود، متن و کار علمی آن کتابها نزدیکتر شوم.
وی درباره نبوغ و نخبه بودن شهید صدر که در کتاب «نا» اشاره شده است ابراز داشت: من باید این نبوغ را در ماجراها را ببینم؛ کسی میآید سئوالی از ایشان میپرسد، میگوید که تا اینجا نظر سید خوئی هست و از اینجا به بعد نظر من است؛ هیچ کدام را نمیبینم؛ یعنی نه سئوال را میبینم، نه پاسخها را؛ موضوع ادبیات این است، من باید آن سئوال را ببینم، و پاسخها را ببینم و در حد یک موضوع و سئوال با اندیشههای شهید صدر درگیر شوم که این اتفاق نمیافتد.