سحر عصر آزاد در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، در مورد ظهور منتقدان در تلویزیون و تاثیر آنها در برنامههای نقد و تحلیل سینما گفت: «عینی شدن چهره منتقد در برنامههای سینماییِ تلویزیون، برای مخاطب عام به طور مشخص با برنامه «هفت» در دوران فریدون جیرانی آغاز شد. هرچند پیش از آن در برخی برنامههای تحلیلی سینمایی اساتید دانشگاه و کارشناسان سینمایی هم حضور داشتند. از همان زمان با بدل شدن یک فرد به منتقد ثابت برنامه، آسیب به حیطه نقد و منتقد هم آغاز شد. تا پیش از آن منتقد به عنوان یک چهره برای مخاطب شناخته شده نبود اما با رویکرد تکصدایی در حوزه نقد و با حضور چند شخص ثابت به عنوان منتقد که نماینده یک نگاه سیاسی و ایدئولوژی خاص در سینما بودند، لطمه زیادی به چهره و وجهه منتقد وارد شد.»
این منتقد درمورد نقد و تاثیر منفی تلویزیون بر نقد و منتقد گفت: «اگر به تعریف اولیه نقد برگردیم: صرفنظر از شفاهی یا مکتوب بودن؛ نقد متاثر است از تخصص، دانش و اطلاعات سینمایی است که به شکل طبیعی از فیلتر سلیقه، ایدئولوژی و کاراکتر منتقد عبور میکند و به مخاطب تحویل داده می شود. حالا هرچقدر کفه دانش و سواد سینمایی بر سلیقه فردی سنگینی کند و یا به گفته بهتر سلیقه فرد با استنادات علمی و تخصصی طرح شود، طبعا نقد علمی تر و تخصصی تر است.
متاسفانه اتفاقی که در تلویزیون رخ داده این است که نقد تقلیل یافته به یک بیان غیر علمی، سلیقهای و غیر تخصصی که با لحن و رفتاری متفرعنانه و توهین آمیز نثار فیلم و فیلمساز و بیش از هر چیز فرامتن اثر می شود. به این دلیل که مخاطب پیشتر تصویری از رفتارشناسی منتقد در ذهنش ثبت نشده، این تصویر به عنوان الگویی قابل استناد در ذهنش حک شده و همه را با آن قیاس میکند. غافل از آنکه این متر و معیار پر از نقصان و کاستی و اصلا اشتباهی است.»
او در مورد تغییر رویه تلویزیون در استفاده از چهرههای ثابت گفت: «طی سالهای گذشته تلویزیون تا حدی تلاش کرد با انتخاب منتقدانی از طیفها، نگاه ها و جنسیتهای مختلف و متنوع، کمی این تک صدایی را تعدیل کند اما متاسفانه آن تصویر اولیه اشتباهی، تاثیر مخرب خود را گذاشته بود و همه بر آن اساس سنجیده و داوری شدند. در این میان حضور افرادی ناشناس و بدون کارنامه قابل استناد که به عنوان کارشناس یا منتقد در برنامههای سینمایی حاضر شدند، نیز موجب لوث شدن عنوان و جایگاه منتقد شد؛ به گونه ای که بسیاری از منتقدان معتبر دیگر حاضر به شرکت در برنامه های تلویزیونی نشدند.»
عصرآزاد در ادامه درباره آسیب رساندن برنامههای سیما به حوزه نقد گفت: «رویکرد غلط تلویزیون به سینما و نقد و منتقد در روندی تدریجی به سمت خدشه دار کردن این حیطه و بخصوص کاراکتر منتقد پیش رفت و در حال حاضر به اوج خود رسیده که دیگر نه زحمت تعامل به خود میدهند و نه پذیرش نگاه های متفاوت در مخاطب وجود دارد. در تفکر جاری در برنامههای تلویزیونی، نوعی عداوت و دشمنی آگاهانه با سینما وجود دارد و تصمیمگیرندگان به جای تفکر حل مشکلات و باز کردن گره های عدیده این حوزه، با انتخاب افرادی غیر دغدغهمند فقط قصد ایجاد التهاب دروغین و رسیدن به هدف خود را در ضدیت با سینما دارند. چراکه با تکصدایی شدن نقد و به کار گرفتن افراد بله قربانگو، اهداف ایدئولوژیک و سیاسی درازمدتشان تامین می شود و در عین حال سینمای افتخار آفرین ایران را که البته این روزها حال خوشی ندارد، منفورتر جلوه میدهند. به همین دلیل نقد بدل شده به فحاشی و توهین به افراد و قضاوتهای غیرتخصصی توسط افرادی که انباشته از گره و عقدههای ذهنی و فاقد نگاه اصلاحگرانه هستند.»
سحر عصرآزاد با اشاره به برنامه «نود» به عنوان برنامهای انتقادی و تحلیل در حیطه فوتبال گفت: «نگاه اصلاحگرانه و همراهیبرانگیز به معنای سرپوش گذاشتن بر مشکلات و کاستی ها نیست. مصداق نگاه درست و تحلیلگر، عادل فردوسیپور است که سالها در برنامه «نود» آن را با عشق به فوتبال انجام داد. عشق و عرق او به فوتبال موجب بالا رفتن تخصص، دانش و علاقه مردم به فوتبال شد چون سعی میکرد آسیبها را از کانال درست و با قرار دادن دیدگاههای مختلف در کنار هم بررسی کند؛ البته تا جایی که ملاحظات عدیده تلویزیون به او اجازه میداد که همگی سرانجامش را می دانیم! در حالیکه عملکرد تلویزیون در قبال سینما نوعی تیشه به ریشه زدن است. سینمای ایران با تمام آسیبها روند رو به رشدی داشته و موفقیتش در سطح بینالمللی نشان از همین حرکت رو به رشد دارد. از طرفی در آسیب شناسی تک صدایی شدن نقد در تلویزیون معتقدم ما منتقدان کاربلدی در زمینه نقد شفاهی و مکتوب داریم که متاسفانه تریبون در اختیارشان قرار نگرفته و در واقع به آنها اعتماد لازم نشده تا آزادی عمل برای بهره بردن از دانش خود را در رسانه پیدا کنند و بعد مورد قیاس با یک فرد یا جریان خاص قرار بگیرند.»
وی در پایان اشاره کرد: «اما افرادی هستند که بنا به دلایل و ملاحظات ناگفته که همه می دانیم؛ مورد اعتماد هستند و میتوانند روی آنتن زنده آزادی عمل داشته باشند تا بدون آنکه دست و دلشان از گرفتن تذکرِ در آنتراکت برنامه زنده بلرزد، با خیال راحت به هر حوزهای ورود کنند و بتازند و با سخنوری که نه، بلکه با وقاحت به فحاشی و توهین بپردازند که متاسفانه نام نقد به آن اطلاق می شود. تعداد این افراد کم و انگشتشمار است. افرادی مورد اعتماد مدیران کارنابلد که با دست گذاشتن روی نقاط ظاهرا ملتهب، این ذهنیت را به بینندهشان میدهند که افراد باسوادی هستند درحالیکه هدف دیگری را تامین می کنند.»