حسرت چهار قسمت پایانی سریال "پایتخت" برای ادامه فصل ششم طوری در دل همه طرفداران این مجموعه ماند که قطعا مدتها از خاطرهها نمیرود.
سریال "پایتخت6" به دلایل مختلف از جمله کرونا، نیمهتمام ماند و به رغم قول و قراری که کارگردان این سریال پرطرفدار با تماشاگرش داشت، به آنتن عید فطر نرسید و البته به رغم مهیا شدن شرایط تصویربرداری و شروع دوباره پروژههای تلویزیونی و سینمایی، خبری از دور هم جمع شدن پایتختیها برای به پایان رساندن فصل ششم به گوش نرسید که البته پرتوقعی است اگر قرار باشد خانواده پایتخت در این مدت زمان مشغول کار جدیدی نشده باشند و به پایان فصل ششم فکر کنند.
به هر حال سریال "پایتخت" و هر سریال موفق دیگری محصول حضور ستارههایی است که با عقد قراردادهای متعدد برای یک سال حرفهایشان برنامهریزی دارند. در این شرایط بدیهی است که سریال "پایتخت" هم نتوانست دوباره عواملش را دور هم جمع کند. اتفاقی که برای سریال "زیرخاکی" هم قطعا رخ داد و بسیاری از بازیگران این سریال نیز از جمله پژمان جمشیدی با صف طویلی از پیشنهادات سینمایی قطعا نمیتوانست با گذشت دو سه ماه کماکان در خدمت این پروژهها باشد.
اما قبل از اینکه بخواهیم موضوع ساخت سریال ها در فصل های بعدی را بررسی کنیم باید به چرایی این اتفاق و دلایلی که سیاست گذران تلویزیون علاقه مند هستند تولیدات نمایشی را در فصل های بعدی ادامه دهند بپردازیم.
تجربه نشان داده است معدود هستند سریالهایی که در فصلهای چندم، موفق به جلب رضایت مخاطبشان بشوند چرا که مشخصا ساخت سریال در فصل های بعدی با رعایت ساز و کار و پیش بینی لازم اتفاق نیفتاده است . اینکه سریالی به دلیل موفقیت در فصل اول، حتما با اقبال مخاطب در فصل دوم و سوم مواجه شودامری قطعی و از پیش کمشخص نیست چرا که تولید یک سریال تلویزیونی موفق هیچ ارتباطی به کیفیت اثر در فصلهای بعدی ندارد اینجا می توان گفت در واقع مخاطب تنها به دلیل اعتمادی که از فصل اول سریال داشته است در فصلهای بعدی با اثر همراه شده که این اعتماد با گذشت چند قسمت رنگ می بازد.
نکته مهم اینجاست که ساخت سریالهای چند فصلی به پتانسیلی غنی و پروداکشنی از پیش تعیین شده نیازمند هستند و نمیتوان تنها به واسطه نگاهی سلیقهای و به دور از هرگونه منظر حرفهای تولید یک سریال را به فصلهای بعدی رساند. در حقیقت باید گفت دور از منطق است که تعطیل شدن یک سریال به دلیل کرونا یا موفقیت نسبی یک سریال به دلیل یک داستان موفق و یا بازخورد موفق یک مجموعه تلوزیونی در فصل ابتدایی، دلیلی باشد برای ساخت فصلهای بعدی و اقبال مجدد مخاطب !
ساخت سریال در فصلهای دوم و سوم در قدم اول باید با یک پتانسیل کافی در قصه کلید بخورد. در واقع ساز و کار یک سریال چند فصلی ، باید در قدم اول با یک قصه کامل و دارای رمق دراماتیک ، شخصیتهای جذاب و دارای داستان و شرایط تولید چند فصلی آغاز شود و این مسئله حتی در مذاکره با بازیگران نیز باید از همان قدم اول لحاظ شود (ساز و کاری که در تمام کشورهای صاحب سبک در سریال سازی برای تولید آثار چند فصلی لحاظ میشود و معمولا در ساخت آثار چند سیزنی نه تنها قصه و عوامل که باز خورد سلیقه ای مخاطبان در همه جای دنیا بر اساس بازار کار کمپانی سریال سازی در انتشار اثر مد نظر قرار می گیرد )تا مانند برخی از آثار شاهد خروج بعضی از بازیگران اصلی از پروژه ها نباشیم که این مساله نشان از این دارد ساخت سریال در فصلهای بعدی با تفکر اولیه اتفاق نیفتاده است.
سوال بعدی اینجاست که قطعا نکات مهم و موثری در کشیده شدن یک سریال به فصلهای بعدی وجود داشته است که مدیران سیما و صاحبان اثر علاقهمند به ادامه ساخت کار شده اند . بدیهی است که در رسانه ملی ساخت سریال و هر اثر دیگر باید به خواست مخاطب اتفاق بیفتد و در همین اثنا این سوال ایجاد میشود که آیا همه سریالهای چند فصلی به خواست مخاطب کارشان به فصلهای بعدی کشیده شده است؟
بد نیست که مدیران و سیاستگذاران تولید آثار نمایشی فاکتورهای موثر در تصمیم برای ساخت یک سریال در فصلهای بعدی را اعلام تا با تعریفی مشخص شاهد این باشیم که یک سریال به دلایلی از جمله اقبال مخاطب، پتانسیل داستان، شکلگیری شخصیتهای جذاب که نباید به سادگی رها شوند و... قرار است به سیزن های بعدی برسد.
سوالی که مطرح می ماند این است که چند درصد از سریال های چند فصلی تلویزیون توانسته اند مخاطبشان را تا پایان همراه خود نگه دارند .