عباس رافعی در گفتو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، بااشاره به تجربه فعالیتش در تلویزیون گفت: «به عنوان کسی که تجربهای سی ساله در تلویزیون و در مقام تهیهکننده، کارگردان و نویسنده دارم، باید بگویم که رسالت تلویزیون را در این میدانستم و میدانم که محلی است برای تربیت نیروی انسانی؛ اعم از بازیگر، کارگردان، نویسنده، فیلمبردار و حتی سایر عوامل فنی...»
رافعی با اشاره به سیاستهای تلویزیون پس از انقلاب پنجاه و هفت گفت: «تلویزیون که پس از انقلاب از آن به عنوان دانشگاه نام برده میشد محلی بوده برای ورود نیروهای جوان و جایگزین شدنشان در موقعیت آنهایی پیش از انقلاب در تلویزیون حضور داشتند؛ پس باید نیروهایی جوان تربیت میشدند و این روال سالها ادامه پیدا کرد و اگر خاطرتان باشد بسیاری از بازیگران سینما و سوپراستارها هستند که از تلویزیون آغاز کردند.»
او در ادامه افزود: «این بازیگران توسط تلویزیون کشف شدند و بعد به سینما رفتند؛ البته منظورم فقط بازیگران نیست و همین موضوع درمورد کارگردانها و دیگر عوامل فنی مثل تدوینگرهای قدرتمندی که امروزه در سینما فعالیت دارند هم صدق میکند.»
این سینماگر درباره ضعف تلویزیون در برههای از زمان، کیفیت پایین سریالها و استفاده ابزاری از سوپراستارها گفت: «مشکل از زمانی آغاز شد که تلویزیون رویکرد استفاده از چهرهها را در پیش گرفت و با این نگاه سراغ ساخت سریال رفت. زمانی که دیگر فیلمنامه جذاب در کار نبود و سعی شد تمام کمبودها و عدم جذابیت و نبود موقعیت ویژه با ضرب و زور حضور چهرهها جبران شود اما تماشگرها پس از تماشای چند قسمت از سریال دیگر آن را دنبال نمیکند.»
او درمورد تاثیر چهرههای تازه و تاثیر مخرب حضور بازیگران تکراری در سریالها گفت: «همچنین استفاده از بازیگران جوان و ناشناخته در تلویزیون به باورپذیری نقش توسط مخاطب کمک بسیاری میکند. بازیگر در این شرایط میتواند بدون تکرار خودش بیننده را با خودش همراه کند. در حالی که استفاده از بازیگر تکراری، برای مثال مهران غفوریان، موجب یادآوری یک تصویر تکراری برای تماشاگر میشود. تماشاگر با دیدن او توقع شنیدن حرفهای بامزه و فضای کمدی را دارد و ناخودآگاه آمده مواجه شدن با موقعیتی خندهدار است.»
رافعی ادامه داد: «آنها دیگر شخصیت دراماتیک فیلم را نمیبینند و مهران غفوریان را میبینند و در این صورت لایه زیرین داستان گم میشود و داستان روایت نمیشود. در حالی که تمام تلاش کارگردان این است که در طول سریال تماشاگر را در نگه دارد و به جهان داستانی بیاورد، این اتفاق به وسیله دکوپاژ غلط و انتخابهای اشتباه رخ نمیدهد و تماشاگر از جهان فیلم به بیرون پرتاب میشود و نقش را باور نمیکند.»
عباس رافعی با اشاره به جریان نامشخص قراردادهای مالی سریالها و تاثیر آن در کیفیت آثار گفت: «وقتی ضعف ساختاری و محتوایی وجود داشته باشد و حتی پولشویی در تلویزیون هم رخ میدهد دیگر خبری از بازیگر جدید نیست. به جای این اتفاق از یک بازیگر معروف دعوت میشود و تهیهکننده به بهانه قرارداد با او تلف شدن هزینهای چند میلیاردی را توجیه میکند و نهایت پول گم میشود.»