به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛بسیاری از مخاطبان دلخور از سینمای ایران حتی اگر از سرگرمی بالای برخی محصولات بگویند باز گله دارند از گافهای فرمی. چنین مخاطبانی دربرابر آنها که هر دو وجه فرمی-معنایی را با میکآپی غلیظ(!) ارائه میدهند باز گله دارند از نوعی پوچی مستتر در این گونه آثار.
به چنین مخاطبان سختگیری میشود پیشنهاد دیدن "پسرکشی" را داد که در مختصاتی سهبعدی و از متن تا فرم و بُعد سوم یعنی حرکت در عمق زمان برای ارائه تصویری خودشناسانه از هستی، موازی و متعادل حرکت کرده است.
محمدهادی کریمی خالق"پسرکشی" با تجربیات وافری که در نگارش فیلمنامههایی در گونههای مختلف از "مارال" و "دختران انتظار" و از "سیب سرخ حوا" تا "رستگاری در هشت و بیست دقیقه" و "ساکن طبقه وسط" و... داشته، چنان مهارتی در پیچاپیچ کردن داستان "پسرکشی" به کار برده که در گرهافکنی، فیلمش به یکی از رکوردداران سینمای ایران بدل شده است.
چه حالا که "پسرکشی" به اکران آنلاین رسیده و چه آن زمان که در سایه کرامات روسای مرعوب دربرابر حناوشان(!!) فیلم به صورت کاملا محدود در جشنواره فجر به نمایش درآمد، اغلب مخاطبان، مدام طرح پرسش میکردند درباره معماهایی که فیلم یکایک بدانها پاسخ میداد.
این همان حسی است که مخاطب بعد از تماشای اول بار آثاری همچون "شطرنج باد"محمدرضا اصلانی یا "هشت پلید"کوئنتین تارانتینو نیز با آن روبرو بود. اینکه در تمثیل کیفی، "پسرکشی" گسترهای از محمدرضا اصلانی تا تارانتینو را تداعی میکند عجیب ولی واقعی است.
این تداعیگری نه فقط در متن پرپیچ و خم که در بازیهای بیخط و خش هنرپیشگان هم محسوس است. فقط درنظر بگیرید که بازیگری تیپیکالشده در قامت زنان سنتی رفت و روبگر به نام ژاله صامتی چنان بامهارت در کالبد زنی اهریمنی فرورفته که بیا و ببین.
محمدهادی کریمی کارناوالی از بازیگران ریز و درشت مختلف را به کار گرفته و همه را هم شیرفهم کرده که جز نقش خویش و آن هم در نسبت با فیلمنامه، نپیمایند. این کنترل دقیق موجب شده بازیگری دیگر مثل لیلا اوتادی که این سالها جذب آثار میانه بوده نیز در سطحی بالاتر فقط کاراکترسازی کند؛ بی ادا یا عشوههای سوپرمارکتی.
آرمان درویش نقش اصلی مرد "پسرکشی" هم با کنترل دقیقی که بر زبان بدن خود داشته به خوبی توانسته قطب جنسیتی مردانه فیلم را بیافریند؛ فیلمی که زن و مرد را کاملا برابر در خطاپذیری تصویر کرده و این، خود میتواند فیلم را برای مخاطبی که صد سال بعد و مثلا در آستانه ۱۵۰۰ به تماشای فیلم مینشیند باز بیکلک قلمداد نماید.
محمدهادی کریمی کار با بازیگران را از نویسندگی به کارگردانی شیفت داده؛ میپرسید چگونه؟ او همان طور که آدمهای داستانش را همچون مهرههای شطرنج روی کاغذ بازی میدهد با همان قدرت و از دریچه روانشناختی کاراکتر که تخصصاش است، کاراکترها را جلوی دوربین به تحرک واداشته تا مفهوم واقعی رقص زندگی در اعصار تاریخ انسانی را در کالبد "پسرکشی" ارائه کند.
علی تنکابنی