"من یک وقت به برادران گفتم، اینکه شما میبینید در ارتش، اگر دگمهی پیراهن کسی باز باشد، چهلوهشت ساعت به او بازداشت میدهند، این اصلاً هنر امرای ارتش طاغوتی نیست - آنها کمتر از این بودند که بتوانند اینطور چیزها را بفهمند - این، نتیجهی تجربهی چند هزار سال نظامیگری در تاریخ بشر است. بشر بتدریج و آهسته آهسته آمده و به اینجا رسیده که فرد نظامی باید در همهی منشهایش، حتّی در لباس پوشیدنش، منظم و مرتب باشد.
بستن دگمهی پیراهن، یک ادب معمولی است. ممکن است یک وقت هم باز بودنش ادب بشود. آن وقت اگر بست، باید چهلوهشت ساعت بازداشتش کرد. آن چیزی که ادب معمولی است و ابلاغ شده است، این آدمی که اینقدر بیحال و بیتوجه و لاابالی است که این ادب معمولی را رعایت نمیکند، در میدان جنگ هم نمیشود به او اطمینان کرد و جانها را به دستش سپرد؛ حتّی جان خودش را هم نمیشود به دست خودش سپرد و حتماً دسته گل را به آب خواهد داد! ما در همین هشت سال جنگ، این را دیدیم و تجربه کردیم."