به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ رسیدگی به این پرونده از سال 98 با وقوع یک فقره قتل در زندان قزل حصار آغاز شد و در جریان آن مردی به نام کریم که از مدت ها قبل به جرم حمل مواد مخدر دوران حبسش را می گذراند، به اتهام قتل ناصر بازداشت شد.
تحقیقات مأموران در این باره ادامه داشت که برخی از زندانیان مدعی شدند قتل توسط زندانی دیگری با نام ساسان که او نیز به جرم حمل مواد مخدر در زندان بوده رخ داده است. آنها به مأموران گفتند: در ابتدا ساسان با فرد دیگری درگیری پیدا کرده بود و چندباری باهم زد و خورد کرده بودند که روز حادثه ناصر برای پادرمیانی جلو رفت و بعد هم با یک ضربه شیشه توسط ساسان به قتل رسید.
در ادامه مأموران به سراغ ساسان رفتند و او را مورد بازجویی قرار دادند که او از همان ابتدا اتهام قتل را رد کرد و گفت: من ناصر را نکشتم زندانیان دیگری این کار را کردند و با طرح نقشه ای پیچیده من را متهم به قتل کرده اند. من از دوران نوجوانی در کار حمل مواد مخدر بودم و چندباری هم به همین خاطر بازداشت شده ام. آخرین بار هم در سال 94 به خاطر سابقه دار بودنم و مقدار زیادی مواد مخدری که همراهم بود به 25 سال زندان محکوم شدم. ناصر هم از زندانیان سابقه دار زندان قزل حصار بود که او هم به خاطر مواد به 30 سال حبس محکوم شده بود.
او در ادامه افزود: روز حادثه من و یکی از زندانیان که مدتهاست با او مشکل داشتم درگیر شدم و ناصر به هواخواهی او قصد داشت من را با چاقو بزند که من هم او را زدم و اما قبل از آنکه ناصر به قتل برسد من با ضربه یکی از زندانی ها به نام باقر به سرم بیهوش شدم و زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم که ناصر به قتل رسیده است.
این درحالی بود که شاهدان در ندامتگاه قزل حصار عنوان کرده اند که باقر برای جلوگیری از درگیری بیشتر یک ضربه به سر ساسان زده تا او بیهوش شود اما قبل از بیهوشی قتل رخ داده بود.
با تکمیل پرونده و صدور کیفرخواست رسیدگی به این پرونده در دادگاه کیفری استان تهران آغاز شد.
در آخرین روز کاری هفته گذشته این پرونده در شعبه 8 مورد رسیدگی قرار گرفت و متهم برای محاکمه به دادگاه آورده شد.
با توجه به اینکه اولیای دم درخواست قصاص خود را مطرح کرده بودند، ساسان در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اصلاً با ناصر درگیری نداشتم او خودش پس از توهین به من حمله کرد، من هم از شدت ناراحتی نتوانستم خودم را کنترل کنم و به او فحش دادم و با او درگیر شدم. ناصر که چاقویی را در پشت یقه لباسش جاسازی کرده بود بیرون آورد و به سمتم گرفت و به من حمله کرد. در حین درگیری من و ناصر به یکباره یک نفر از پشت سر ضربه ای به سرم زد و بیهوش شدم وقتی به هوش آمدم به من گفتند که او کشته شده است. من به هیچ عنوان او را به قتل نرسانده ام و این اتهام را قبول ندارم.
او درباره ادعای زندانیان درباره اینکه دیده اند او ضربه را زده گفت: من ضربه ای نزدم آنها دروغ می گویند. مقتول چاقو داشت و حرف های رکیکی به من زد که نتوانستم خودم را کنترل کنم. اما درگیری من با او فقط فیزیکی بود و من هیچ آلت قتاله ای نداشتم.
قاضی از متهم پرسید: مگر در زندان چاقو هست که ادعا می کنی مقتول چاقو داشته است؟ آیا خودت هم چیزی همراهت بود؟
متهم گفت: در زندان با اشیای مختلف چاقو درست می کنند. مقتول هم یک چاقو درست کرده بود و آن را در یقه لباسش جاساز کرده بود. ما بارها گفته بودیم که او چاقو دارد اما توجهی
نمیکردند، من هم هنگام هواخوری یک تکه شیشه از زمین برداشته بودم و چون درگیری داشتم می ترسیدم و می خواستم با آن شیشه از خودم محافظت کنم.
متهم همچنین در پاسخ به این سؤال که مقتول چه گفت که درگیر شدید گفت: او به دخترم حرف های نامربوطی زد. چون من باید 25 سال در زندان باشم زن و بچه ام تنها هستند و دخترم که جوان و زیباست مورد توجه برخی از زندانیان که او را دیده اند، قرار گرفته بود به همین خاطر هم حرف های نامربوطی نسبت به او زد و من عصبانی شدم و موجب شد با او درگیر شوم.
پس از اظهارات متهم و وکیل مدافع او قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.