محمد کاظمی، کارشناس و روزنامهنگار باتجربه حوزه ورزش، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا اظهار داشت: قطعاً برنامههای تلویزیون میتوانند در سطوح مختلف ورزش کشور تأثیرگذار باشند اما در حال حاضر در حد و اندازهای که از برنامههای تلویزیون انتظار میرود تأثیری بر ورزش کشور احساس نمیشود و به نظر میرسد هدف از تولید و پخش برنامههای ورزشی تنها در راستای پر کردن اوقاتی از روزمره مردم و علاقهمندان به ورزش است و این برنامهها هدف خاص دیگری را دنبال نمیکنند.
کاظمی تصریح کرد: تلویزیون علاوه بر شبکه سه، یک شبکه اختصاصی با عنوان شبکه ورزش دارد که قاعدتاً با وجود چنین شبکهای انتظارات از تلویزیون بیشتر خواهد بود و لازم است نگاه رسانه ملی به ورزش دقیقتر و جدیتر باشد اما وضعیت به هیچعنوان اینگونه نیست و این جدیت در برنامههای تلویزیون وجود ندارد. برخی برنامهها که از قدیم پخش میشوند نیز همین وضعیت را دارند؛ این در حالی است که در گذشته چند برنامه خوب ورزشی در تلویزیون وجود داشت که امروز تولید و پخش آنها نیز متوقف شده و آخرین نمونه این برنامههای موفق را میتوان برنامه «نود» دانست که بیش از یک سال از تعطیلی آن میگذرد و هنوز اکثر علاقهمندان به فوتبال پیگیر این برنامه هستند؛ به نظر من «نود» عادل فردوسیپور تأثیرگذارترین برنامه ورزشی تلویزیون بود و با وجود اینکه جای خالی آن همچنان در تلویزیون احساس میشود، خواسته عموم مردم در این زمینه مورد توجه تلویزیون نیست و تعطیلی آن ادامه دارد.
این نویسنده ورزشی با اشاره به چند برنامه موفق ورزشی دیگر در تلویزیون گفت: تقریباً همیشه در همه شبکههای تلویزیون یک برنامه ورزشی وجود داشته که پس از مدتی به یک برنامه معروف تبدیل شده است. برنامه «ورزش از نگاه دو» یکی از این آثار است که بیش از 30 سال روی آنتن بود و در این مدت شاید بیش از 20 بار تیم تولیدش عوض شد و نمیدانم چه رویکردی در سازمان وجود دارد که تا تیمی برنامه را دست گرفت و سعی کرد با ذائقه مردم جلو برود برنامه را به تیم دیگری سپردند و در حال حاضر هم اصلاً پخش نمیشود. برنامه «ورزش و مردم» هم پس از آقای وارث و مرحوم بهرام شفیع، که مدتی طولانی اجرا و تهیه آن را در دست داشت، امروز به پیمان یوسفی سپرده شده و به نظر من این برنامه پتانسیل بالایی برای دسترسی به جایگاهی ویژه در بین برنامههای تلویزیون دارد چراکه به همه رشتههای ورزشی میپردازد و فکر میکنم یکی از دلایل موفقیت برنامههایی از این دست این بود که به همه رشتهها توجه داشتند.
این کارشناس ورزشی درباره موفقیت این برنامههای ورزشی در سالهای گذشته گفت: به نظر من یکی از دلایل اصلی اقبال مخاطبان در گذشته به برنامههای ورزشی، مربوط به کم بودن پخشهای زنده مسابقات ورزشی میشد؛ ما در گذشته به اندازهای که امروز تلویزیون مسابقات ورزشی را به طور زنده پخش میکند پخش زنده نداشتیم. به یاد دارم آن زمان که برنامه «ورزش و مردم» در دوران نوجوانی ما روی آنتن میرفت، در بخش پایانی برنامهاش گلهای بعضی مسابقات مهم اروپایی را پخش میکرد و ما برای دیدن بخش پایانی همین برنامه تا اواخر شب منتظر میماندیم اما امروز همه مسابقات اعم از مسابقات فوتبال، والیبال، بسکتبال و... به صورت زنده پخش میشود و کمتر کسی برای دیدن صحنههای جذاب مسابقات به برنامههایی نظیر ورزش و مردم رجوع میکند.
کاظمی افزود: برنامههای ورزشی در گذشته نمایشی بودند و بخشهای جذاب مسابقات را نمایش میدادند اما با رواج پخش زنده مسابقات محوریت برنامهها به سمت مصاحبه و تحلیل رفته و قطعاً شکل و شمایل تخصصیتری به خود گرفته است که به تبع آن جذابیت این آثار برای مخاطبان عام کمتر شده است.
این نویسنده ورزشی تصریح کرد: متأسفانه همه رسانههای ما تا حد زیادی خنثی شدهاند و تلویزیون نیز از این قاعده مستثنی نیست. روزنامههای ما هم چنین وضعیتی دارند و نمونههایی وجود دارد که تیراژ روزنامه به یک هشتم رسیده و هجمهها مبنی بر خنثی شدن، نباید تنها متوجه تلویزیون باشد. امروز ما به عنوان روزنامهنگار دیگر نمیتوانیم مسائل را با صراحت بیان کنیم چراکه خیلی سریع مسئولان بخشهای مختلف نسبت به انتقادات گارد گرفته و حاشیهسازی میکنند. پیشتر در این زمینه تعامل بیشتری را شاهد بودیم ولی به نظر من امروز مسئولان کشور ما انتقادات را کمتر تحمل میکنند و به تبع آن رسانهها را مجبور به خنثی شدن کردهاند. امروز اگر کوچکترین انتقادی مثلا از یک تیم فوتبال داشته باشید به سرعت نماینده شهری که تیم مربوط به آن میشود، مدیرعامل و دیگر مسئولان آن اعم از مسئولان سیاسی علیه خبرنگار و رسانه هجمه ایجاد کرده و حتی کار را به شکایت میکشانند. بسیاری از شکایتهایی که از رسانهها صورت میگیرد مضحک و فقط برای اذیت و آزار منتقدان طرح شده است. به نظر من در این مورد صداوسیما با توجه به قدرتی که دارد راحتتر میتواند مسائل مختلف جامعه (اعم از مسائل ورزشی) را با صراحت بیشتری مطرح کند ولی میبینیم آنها هم به نظر تابع شرایطی هستند که دست و پایشان را به نوعی بسته است.
این روزنامهنگار ورزشی با اشاره به مصاحبه جنجالی چندی قبل محمدحسین میثاقی با مهدی تاج در برنامه لیگ برتر گفت: برخی این مصاحبه را یک مصاحبه بینظیر و جنجالی در تلویزیون میدانند در حالیکه پیشتر نیز ما نمونههای از این مصاحبهها در تلویزیون داشتهایم. به عنوان مثال در زمان دولت آقای احمدینژاد یک سری تیمهای فوتبال برای رأی جمع کردن در انتخابات به برخی هبه شدند و تیمهایی مثل پاس را به همدان، پیکان را به قزوین، سایپا را به کرج، صبا را به قم و ... بردند تا رأی مردم این شهرها را جذب کنند. تیم نفت هم قرار بود به اراک برود اما به جرأت میگویم مقاومت عادل فردوسیپور و مصاحبه بسیار تند و انتقادی او با نماینده وقت اراک در مجلس شورای اسلامی باعث شد جلوی این انتقال گرفته شود. البته بعدها تیم نفت به دلیل برخی سیاستهای مدیریتی منحل شد اما قطعاً اگر به اراک میرفت خیلی زودتر نابود میشد. این یک نمونه از اتفاقات چالشی در آن زمان بوده که از مصاحبه میثاقی با آقای تاج به مراتب جدیتر بود.
او افزود: پس از تعطیلی برنامه «نود» هر برنامهای که در شبکه سه با رویکرد و زمان پخش «نود» ادامه پیدا کند، طبیعی است با آن برنامه مقایسه شود و «فوتبال برتر» که به نوعی جانشین «نود» فردوسیپور در شبکه سه شده و باید توقعات بسیاری از اهالی فوتبال را برآورده کند و مصاحبهای که میثاقی با آقای تاج داشت به نظرم در راستای برآورده کردن این توقعات بود که پس از پایان ریاست تاج بر فدراسیون فوتبال صورت گرفت وگرنه بعید میدانم اگر تاج همچنان در سمت ریاست فدراسیون بود چنین مصاحبهای شکل میگرفت. از آنجا که تاج ابزار قدرت را در دست نداشت صداوسیما توانست به راحتی با او اینگونه مصاحبه کند وگرنه اگر همچنان او در سمت قبلیاش بود تلویزیون ترجیح میداد این کار را انجام ندهد یا حتی خود تاج در برنامه «فوتبال برتر» حاضر نمیشد.
کاظمی در ادامه اظهار داشت: ورزش مبحث بسیار مهمی است و این اهمیت به قدری است که حتی در برنامههای بیربط به ورزش مثل برنامههای صبحگاهی تلویزیون بخشی ورزشی در نظر گرفته میشود و این وضعیت در برنامههای اجتماعی نیز وجود دارد اما متأسفانه آنچه که مورد اقبال مردم قرار دارد در تلویزیون مورد توجه نیست و میبینیم کارشناسانی که مورد قبول مردم هستند به مرور حضورشان در تلویزیون کمرنگتر شده و از طرفی افراد بیشتری در دایره قرمز صداوسیما قرار میگیرند که دیگر امکان حضورشان در برنامهها وجود ندارد. در همه جای دنیا تیمهای ورزشی از طرق مختلف از جمله حق پخش و اسپانسرهایی که از طرف پخش تلویزیونی برای خود جذب میکنند و... نقش بسیار مهمی در رونق ورزش دارند اما در ایران این روند به شکل معکوسی اجرا میشود و تلویزیون از باشگاهها برای پخش مسابقاتشان پول میگیرد و به نوعی صداوسیما از کنار ورزش به منفعت میرسد در حالیکه باید ورزش با کمک تلویزیون به منفعت برسد. این وضعیت ذهنیتی منفی نسبت به رسانه ملی ایجاد میکند و اگر نسبت به حق پخش تلویزیون نگاه عادلانهتری داشته باشد در کنار منفعتهای مالی که به صداوسیما میرسد، به رونق ورزش نیز کمک میشود.
او در پایان گفت: هیچگاه به لحاظ مالی تلویزیون نتوانسته در خدمت ورزش قرار بگیرد. تلویزیون وقتی یک سریال میسازد و پخش میکند تا قشری از مخاطبان با آن سرگرم شوند هزینه بسیاری را متحمل میشود اما وقتی یک مسابقه فوتبال را، که شاید مخاطبان بیشتری هم دارد، پخش میکند بدون کمترین هزینه سیاست سرگرمکننده بودن خود را پیش میبرد. تلویزیون باید برای این زمانی که به وسیله یک مسابقه ورزشی پر کرده و مخاطب داشته هزینه پرداخت کند اما این سیاست وجود ندارد و با وجود هزینهبر نبودن پخش مسابقه ورزشی، که منفعت زیادی برای تلویزیون دارد، صداوسیما هیچ سیاستی مبنی بر پرداخت مبلغی به عوامل برگزاری مسابقه، که همان تیمها هستند، ندارد.