خواجه شمس الدین محمد شیرازی شاعر و حافظ قرآن، متخلص به حافظ و معروف به لسان الغیب از بزرگترین شاعران غزل سرای ایران و جهان به شمار می رود. حافظ را نمی توان از سنخ شاعران تک بعدی دانست. بلکه او شاعری است که بسیاری بر این باورند که گوته با الهام از غزلیاتش دیوان «غربی_شرقی» را سروده است.
حافظ هنرمندی است که در دوره کشمکش ها و آشوب دو قوم مغول زیست. زمانه ای که با تمام سختی ها شیراز کانون هنر ایران و پناهگاه هنرمندان و اندیشمندان بود. در این دوره اغلب قیام ها خودجوش و بدون رهبری مشخص بودند و تنها می توان در میان دراویش اندکی سازماندهی در مقابله با شرایط آشفته دید.
در چنین دوره ای بسیاری از بزرگان تحت تاثیر دراویش به عرفان گرایش داشتند، عرفانی که نزد حافظ به کمال رسید به گونه ای که می خوانیم:
عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام
با وجود توجه به عرفان در حافظ، نمی توان توجه لسان الغیب به حرکت های تحول خواهانه را نادیده گرفت. همانطور که در اشعارش این شورش های درونی و بیرونی چنین تجلی پیدا کرده است.
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
تمام اینها جمع ضدینی است که دراین شاعر نامدار غزلسرای به هم پیوسته و از او عاشقی، آزاده و مبارز با گوشه چشمی به زیبایی ها و زشتی های انسان و طبیعت ساخته است.
به همین دلیل در شعر او می خوانیم؛
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
حافظ مردی است برای تمام اعصار و تمام ملت ها، شاعری که از قرن هشتم هجری توانسته در قلب و روح تمام نسل ها نفوذ کند و هر کس از ظن خود یارش گردد، ادبا و زبان شناسان در بحر غزلیاتش غوطه خورند و صدها من کتاب در وصفش بنویسند و مردم عامی غزلیاتش را در کنار قرآن بر سفره هفت سین گذارند و به آن تفال زنند.
20 مهرماه در تقویم ما روزی است به نام این شاعر گرانقدر، اگر چه هیاهوی زندگی لسان الغیب را همانند دیگر میراث ارزشمندان به حاشیه رانده اما همچنان در پس ناامیدی هایمان ایمان داریم که؛
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم محور