به گزارش برنا، در ابتدای این وبینار، از کتاب جدید دفتر مطالعات تنظیمگری ساترا با عنوان «راهنمای تنظیمگری پخش رادیو-تلویزیونی» رونمایی شد.
سیاستگذاری باید معطوف به منافع عامه باشد
در ادامه، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص موضوع «سیاستگذاری در عصر پساتلویزیون» اظهار داشت: سیاستگذاری رسانهای ذیل سیاستگذاری فرهنگی و سیاستگذاری فرهنگی ذیل سیاستگذاری عمومی است. مفهوم سیاستگذاری مشتق از کلمه «پالیسی» و قدرت است. بنابراین در بحث سیاستگذاری، با توازن قدرت و نیروها مواجه هستیم.
اکبرزاده جهرمی ادامه داد: مفهوم مطرح دیگر در سیاستگذاری، «پابلیک» یا عموم است. به این معنا که پای مصالح عموم مردم در میان است و سیاستگذاری باید معطوف به منافع عامه باشد. همچنین باید گفت که سیاستگذار قرار است یک مسئله یا مشکل را حل کند.
وی با اشاره به تحولات پخش برودکست در دهههای اخیر گفت: در گذشته تلویزیون به دلیل سرمایهگذاریهای سنگین و محدودیت طیف فرکانسی، هر بازیگری را در این عرصه نمیپذیرفت. ارسال سیگنال به راحتی امکانپذیر نبود و به تجهیزات گرانقیمت و نیروی انسانی متخصص نیاز داشت. بنابراین دولتها عامل مهمی بودند که اجازه ورود دیگران به عرصه برودکست را نمیدادند و یک نوع انحصار طبیعی وجود داشت.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: با ظهور انقلاب دیجیتال و همگرایی رسانهای و ایجاد ماهوارههای پخش مستقیم، انحصار پخش برودکست شکسته شد. نکته مهم این است که تحولات تکنولوژیکی که از دهه 1980 شروع شد و در دهه 1990 پیشرفت زیادی داشت، مصادف با انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بود.
وی در ادامه اظهار داشت: در کشور ما سیاستگذاری فرهنگی تابع دولت و حداکثری است. اما میتوان گفت که در کشورهای دیگر اینگونه نیست و سیاستگذاری فرهنگی تابع دولت، حداقلی است. اگرچه شواهد بسیاری وجود دارد که در کشورهای دیگر فرهنگ مهم است و مثلا پنتاگون در امریکا به فیلمسازی کمک میکند، اما در امریکا دولت در عرصه فرهنگ خیلی دخالت نمیکند. اما ما در عرصه فرهنگ بسیار حساس هستیم و حتی در قانون اساسی یک اصل درباره تلویزیون داریم.
علل نیاز به تنظیمگری رسانهها
اکبر زاده گفت: خلاصه میتوان گفت که نیاز به تنظیمگری رسانهها به دلیل دو عامل بود، اول تکنولوژی و دوم جنبشهای سرمایهداری. همانطور که در نظریه جامعه اطلاعاتی گفته شده، جوامع در حال حاضر به سمت اطلاعاتی شدن میروند و حتی اقتصاد هم اطلاعاتی میشود. یعنی دادهها مهم هستند و گاهی تولید ثروت از طریق جمعآوری و پردازش اطلاعات صورت میگیرد. پس بحث منافع و گردش مالی نیز در سیاستگذاری مهم است. این حوزه به منافع اقتصادی و حساسیتهای فرهنگی و همچنین امنیت ملی گره خورده است. کشور ما دائم در کانون توجه رسانههای بینالمللی و تغییر نظام در ایران همواره در دستور کار غربیها بوده است. پس رسانهها در این میان نقش مهمی دارند و لزوم تنظیمگری رسانهها در این میان احساس میشود. بنابراین علاوه بر وجه تکنولوژیک، باید به سایر جنبهها نیز دقت کنیم.
در عصر همگرایی نمیتوانیم نهادهای مختلف سیاستگذاری داشته باشیم
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: تصمیمگیری درباره منافع و تخصیص منابع، بر اساس یک منطق غیرثابت شکل میگیرد. مثلا در نهاد تنظیمگری امریکا به اسم FCC، روسای جمهور نقش دارند. پویاییهای اجتماعی، مطالبات مردم یک جامعه را تغییر میدهد و این تغییرات در تنظیمگری نیز جلوه میکند. هر جا اختلافات کم شوند و درباره یک موضوع به اجماع برسیم، حرکت جامعه آغاز میشود، مثلا در موضوع برجام. البته ما نباید در زمینه سیاستگذاری از کشورهای دیگر تقلید کنیم. متاسفانه ما در کشورمان شاهد عدم توازن هستیم و سران قوا در زمینه تنظیمگری دچار اختلاف نظر هستند. به همین دلیل مکانیسمهای فعلی به درستی کار نمیکنند. در عصر همگرایی نمیتوانیم نهادهای مختلف سیاستگذاری داشته باشیم. مثلا نهاد FCC در امریکا برآیند نیروهای این کشور است و در خصوص منافع و مصالح قابل تغییر امریکا تصمیمگیری میکند. در خصوص فضای مجازی، با تدبیر رهبر انقلاب، شورای عالی فضای مجازی شامل اعضای حقیقی و حقوقی تشکیل شد تا یک نوع اجماع در زمینه فضای مجازی شکل بگیرد.
دلیل ملی شدن تلویزیون در ایران
در ادامه این وبینار، یاسر خوشنویس در خصوص «پخش گسترده در مقام زیرساخت و مسئله قدرت زیرساختی» اظهار داشت: مایکل مان، جامعهشناس، میگوید دولت-ملتها در قرن هجدهم توجه خاصی به زیرساختها داشتند. اولین آنها کانالهای آبی و بندرها بود. من در اینجا از مفهوم کانال به صورت استعاره استفاده میکنم. کانال میتواند به خط راهآهن، تلگراف، پخش گسترده (برودکست) نیز اشاره داشته باشد. باید مشخص شود که چه کالایی از سوی چه کسانی با چه تعرفهای میتواند جابهجا شود. این کانال برای دولت تولید قدرت میکند. تلویزیون در ایران ابتدا به صورت خصوصی ایجاد شد. در گذشته تضاد مصلحتها و پوشش اخبار مربوط به حاکمیت، موجب میشد که دولت روی تلویزیون نظارت داشته باشد و به همین دلیل تلویزیون ملی شد.
نه نظارت کاملا بسته، نه رهایی کامل بدون نظارت
این پژوهشگر حوزه رسانه افزود: الان نظارت روی کانالهای جدید به راحتی نظارت روی کانالهای قبلی نیست و یک رژیم جدید را میطلبد. تصور ما از کنترل رسانههای جمعی مربوط به دهه 1360 است. یعنی شیوههای نظارت و تنظیمگری ما مبتنی بر رادیو و تلویزیون دهه 60 است. چون روی تحولات به خوبی متمرکز نشدهایم. حکمرانی در این فضای جدید، نیاز به شناخت مفاهیمی مثل «حکمرانی چند ذینفعی» دارد. به عبارتی نباید به دوگانهسازیهایی مثل نظارت کاملا بسته یا رهایی کامل بدون نظارت توجه کنیم. یعنی نگاه صفر یا صدی نداشته باشیم.
وی در ادامه گفت: در اینجا با یک طیف مواجه هستیم. در میانه این طیف هم عموم جامعه و هم نخبگان وجود دارند. در زمینه حکمرانی چند ذینفعی، تجربهای مثل اتاق بازرگانی و تجارت وجود دارد. یعنی باید بدانیم که چگونه بازیگران را گرد هم بیاوریم و به آنها فرصت بدهیم تا صدایشان شنیده شود. برای این منظور راهکارهایی مثل مشورت، نظرسنجی، کرسی مشورتی در نهاد تنظیمگر و کرسی همراه با رای وجود دارد. بازیگران مختلف باید احساس کنند که در فرآیند تنظیمگری و پیدا کردن راهحل نهایی مشارکت داشتهاند. البته نحوه بازی بازیگران در زیرساختها باید مشخص شود، چون رسانههای جدید اکثرا زیرساخت اختصاصی ندارند و میخواهند از کانال تنظیمگر استفاده کنند، بنابراین باید تغییرات زیرساختهای بزرگ در ایران را بررسی کنیم.
حرکت به سوی حکمرانی چند ذینفعی
این پژوهشگر حوزه رسانه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه با وجود نزاع بین گروههای مختلف چگونه میتوان به سمت حکمرانی چند ذینفعی حرکت کرد، اظهار داشت: گذار به سمت حکمرانی چند ذینفعی به سادگی امکانپذیر نیست. در این میان هم خطر عدم رعایت انصاف و هم شیوههای برهمزننده وجود دارد. در حال حاضر ما تنوع کمتری از لحاظ ذینفعان داریم. در حالت بهینه، زیرساختها باید به شیوه چند ذینفعی سیاستگذاری شوند و این گذار مشکل است. اما این کار را باید وظیفه خود بدانیم.
نیازمند تنظیمگری منسجم و یکدست هستیم
خوشنویس افزود: در حال حاضر، قفل شدن در شرایط گذشته و وابستگی به مسیر وجود دارد تا از ناپایداری جلوگیری شود. کانالکشی در این مسیر سخت است اما نباید به کلی آن را کنار بگذاریم. باید به بازیگران فرصت دهیم تا خودشان را نشان دهند. البته نه اینکه کامل اختیارات را به آنها تفویض کنیم. اول باید آنها را به رسمیت بشناسیم حتی در قالب مشورتی.
وی با بیان اینکه احساس به رسمیت شناخته شدن به تصمیمگیری بهتر کمک و از اقدامات بر هم زننده نظم جلوگیری میکند، گفت: اگر صداهای مختلف را به رسمیت نشناسیم، این صداها یا در واقع رسانهها از کانال دیگری به دنبال تحقق اهدافشان خواهند بود. نهاد تنظیمگر واحد و چندصدایی میتواند در بازارهای مختلف وجود داشته باشد. اما این تنظیمگر باید منسجم و یکدست باشد.
تنظیمگری به زیرساختها گره خورده است
در ادامه این بحث، اکبرزاده جهرمی نیز در خصوص امکان خودتنظیمگری رسانهها و حکمرانی چند ذینفعی و نحوه اجرای آن تصریح کرد: تنظیمگری به زیرساختها گره خورده است. تفاوت زیرساختها و پلتفرمهای جدید با قبلی این است که کنترل آنها به لحاظ فنی دیگر امکانپذیر نیست. حتی اگر ذینفعان کنار یکدیگر باشند، ممکن است با تاثیرگذاری یک عامل بیرونی یک حالت خاص به وجود بیاید. اما کلیت نظام سیاسی نباید دچار صدمه شود. در کشور ما مهمترین ملاحظه، امنیت ملی است. راه چاره در این موضوع، بازارها هستند. البته حوزه شبکههای اجتماعی متفاوت است و نمیتوان این حوزه را با راهحلهای کلی پیش برد. مثلا در زمینه پلتفرمهای ماهوارهای، ژاپنیها حساسیت دارند که حتی اگر زیرساخت از طرف خارجی تامین میشود، تامینکننده محتوا حتما باید از طریق ژاپنیها تامین شود. چینیها هم سرمایهگذاریهای خارجیها را در بخش زیرساخت بلامانع اعلام کردهاند. باید در این حوزهها بازارها را از هم تفکیک و وظایف یکدیگر را مشخص کنیم. بحث شبکه ملی اطلاعات را هم باید مدنظر داشته باشیم. زیرساخت ما قابلیتهای خوبی ندارند، مثلا اگر گوگل نباشد، موتور جستجوی خوبی در داخل نداریم.
تفکیک بازارها به معنی داشتن تنظیمگر جداگانه در همه حوزهها نیست
اکبرزاده جهرمی در پاسخ به سوالی درباره احتمال تضاد تفکیک بازارها و همگرایی نهادهای تنظیمگر گفت: در امریکا به دلیل سرمایهگذاری سنگین در فیبر نوری، انحصار ایجاد کردهاند تا سرمایه برگردد. برای جلوگیری از انحصار میتوان تفکیک بازارها را انجام داد، اما تفکیک بازارها به معنی داشتن تنظیمگر جداگانه در همه حوزهها نیست. بلکه باعث میشود که تنظیمگر در یک حوزه مشخص به تصمیمگیری شفاف برسد و موضوع بیش از حد کلی نشود.
خوشنویس نیز با تایید اظهارات اکبرزاده در خصوص تفکیک بازارها گفت: من بین تفکیک بازارها و همگرایی نهادی تنظیمگر واحد و چند صدایی، تعارضی نمیبینم. این نهاد میتواند به مجموعهای از پرسشها در بازارهای مختلف پاسخ دهد. این در مواقعی است که یک راهحل واحد برای کل فضای مجازی نداریم. مثلا برای شبکه اجتماعی و پرداخت الکترونیک و پخش زنده راهحل یکسانی وجود ندارد.
اکبرزاده در ادامه این وبینار در خصوص تنظیمگری صداوسیما در عرصه برودکست و برودبند گفت: نباید تلویزیون و برودکست را طوری تعریف کنیم که فارغ از جنبههای فنی باشد. تلویزیون به معنای متعارف خود در حال قدیمی شدن است. الان سایت نتفلیکس به نوعی یک تلویزیون است. شرکت نتفلیکس با بیش از یکصد کشور قرارداد تنظیمگری دارد و استانداردها را رعایت میکند. متاسفانه در کشور ما تنظیمگری به نوعی گرفتار یک بازی سیاسی شده است. در حالی که نهاد تنظیمگر باید وظایف و مسئولیتش را به رسمیت بشناسد و باید بداند که مشروعیت خود را از کجا میگیرد. مثلا اگر مجلس در حوزه شبکههای اجتماعی خود را مسئول میداند، آیا دولت در این زمینه نقشی ندارد؟ این روند در درازمدت نمیتواند مشکلات کشور ما را حل کند.
چگونگی طراحی یک نظام تنظیمگری برای سرویسهای صوتی و تصویری آنلاین
در ادامه این بحث، یاسر خوشنویس در پاسخ به سوالی در زمینه چگونگی طراحی یک نظام تنظیمگری برای سرویسهای صوتی و تصویری آنلاین گفت: ما تجربه جا ماندن از تصمیمگیریها را داریم. در زمینه حکمرانی چند ذینفعی، ما باید این حس را به بازیگران اصلی عرصه رسانه بدهیم که برای تصمیمگیریهای سرنوشتساز، از آنها نظرسنجی میشود و اینگونه نیست که صرفا پس از تصمیمگیری از نحوه اجرای آن مطلع شوند. مشارکت ذینفعان در تصمیمگیریها موجب میشود آنها احساس کنند که صدایشان در نهاد تنظیمگر شنیده میشود و نظر مشورتی آنها مدنظر قرار میگیرد.
خوشنویس در پاسخ به سوالی در خصوص علت عقب ماندن کشور ما از فناوریهای جدید گفت: متاسفانه در کشور ما سیاستگذاری به عنوان یک حرفه متمایز شناخته نمیشود. مثلا در حوزه بهداشت یک پزشک هرچقدر هم تبحر داشته باشد، یک سیاستگذار نیست. یک پزشک یا یک مهندس خوب الزاما یک سیاستگذار خوب نخواهد بود.
علت عقب ماندن ما از تحولات تکنولوژیک
در انتهای این وبینار نیز اکبرزاده اظهار داشت: عقب ماندن ما از تحولات تکنولوژیک گاهی به فرهنگ ما برمیگردد. فرهنگ ما در حال تغییر بسیار سریع است، اگرچه به مواریث و سنتها و حفظ آنها توجه بیشتری داشتهایم. یکی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی شاخصههای هافستد ( استاد برجسته مردمشناسی ) را در بین همکلاسان خود بررسی کرد و به نتیجه جالبی دست یافت. مثلا اینکه ما در شاخص فردگرایی از میانگین جامعه امریکایی بالاتر هستیم. اینها به دلیل ریشههای تاریخی ماست. اگر این ریشهها مدیریت نشوند، ممکن است تبدیل به بحران شوند. باید بدانیم که از راهحلهای فوری نتیجهای حاصل نمیشود و مشکلات کشور ما باید به صورت تدریجی حل شوند.