در روز دوم جشنواره فیلم فجر و در سانس دوم اکران و در روزهایی که وضعیت بهداشتی و شرایط خاص حضور خبرنگاران و عکاسان و اصحاب رسانه دغدغه مسئولین جشنواره بود و همگان به دنبال نمایش وضعیت مساعد حاکم بر کاخ جشنواره بودند پر سر و صدا ترین فیلم جشنواره روی پرده رفت تا یکی از موفق ترین کارگردانان چند دوره اخیر جشنواره فیلم فجر اثری عجیب و قابل نقد و بررسی را در کارنامه اش ثبت کند.
بعد از اینکه فیلم شیشلیک، اثر به نظر اشتباهی محمد حسین مهدویان را بررسی کنیم به این نکته باید اشاره کرد که داوران این دوره از جشنواره فیلم فجر آیا بر اساس واقعیت های داوری و مباحث کیفی آثار را به جشنواره آورده اند یا اینکه این سبک انتخاب مدیریتی از پیش سناریو شده بوده است که محصول آن در خوش بینانه ترین حالت، یک جشنواره معمولی با کلی سر و صدا و تمهیدات به ظاهر تمهیدات ... است!
با نگاهی به نام داوران جشنواره امسال و جایگاه و توانمندی هنری اشان و البته کارنامه هنری بعضی از آن ها، انتخاب برخی از فیلم های امسال تا حدودی بعید به نظر می رسد.
فیلم شیشلیک در نگاه اول اثری متفاوت با تفکر همیشگی فیلمساز است. قطعا یک فیلمساز بسته به شرایط روحی و روانی خودش و شرایط تولید می تواند در ثبت آثار با اوج و فرود هایی همراه باشد اما تغییر تفکر و دیدگاه فیلمساز معنی دیگری دارد که مهدویان در روز دوم جشنواره پاسخگوی این سوالات نبود و بد نیست جشنواره حد اقل در انتخاب این اثر از میان 62 اثر ممکن درباره اولویت هایش بیانیه ای صادر کند.
کارنامه امیر مهدی ژوله وزین تر از این است که این بار در شیشلیک او را با یک کمدی یک خطی کم رمق میزان کنیم که اگر بازی سرگرم کننده بازیگرانش نبود باید بگوییم فیلم یک خود زنی ملی محسوب می شود که تیم تولید نه به خودشان رحم کرده اند، نه به کشورشان و نه به ساختار کلاسیک یک اثر کمدی که در نقد اجتماعی هم بایستی وجوه واقع گرایانه ممکن را حد اقل به احترام باور مخاطب رعایت کنیم که این اتفاق در شیشلیک بیشتر به خصومت شخصی می ماند که قرار است گویا با تکرار بی ربط و گاه اعصاب خورد کن آن کسی را خطاب کنیم که ....
اگر کارگردانی مهدویان را در آثار قبلی اش نمی دیدیم خیلی راحت می شد فیلم را با کار برخی از کارگردانان فیلم های شانه تخم مرغی سابق مقایسه کرد و اگر بامزگی های ذاتی رضا عطاران، پژمان جمشیدی و استعداد ژاله صامتی را از فیلم در بیاوریم حالا می شود شیشلیک را به یک استنداپ کمدی - اعتراضی شبیه بدانیم که امیر مهدی ژوله به مراتب بهتر از این فیلم آن را در برنامه های خندوانه و غیره می توانست اجرا کند.
نمایش اینگونه ی کشوری که در آن زندگی می کنیم هرگز انتقاد به وضعیت اجتماعی و اقتصادی حاکم نیست بلکه یک خود زنی آشکار است. از نمایش مردمی که فارسی حرف می زنند ، اسم فارسی دارند و.... و حالا قرار است این کمدی میلیاردی در سینما مخاطبش را بخنداند و بگوید ما یک نقد اجتماعی به وضعیت زندگی مردم در گوشه ای از این کشور داشته ایم، ما منتقدیم، ما کمدین طناز معترضی هستیم که با نقد گزنده به دنبال مرتفع شدن وضعیت اقتصادی هم هستیم و می خواهیم شرایطی را گوشزد کنیم که مردم یاد بگیرند از سکوت در بیایند، اعتراض کنند و هر شرایطی را بر نتابند و شیشلیک بخورند.
شیشلیک هرگز یک فیلم کمدی نیست. در بهترین شرایط باید شیشلیک را از کارنامه مهدویان نادیده بگیریم تا به آثار قوی ، پر مغز و تفکر برانگیز سابقش کماکان احترام بگذاریم اگر داوران تصمیم داشتند با انتخاب فیلم شیشلیک تنوعی را به آثار موجود در جدول اکران جشنواره ببخشند باید گفت شیشلیک بیشتر می تواند یک انتقام در داوری باشد تا یک قضاوت!
بی تردید این فیلم توسط داوران در بخش های مختلف صاحب جوایزی هم خواهد شد. نمی شود از بازی ژاله صامتی گذر کرد، نمی توان رضا عطاران را نا دیده گرفت اما آن ها هم در این نگاه مثلا فانتزی فیلم در نقد و یقه گیری گم بودند و هوشمندی اشان در مراقبت از نقش ها در برخی از لحظات محسوس نبود هر چند گاهی این حس به وجود می آمد که فیلم بازیگرانش را نیز حیف و میل کرده است. کاش شیشلیک در قواره های یک استنداپ کمدی در فضای مجازی ساخته می شد و کار به اینجا کشیده نمی شد. همان اتفاقی که در سکانس پایانی رخ داد و مشخصا همه ی هدف فیلم است.