و این بار کرونا، پرستار باردار فداکاری را "مادری نکرده" از ما گرفت. پرستاری که به عشق خدمت به مردمش، در روز موسوم به "عشق" پر کشید و کودک هرگز ندیدهاش را تنها گذاشت.
مرگهای کرونایی با توجه به ویژگیهایشان، تلختر از مرگ بر اثر انواع دیگر بیماریهاست. نوعی تلخی گزنده، تنهایی، غربت زدگی، بهت و ناباوری با مرگهای کرونایی درهم آمیخته است.
شاید در آیندهای نه چندان دور، درمانی قطعی برای این بیماری یافت شود اما اقتصاددانان گفتهاند تا هفت سال آثار اقتصادی کرونا، ادامه خواهد داشت. با این حال بر روی آثار روانی و اجتماعی کرونا هنوز تحقیقات بسندهای صورت نگرفته است اما قطعا این آثار نه تنها هفت سال بلکه به صورت نسلی ادامه خواهد یافت. روایتهایی جانسوز گفته خواهد شد و داستانهای بسیاری به رشته تحریر در میآید.
"مهشید" _پرستار بارداری که بر اثر کرونا جان باخت_ هم یکی از این داستانهاست. درست در ایامی که بچههای نسل جدید از یک سنت اروپایی، بهانهای ساختهاند برای ابراز محبت، او در راه عشق و شوق به نجات انسانهای دیگر ، جان خود را فدا کرد.
این پرستار فداکار، یک زن و بالاتر از آن یک مادر با عشقی تمام و کمال به فرزندش بود. شاید او هم وقتی خسته از کار طاقت فرسای پرستاری و مراقبت از بیماران کرونایی، به استراحت میپرداخت در اندیشه نوشتن نامهای به "کودک زاده نشدهاش" بود و برایش قصهها میگفت از اندوه تلخ دیدن زجر کروناییها و تلاشش برای نجات جان آنها.
مهشید، مظلومانه پرکشید تا خاطرهاش به عنوان یک قهرمان سلامت در ذهن یک جامعه ثبت شود.