جین فوندا گلدن گلوب را با سخنانش فتح کرد

|
۱۳۹۹/۱۲/۱۱
|
۱۹:۵۰:۴۸
| کد خبر: ۱۱۴۵۴۶۸
جین فوندا گلدن گلوب را با سخنانش فتح کرد
جین فوندا بازیگر و فعال ضد جنگ در مراسم گلدن لوب جایزه یک عمر فعالیت در عرصه هنری و فرهنگی را بالای سر برد و از تحول مردم با قصه گویی سخن گفت.

به گزارش برنا؛ جین فوندا ستاره کهنه کار سینما در سخنرانی مراسم گلدن گلوب خود از نقش قصه گویی در دنیای سینما گفت.جین فاندا فقط یک بازیگر محشر سینما و تلویزیون نیست. به گفته‌ی همکارانش انسان خوش‌قلب و خوبی است. و به گواه تاریخ این بازیگر که ۸ جایزه‌ی گلدن گلوب و دو اسکار در کارنامه‌اش دارد یک فعال سیاسی مهم برای فعالیت‌های صلح‌آمیز و ضدجنگ است. جین فاندا روی سن حضور پیدا کرد در حالی که همکاران قدیمی‌اش مثل گلن کلوز و جودی فاستر شاهد این لحظه بودند. فاندا گفت که ما اجتماع قصه‌گویان هستیم و در دورانی مثل این روزگار قصه‌ها اهمیت پیدا می‌کنند که علی‌رغم همه‌ی تفاوت‌ها درک کنیم همه انسان هستیم و ذهن‌مان را سالم نگهداریم. او از پیامبران از عیسی مسیح تا حضرت محمد و بودا صحبت کرد که همگی می‌خواهند یک پیغام به ما بدهند. او از شکننده بودن دموکراسی، از مسلمان آمریکایی بودن و از مهاجر بودن صحبت کرد و گفت که داستان‌ها واقعا می‌توانند انسان‌ها را تغییر بدهند.

فوندا در این مراسم به تجلیل و ستایش از آثار بازیگران و کارگردانانی که در این دوره نامزد شده اند، پرداخت او همینطور در خاتمه خواستار این شد تا در هالیوود برای گفته شدن همه داستان ها هدایت و رهبری بهتری صورت بگیرد.

متن سخنرانی فوندا در مراسم گلدن گلوب ۲۰۲۱:

از همه اعضای انجمن مطبوعات خارجی هالیوود متشکرم. من، من بابت دریافت این افتخار تحت تاثیر قرار گرفته ام. از شما متشکرم.

می‌دانید، ما یک جامعه قصه گو هستیم و در شرایط آشفته و بحرانی مانند این زمان، قصه گویی همیشه ضروری و واجب بوده ‌است.

می دانید، داستان‌ها روشی دارند که می‌توانند قلب ها و ذهن های ما را تغییر دهند، آن‌ها می‌توانند به ما کمک کنند تا همدیگر را در نور تازه ای ببینیم، همدردی و همدلی داشته باشیم و قابلیت به رسمیت شناختن این موضوع که با وجود تنوع، ما در ابتدا انسان هستیم.

می‌دانید، در زندگی طولانی خودم تفاوت های زیادی دیده‌ام و گاهی اوقات برای درک و فهمیدن برخی از افرادی که ملاقات کرده‌ام به چالش کشیده شده‌ام.

اما آشکار اگر قلب من پذیرا باشد و به زیر سطح و ظاهر قضایا نگاه کنم، با آنها احساس نزدیکی می‌کنم.

به همین دلیل است که همه چشمه های عظیم ادراک مانند بودا، (حضرت) محمد (ص)، عیسی‌ مسیح، لائوتسه همه آن‌ها با ما با داستان و شعر و استعاره حرف می‌زدند.

این گفته ها به دلیل اَشکال غیر خطی و غیر وابسته به مغز که هنر با آنها حرف می زند در یک فرکانس متفاوت هستند.

آن‌ها انرژی جدیدی تولید می‌کنند که ما را تکان می‌دهد و به حالت دفاعی ما نفوذ می‌کنند و موجب می شوند بتوانیم آنچه را که ممکن است از دیدن و شنیدنش می‌ترسیدیم، ببینیم و بشنویم.

درست در همین سال، فیلم «سرزمین آواره ها» به من کمک کرد تا حس عشق و علاقه به آوارگانی که در میان ما هستند، داشته باشم، «میناری» چشمان مرا به تجربه مهاجران که با واقعیت‌های زندگی در یک سرزمین جدید سر و کار دارند، باز کرد.

و «یهودا و مسیح سیاه»، «تبرهای کوچک»، «ایالات‌متحده آمریکا در برابر بیلی هالیدی»، «ما رینی»، «یک شب در میامی» و دیگر فیلم ها همدلی من را نسبت به آنچه که به سیاهان می گذرد، عمیق‌تر کرده ‌اند.

فیلم «رمی» به من کمک کرد تا احساس کنم که مسلمان آمریکایی بودن چه معنایی دارد.

«ممکن است تو را ویران کنم» به من یاد داد که خشونت جنسی را به شیوه ای دیگر در نظر بگیرم.

داستان‌ها: آن ها واقعا می‌توانند مردم را متحول کنند.

جین فوندا در پایان خواستار این شد تا حلقه تصمیم گیران برای ساخت فیلم ها و همینطور انتخاب قصه ها بزرگ تر شود.

 

نظر شما