به گزارش برنا، در ابتدای این مراسم محمودرضا رحیمی، پریسا محمدی، علی نجفیزاده، علی ضیایی، امیر نیکسرشت، حسام کلانتری و فرزانه کاظمی حاضران در سالن را با اجرای نمایشنامهخوانی این اثر میزبانی کردند و در ادامه بهرام شادانفر به سوالات حاضران درباره نمایشنامه «سَنت لائوکوئون» پاسخ داد.
جلسه نقد این نمایشنامه با مدیریت محمودرضا رحیمی مدرس دانشگاه و کارگردان تئاتر که خوانش نقش «لائوکوئون» را برعهده داشت برگزارشد که در ابتدا از روند اقتباس این اثر و تخیل نویسنده در نگاه به رویدادهای ثبت شده تاریخی و اسطورهای پرسید.
بهرام شادانفر در این باره توضیح داد: وقایع تاریخی و فکتهای اسطورهای آن طور که در کتابها ثبت شدهاند و میدانید در این نمایشنامه ثابت هستند از رویدادهای تروا گرفته تا قرن پانزدهم که زمان زیست میکلآنژ است. تنها زاویه نگاه به این رویدادها تغییر کرده است.
وی درباره ایده اولیه متن گفت: چند سال قبل مستندی توسط نشنال جئوگرافی پخش شد که در آن گروهی از متخصصان آثار هنری، 20 اثر هنری موزه واتیکان را مورد مطالعه دیرینهشناسی قرار داده بودند. در این مطالعه مجسمه لائوکوئون که اسناد واتیکان آن را متعلق به دوره هلنی میداند و توسط میکلآنژ کشف شده است و سنگ بنا و اولین اثر موزه واتیکان است نیز بررسی میشود. برای همه این سوال مطرح است که لائوکوئون در کل ایلیاد و ادیسه تنها 3 بار نامش آورده شده است چرا مجسمهای با این ابعاد از او به جا مانده اما از دیگر شخصیتهای بزرگ و قهرمانان یونان باستان مجسمهای در این حد از اهمیت، بسیار کمتر وجود دارد.
شادانفر افزود: در این مطالعه مشخص میشود که مجسمه لائوکوئون متعلق به قرن پانزده و شانزده است یعنی زمان زیست میکلآنژ. این حقیقت باعث میشود که از سوی واتیکان مطالعه دیرینهشناسی نیز متوقف شود. از سوی دیگر به مطالعاتی برخوردم که از تقلب ها و کپیبرداری های میکلآنژ در سنین نوجوانی صحبت میکردند و تصویری دیگر از این هنرمند ارائه میدادند. این نکات زمینهای برای خلق نمایشنامه «سَنت لائوکوئون»» ایجاد کرد.
امین خرمی مدرس دانشگاه و منتقد تئاتر در این بخش درباره شکست زبان و حرکت بین دو بیان محاوره و رسمی، همچنین نیاز متن به معرفی شخصیتهای تاریخی و اسطورهای برای شناخت بیشتر مخاطبی که کمتر به مطالعه شخصی در این باره میپردازد اشاره کرد.
شادانفر درباره بیان محاوره و رسمی در نمایشنامه توضیح داد: در نمایشنامه به صورت عمدی این تغییر و حرکت بین دو بیان وجود دارد که روند کارگردانی و بازی به آن شکل میدهد. جایی که بازیگر با خودش صحبت میکند، طرح دروغی را میچیند و جایی که آن را بیان میکند دو بیان متفاوت دارند. زیاد اهل توضیح صحنه نوشتن نیستم و دیالوگ باید خودش نشان بدهد که صحنه به چه صورت است.
وی با اشاره به ویراستاری دقیق و بسیار حرفهای شیرین رضاییان روی این نمایشنامه گفت: در ویراستاری دقت بسیاری شده تا این فضاهای چندگانه بازی شخصیتها و تغییرات بیان و زبان حفظ شود.
امین خرمی با بیان این نکته که اقتباس یک حلقه مفقوده در ادبیات دراماتیک ماست و موانعی بر اقتباس موشکافانه در ادبیات دراماتیک وجود دارد از رحیمی به عنوان یک استاد تئاتر پرسید تا چه حد می تواند این اثر اقتباسی هنرمندانه باشد؟
محمودرضا رحیمی پاسخ به این سوال را بسیار سخت دانسته و افزود: یکی از چیزهایی که در اواخرقرن نوزدهم ملال در تئاتر اروپا بوجود میآورد و از دل آن هنرمندی مانند میرهولد پدید میآید که از خدایان یونان فراری بوده، همین مسئله است که دیگر خدایان کنشهای خودشان را از دست دادهاند. او از بیست شش و یا بیست و نه داستان فولکلور استفاده میکند و اتودهایی برای جایگزینی این رفتار اسطورهای ایجاد میکند. تا مدت ها این اسناد گم میشود ولی بعدها در 1960 تعدادی از آن ها به آلمان میرسد و برشت به خوبی از آن ها استفاده میکند. تا مدتی هم آن اسناد به نام برشت شناخته میشد. سختی کار روی اسطورهها آنجایی مشخص میشود که خود آنها هم به این نتیجه رسیدهاند که این اسطورهها دیگر کنشمند نیستند. نظر شخصی من این است که اسطوره ها در یک صورت جواب میدهد و آن این است که به گونهای استفاده بشوند که به اندازه کنشی که در نقش دارند بتوانند خودشان را معرفی کنند که این مهم در این نمایشنامه به خوبی رخ دادهاست. اگر قرار باشد ارجاعات به دامنه میتولوژی باشد، نه این تماشاگر و نه تماشاگر آن سو که این خدایان جزو فرهنگشان هم بودهاند، نمیتواند با اثر هنری ارتباط برقرار کند.
رحیمی در ادامه با بیان این جمله که مسئله من این است که غرب دوباره به سراغ اسطورههای شرقی آمده ولی ما همچنان برای زدن حرفهایمان از ربالنوعهای غربی استفاده میکنیم به اقتباس در آثار نویسندگان معاصر انتقاد کرده و به بیش از 130 ربالنوع دوره ایلامی و عصر چغازنبیل اشاره کرد که هیچ گاه مورد توجه نویسندگان آثار دراماتیک قرار نگرفتهاند.
بهرام شادانفر در پاسخ گفت: نمیتوانیم از اساطیر و شخصیتهای تاریخی سرزمین خودمان استفاده کنیم . این ها آنقدر مالک و نگران دارند که نمیتوان هیچ نگاه دراماتیک تازهای به شخصیتها داشت و یا اقتباس تازهای از آنها ارائه داد. داستان رستم و سهراب به طور نمونه، آیا کسی جرات کرده از آن یک پارودی بسازد؟ هزار نفر مدعی می شوند که واویلا رستم افتخار ماست و چه و چه و چه! در آثار دهه گذشته شاهد آثار پارودی از روی آثار ادبی و شخصیتهای معروف بودیم که توسط گروههای خارجی در جشنوارههای خودمان هم شرکت کردند و هیچکس هم از آن ناراحت نشد. متاسفانه ما روی آنچه اسمش را فرهنگ ایرانی و شاخصههای فرهنگ ایرانی میگذاریم تعصب بالایی داریم. به عنوان مثال، سازهای سنتی ایرانی در طول این سالها چقدر به روز شدهاند؟ هنوز در شیوه نواختن و نحوه مضرابگیری بین اساتید موسیقی سنتی، وحدت رویهای وجود ندارد و هرکدام روی روشی متفاوت از بقیه تعصب دارند. عروسک مبارک در طی این سال ها چه تغییری کرده؟ چه حرکت رو به جلویی داشته؟ حتی اگر تونالیته رنگ لباسش اندکی در محدوده قرمز تغییر کند عدهای جامه می درند که بدعت شده است. این نمونهها مشتی از خروار دلایلی هستند که باعث میشوند تغییر نگاه به آثار ایرانی و اقتباس از آنها بسیار سخت شود.
شادانفر در ادامه از انتشارات نمایش و آقای سعید اسدی، از همکاران و کارمندان مجموعه تئاترشهر و هنرمندانی که در خوانش آن حضور داشتند تشکر و قدردانی کرد.
این مراسم با امضا نمایشنامه «سَنت لائوکوئون» توسط نویسنده و عکس یادگاری گروه اجرایی با مهمانان به پایان رسید.
علاقهمندان می توانند این نمایشنامه را از طریق انتشارات نمایش و کتابفروشیهای معتبر تهیه کنند. نسخه الکترونیکی نمایشنامه نیز در سایت انتشارات نمایش عرضه شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. این کتاب با قیمت 25 هزار تومان، صفحهآرایی شیما تجلی، ویراستاری شیرین رضاییان، طرح جلد بهرام شادانفر در هزار نسخه توسط انتشارات نمایش به چاپ رسیده است.