گزارش هفته؛

بعد از ویدیو و ماهواره رقیب دیگر تلویزیون از راه رسید!

|
۱۳۹۹/۱۲/۲۱
|
۰۵:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۱۵۰۱۵۶
بعد از ویدیو و ماهواره رقیب دیگر تلویزیون از راه رسید!
تلویزیون یکی از پر طرفدارترین رسانه در بین مردم محسوب می شود اما رفته رفته و به مرور زمان و با وجود ممیزی ها این رسانه در بین مردم محبوبیت خود را از دست داد و در حال حاضر شبکه نمایش خانگی بسیار پر قدرت تر از تلویزیون جلو رفته است و جای رسانه ملی را گرفته است به همین دلیل با منتقدان سینما و تلویزیون در این مورد گفت و گو کردیم که در ادامه می خوانید.

کیوان امجدیان: طنازی های تراژدی را هم جدی بگیرید/«دادِستان» در محتوا قابل قبول اما در فرم بازنده!

کیوان امجدیان منتقد عرصه سینما و تلویزیون در این خصوص که با توجه به وضعیت روحی و روانی مردم، تلویزیون باید چه جنس کار هایی تولید کند آیا طنز و کمدی باشد یا تلخ و تراژدی به خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: این رویه و طرز فکر اشتباه است که اگر حال مردم خوب نیست فقط و فقط آثار طنز تولید کنیم. در بیشتر زمان ها یک اثر تلخ اما با رویکردی درست باعث می شود که روحیه مردم بیشتر از یک اثر کمدی خوب شود. به نظر من این اصلا درست نیست که چون در حال حاضر مردم از لحاظ روحی خوب نیستند حتما باید فیلم و سریال های کمدی و طنز ساخته شود. قاعدتا بر اساس یک روال عادی ما انواع فیلم و سریال ها را در دست داریم.

او ادامه داد: به نظر من ساخت انواع سبک و ژانر ها لازم است ولی اگر کفه ترازوی فیلم و سریال های کمدی سنگین تر باشد بهتر و منطقی تر است!.

این منتقد در پایان و در خصوص سریال در حال پخش «دادِستان» بیان کرد: به نظر من این سریال، سریال بدی نیست اما آن طور که باید معقول به نظر نمیاید. به طور کل حتما این سریال توانایی بهتر شدن را داشت حتی الان نیز می تواند روی نقطه ضعف های خود کار کند.

او افزود: اما همین که این مجموعه به مشکلات مردم و جامعه مانور داده اند و در تلاش هستند تا این کار ادامه دار شود اتفاق خوبی است به هر حال  بیشترین انرژی را روی محتوا گذاشته اند اما فرم تا حدودی از محتوا عقب تر است و باید روی این قسمت از ماجرا کار شود اما مجموعا این مجموعه تلویزیونی اثر بدی نیست چرا که دارای قصه و داستان است و قسمت درام آن قابل قبول واقع شده  و حتی بازی ها نیز متوسط روبه بالا است.

شهاب شهرزاد: در حوزه‌ی سرگرم‌سازی با چندگانگی در سیاست ها مواجهیم/ برخی تولیدات دچار بی مایگی و شعار زدگی هستند

شهاب شهرزاد منتقد سینما و تلویزیون در این خصوص که با توجه به وضعیت روحی و روانی مردم، تلویزیون باید چه جنس کار هایی تولید کند آیا طنز و کمدی باشد یا تلخ و تراژدی به خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: سینما در رساندن جامعه به فضای تعدیل روانی نقشی تعیین‌کننده دارد. البته نمی‌توان برای سینماگران و هنرمندان تعیین تکلیف کرد که چه آثاری بسازند و چه نسازند. ممیزی، همیشه پرهیز دادن از بیان مطلبی یا طرح یک موضوع نیست. ممیزی، سیمای دیگری هم دارد و آن سفارش‌پذیر کردن هنرمندان و گسیل داشتن آن‌ها به ورطه‌ای‌ست که نمی‌شناسند.

خطر این نوع ممیزی، یعنی ممیزیِ "چه بساز" برای کشاندن مسیر خلاقیت و تولید هنری به بیراهه، از ممیزی "چه نساز" کم‌تر نیست.

او ادامه داد: به بیان دیگر، ابتدا باید به ذوق مخاطب به احترام بنگریم. مخاطب و سلایق گونه‌گون او را باید در رسانه به رسمیت بشناسیم. بنابراین، برای اقناع سلایق مخاطبان در کنار احترام به استقلال هنرمند، باید پذیرفت "سینما، همه‌ی سینماست".

در رسانه، ما به شدت با تنگنای گونه‌پردازی مواجهیم. یعنی که جای بسیاری از گونه‌ها و مضامین در سینما و تلویزیون خالی‌ست. مخاطبی که مستعد قهر کردن از تماشاست، به رسانه‌ای که او را آیینگی نکند در نهایت پشت خواهد کرد.

این منتقد افزود: اقبال مخاطب ایرانی به برخی مجموعه‌های عاشقانه‌ی ترکیه‌ای یکی از مصادیق آشکار سیاستگذاری‌های یکسویه در حوزه‌ی تولیدات فرهنگی‌ست. مخاطب علاقه‌مند به داستان عاشقانه را با ممیزی بی‌حساب و سلیقه‌ای سرخورده کردیم. طبیعی‌ست که مخاطب، در جای دیگر علایقش را دنبال می‌کند و شوربختانه به سریال‌های منحط ترکیه‌ای می‌رسد که در لابه‌لای روایت جذاب داستان، ارزش‌های مخاطب را به ریشخند می‌گیرد و مسیر تلاشی خانواده‌ها را در اثر حساسیت‌زدایی و بی‌قیدی اخلاقی هموارتر می‌کند.

شهرزاد تصریح کرد: در حوزه‌ی سرگرم‌سازی نیز همچنان با چندگانگی در سیاست ها مواجهیم. این که آیا سرگرم‌سازی صرف از نگاه فرنشینان فرهنگی جایگاهی دارد یا ندارد همچنان مساله‌ی اصلی‌ست. با مجموعه‌ها و برنامه‌هایی همچون "مافیا" نشان داده‌ایم که بیهودگی گرم کردن سر، به هر قیمتی طرفدارانی یافته است. برنامه‌هایی که با تمرین دادن شخصیت‌ها به دروغ و پنهان‌کاری، عملا به رواج دوز و دغل در روابط افراد دامن می‌زند و پرده‌ی حساسیت را از قبح تظاهر و دیگرنمایی فرومی‌اندازد.

در نهایت، کشته‌ی اصلی مخاطبی‌ست که وقت و زندگی‌اش را تلف شده می‌بیند.

شهاب شهرزاد اظهار کرد: به مخاطب و سلیقه‌ی مخاطب باید احترام گذاشت. و البته مخاطب دو جور سلیقه دارد؛ یکی، سلیقه‌ی متفنن و دم‌دستی و سطح پایین. و یکی، سلیقه‌ی ممتاز و متعالی. اغلب به سلیقه‌ی متفنن و نازل مخاطب متوسل می‌شوند و گروهی کم‌شمار نیز راه دشوارتر را برمی‌گزینند که تلاش برای دستیابی به سلیقه‌ی ممتاز و متعالی مخاطب است.

اگر در رسانه به سلیقه‌ی متفنن و نازل اصالت داده شود، مثل آن است که دانشگاه را به محل دانش‌سوزی تبدیل کرده باشیم ولی اگر از حق مخاطب برای آرامش و تفکر به نفعِ سیاست‌بازی چشم بپوشیم، ظلمی در حق مخاطبان انبوه است.

او بیان کرد: به گزاره‌‌ی دیگر گاهی دیده می‌شود که به نام ساخت یک مجموعه ی داستانی، روح و روان مخاطب را با تلخی و تیرگی پیوند می‌زنیم. مثلا کشاندن بازی‌های رقابتی در سیاست به عرصه‌ی مجموعه‌سازی کشیده می‌شود. اغلب، صاحبان همه‌ی دیدگاه‌ها مجال طرح نگاه خود را در سینما و مجموعه‌سازی نمی‌یابند. در نتیجه برای نقد و حتی تخریب یک اندیشه یا گرایش سیاسی، از احساسات مخاطب مایه می‌گذاریم. برخی از این سریال‌ها به انگیزه‌ی نقد یک جریان ساخته شدند اما یک کلیت را زیر سوال بردند. این یعنی، مغبون در هدف! یعنی که به نقض غرض رسیدند. آیا این نیاز مخاطب رسانه است یا نیاز یک تفکر سیاسی؟ موضوعی که حتی به مفرح‌ترین سریال‌ها هم راه پیدا کرده است.  و حساب‌های سیاسی در سینما و رسانه تسویه می‌شود.

مردمی که تجربه‌های دشوار و ملتهب اجتماعی را در این سال‌ها پشت سر گذاشته‌اند به تعادل روانی نیاز دارند نه به تشویش بیش‌تر. روا نیست که برای اقناع نیاز مخاطب به سرگرمی و تفریح، فیلم‌باطله و آتراکسیون‌های بی‌مایه بسازیم و سرما‌یه‌های عمومی را به مصرف سیاست‌بازی برسانیم.

شهاب شهرزاد در پایان و در خصوص سریال در حال پخش «دادِستان» بیان کرد: مخاطب امروز به شادمانی هدفمند و به بازیابی آرامش از دست رفته نیاز دارد. و در رسانه، باید از رهگذر تولید آثار ارزشمند به انواع سلیقه‌های ممتاز و متعالی مخاطب پاسخ داده شود.

شوربختانه برخی نمونه‌ها در تولید سریال‌های تلویزیونی، نشان از خامدستی و بی‌مایگی و شعارزدگی بیمارگون دارند. گویی فقط به صرف سردادن برخی شعارهای شبه‌سیاسی امکان تولید  و پخش پیدا کرده‌اند. بیمارگون، از این رو که زیبایی‌شناسی و داستان‌گویی، کشته‌ی اصلی این میدان شعارزدگی و سطحی‌گرایی‌اند. حتی اگر در انگیزه‌ی این تولیدات، بنا بر مثلا تشویق مخاطب به مشارکت سیاسی در سرنوشت خویش باشد، با بی‌سلیقگی‌های مفرط هنری و با کم‌سوادی و نشناختگی زیبایی‌شناسی تصویر، به نقض غرض می‌رسیم.

اگر بناست از سینماگرانِ همسو در نگاه سیاسی، حمایت شود، باید گفت سیاست‌های اخیر، به قربانی کردن همان شعارها و ارزش‌هایی خواهد انجامید که فرنشینان با حمایت همه‌جانبه، اجازه داده‌اند افراد کم‌مایه با ساخت بیانیه‌های سطحی، به دفاع از آن در رسانه بپردازند.

حسین سلطان محمدی: جامعه فقط به آثار طنز نیاز ندارد/ آثار استعداد یاب مانند عصر جدید هم طرفداران بسیار دارد/ تضاد های «دادِستان» منطقی نیست!

حسین سلطان محمدی منتقد و نویسنده سینما و تلویزیون در این خصوص که با توجه به وضعیت روحی و روانی مردم، تلویزیون باید چه جنس کار هایی تولید کند آیا طنز و کمدی باشد یا تلخ و تراژدی به خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: سریال های تراژدی به نوعی واقعیت جامعه محسوب می شود و اصلا صحیح نیست که فقط شادی و طنز  به درون جامعه تزریق شود. اما اگر این تراژدی ها دارای مفهوم باشد و باعث شود افراد برداشت امیدوارانه ای از این سریال ها داشته باشند و آن ها را رو به جلو ببرد امری پذیرفتنی است.

اما در غیر این صورت اگر قرار باشد در آخر غم و غصه در وجود بیننده شکل بگیرد و باقی بماند اشتباه است و توان روحی مردم را در وضعیت فعلی تضعیف می کند.

او در ادامه بیان کرد: اگر قرار باشد برخی از فیلم ها کپی یا تصویر سازی هر آنچه در فضای مجازی وجود دارد باشد و خلاقیتی در آن نباشد به هیچ عنوان فایده ای ندارد. چرا که طنز های لحظه ای کسی را شاد نمی کند و تلاش سوری نیز بی نتیجه می ماند و بیننده هیچ برداشتی از آن نمی کند.

به طور کل برنامه هایی مانند زوجینو و عصر جدید که تجمیعی هستند و نشان از شکوفایی استعداد و درخشش دارند باعث می شود بیننده رضایت خاطر زیادی داشته باشد. به نظر برخی از برنامه ها نیز اگر اسم درست و جذابی داشته باشند بسیار پر بیننده خواهند شد. به هر حال رسانه ملی باید حواسش باشد که به کدام برنامه بیشتر از همه توجه کند.

سلطان محمدی در پایان و در خصوص سریال در حال پخش «دادِستان» بیان کرد: در حقیقت این سریال خوب نیست، به اصطلاح شعار بر محتوا غلبه دارد و روابط کاراکتر های داستان منطقی و مفهومی نیست. به طور کل ارتباطات بین کاراکتر ها خوب در نیامده،  اجرا افراد متوسط است و حتی دیالوگ ها نیز سنجیده نیست.

البته بازیگران نیز آنطور که باید نقش آفرینی نکرده اند یا اینکه از آن ها بازی محکمی نخواسته اند و در ادامه  نوع اجرا و تصویر ها بسیار آماتوری است.

نظر شما