در برنامه «باکاروان شعر و موسیقی» بررسی می شود؛

بادبهاری در رادیو فرهنگ وزیدن گرفت

|
۱۴۰۰/۰۱/۰۷
|
۱۱:۱۲:۱۴
| کد خبر: ۱۱۵۶۶۹۴
بادبهاری در رادیو فرهنگ وزیدن گرفت
باد بهاری با صدای «داریوش رفیعی» در برنامه «باکاروان شعر و موسیقی» پخش و بررسی می شود.

به گزارش برنا؛ «با کاروان شعر و موسیقی» برنامه ای است که به بررسی ابعاد شعری و موسیقیایی ترانه ها وقطعات موسیقی با مضمون بهار اختصاص دارد و شنبه ۷فروردین ماه تصنیف «بادبهاری» با صدای زنده یاد « داریوش رفیعی »که ترانه آن را «بیژن ترقی» سروده و «پرویز یاحقی» آن را آهنگسازی کرده است  پخش و بررسی می شود.

آهنگ باد بهاری پنجمین آهنگ از آلبوم داریوش رفیعی بنام زهره و از آثار دهه ۳۰ شمسی است.

در این برنامه صحبت های بیژن ترقی درباره چگونگی سرودن این شعر نیز پخش می شود

داریوش رفیعی ۴ دی ۱۳۰۶ در بم متولد شد، وی پسر لطفعلی رفیعی، نماینده مردم بم در مجلس شورای ملی بود. داریوش  برخلاف پدر از همان ابتدا زندگی خود را بر اساس هنر برنامه‌ریزی کرد و پس از طی کردن تحصیلات پیش‌پاافتاده، به دلیل علاقه به موسیقی درس را در بم رها کرد و به تهران کوچ کرد.

در تهران ابتدا با مصطفی گرگین زاده و سپس با مجید وفادار آشنا شد که نتیجه آشنایی این خواننده ایرانی با مجید وفادار رکورد آهنگ‌هایی مشهور مثل: شب انتظار با مطلع: شب به گلستان تنها منتظرت بودم، گلنار با مطلع: گلنار، کجایی که از غمت ناله می‌کند، عاشق وفادار، زهره و دیگر آهنگ‌های معروف شد. داریوش رفیعی با جواد بدیع‌ زاده خواننده معروف نیز آشنا بود و از طریق وی به رادیو راه یافت. رفیعی به صدا، شیوه خوانندگی  و مهربانی بدیع زاده علاقه داشت و آن دو اغلب اوقات باهم بودند. صدای داریوش رفیعی گرفتگی و شور و حال مخصوصی داشت و او را به شهرت رساند.

و درنهایت روز ۲ بهمن ۱۳۳۷ در سن ۳۱ سالگی  از دنیا رفت  

بیژن ترقی درباره آخرین ساعات حیات رفیعی می‌گوید: «صبح دوم بهمن بود. برف سنگینی می‌بارید و با اتومبیل خودمان از جاده قدیم شمیران به سوی شهر می‌آمدیم. به ابتدای کوچه فردوس محل اقامت داریوش رسیدیم. دیدیم او به همراه مادرش به انتظار رسیدن اتومبیلی در کنار خیابان ایستاده است. بلافاصله توقف کردیم و از آنها خواستیم سوار شوند تا به شهر برویم. داریوش در حالی که از درد به خود می‌پیچید، در کنار من قرار گرفت و به درخواست آنها به سوی بیمارستان حرکت کردیم. ظاهرا بعد از تجویز آقای دکتر متوجه شده بودند که این درد کزاز است و باید واکسن بزنند. پیشنهادی که آقای لاریجانی، مدیر داروخانه عدالت داده بود و مورد توجه دکتر قرار نگرفته بود. بدبختانه در این مملکت هنوز هم قانونی برای تعقیب این دکترها و اشتباهاتی که مرتکب می‌شوند، وجود ندارد. به هر صورت کار از کار گذشته بود. داریوش با همان حال نزار گفت: «بیژن این آخرین باری است که برف و باریدن برف را می‌بینم. دیگر زندگی من به پایان رسیده.» دلداری دیگر چه فایده‌ای داشت. به بیمارستان رسیدیم، فورا تشخیص کزاز دادند. او را در اتاقی بستری کردند که همه پرده‌هایش سیاه رنگ بود. به علاج پرداختند ولی دیگر سودی نداشت. اتاق بیمارستان پرده سیاه و به این ترتیب بود که زندگی جوانی در ۳۱ سالگی به طرزی عبرت‌آموز و تاثرانگیز به پایان رسید. او را در آرامگاه مرحوم ظهیرالدوله به خاک سپردند.»

یاد آور می شود برنامه « با کاروان شعر و موسیقی » هرروز ساعت ۱۲:۳۰تهیه کنندگی « یلدا احتشامی» و اجرای « مریم واعظ پور» روی موج اف ام ردیف۱۰۶ مگاهرتز از رادیو فرهنگ  تقدیم شنوندگان می شود.

نظر شما