ابراهیم اصغری تهیهکننده سینما در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: سینمای ما در سالهای گذشته به سمتی رفته که آثار قهرمانمحور به حداقل رسیده است. این در حالی است که هر ملتی، خصوصاً طیف جوان هر جامعه به قهرمان احتیاج دارد و قهرمانها هستند که باید الگو باشند.
اصغری تصریح کرد: بهترین و مهمترین ابزار و ویترین برای معرفی قهرمانهای هر جامعه قطعاً سینما است و سینمای ما هم در چند مورد به قهرمانهایی که داریم پرداخته و سینمای هالیوود و دیگر کشورها هم مدام دست به چنین کارهایی میزنند و میبینیم که در سینمای هند هم قهرمانسازیهایی صورت میگیرد که البته تا حدی اغراق شده است اما همین رویکرد در فیلمسازی را هم میتوانید در روحیه جامعه هند مشاهده کنید.
او افزود: متأسفانه سینمای ما در پرداختن به قهرمانهای جامعه و ساخت آثار قهرمانمحور بسیار کمکار بوده و به خصوص در سالهایی که از جنگ فاصله گرفتیم این موضوع فراموش شد. بخشی از این اتفاق به مدیریت فرهنگی کشور مربوط میشود و مسئله بعدی تأثیر مشکلات جامعه بر آثار سینمایی است و بخش دیگر این معضل به سینماگران مربوط میشود که اصلاً دغدغهای در این زمینه ندارند و به آن نمیپردازند و فقط به سراغ مشکلات و نقاط ضعف مردم رفتهاند.
تهیهکننده فیلم سینمایی «تک تیرانداز» در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: حتماً لازم نیست برای پرداختن به یک کاراکتر قهرمان به سراغ فیلمها و قصههای دفاع مقدس برویم، حتی در یک قصه اجتماعی هم میتوان قهرمان تعریف کرد. پدر در فرهنگ ما قهرمان خانواده است اما در آثار سینمایی که سالهای اخیر دیدهایم پدر معمولاً کاراکتری مفلوک و شکستخورده است که هیچ توانی در برابر معضلات و مشکلات متعدد ندارد. به نظر میرسد دلیل اصلی این اتفاق هم میتواند توجه فیلمسازان ما به موفقیت در جشنوارهها باشد؛ جشنوارههای سینمایی معمولاً به اینگونه توجه دارند و برای آنها قهرمان معنایی ندارد. مدیران فرهنگی ما هم تحت تأثیر فضای اجتماعی و سیاسی توجهی به این وضعیت ندارند و اگر قرار است ما از این فضا گذر کنیم یکی از راههایش به تصویر کشیدن قهرمانهای ملی کشور است که میتوانند الگوهای مناسبی برای جامعه خواهند بود.
این تهیهکننده با اشاره به سینمای دهه 1360 گفت: در این دهه ما آثار قهرمان محور بیشتری داشتیم. آن زمان در فیلمهای سینمایی ما قهرمانان دفاع مقدس و کسانی که در برابر بزهکاریهای اجتماعی میایستادند را به تصویر میکشید که دیدیم چه تأثیری در جامعه داشت و به نوعی جوانان و افراد مختلف جامعه را به حفظ ارزشهای مختلف دعوت کرد. آثاری چون «عقابها»، اکثر فیلمهایی که جمشید هاشمپور و فرامرز قریبیان در آنها ایفای نقش میکرد، فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا و... یک عرق ملی در جامعه به وجود آورده بود که جامعه را به همبستگی در برابر معضلاتی که وجود داشت دعوت میکرد. متأسفانه با فاصله گرفتن از جنگ این احساس به وجود آمد که دیگر نیازی به قهرمان نیست و تصور بر این بود که قهرمان در سینما فقط زمانی تعریف میشود که در برابر دشمن قرار بگیرد.
او در پایان افزود: قهرمانپردازی در سینما میتواند کارکردی اجتماعی داشته باشد و فیلمها میتوانند الگوهایی برای جوانان تعریف کنند که در آنها برای رسیدن به اهداف مهم ایجاد انگیزه کند. قهرمان در سینما صرفاً محدود به آثار جنگی و در سینمای ما محدود به آثار دفاع مقدس نیست، ما قهرمانان بسیاری در سطوح مختلف جامعه داریم که میتوانند در آثار سینمایی الگوهایی مناسب باشند. پدری که در شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی توانسته خانوادهاش را با قدرت و شرافت در برابر مشکلات حفظ کند یک قهرمان است اما متأسفانه ما به جای پرداختن به این مسئله بیشتر شاهد به تصویر کشیدن پدرانی مفلوک، ناامید و شکستخورده هستیم که ناامیدی را در جامعه تزریق میکنند.